• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5185 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۴ فروردين

مروري بر تاريخچه اسكار، مهم‌ترين جايزه سينمايي جهان-2

بي‌عدالتي و محافظه‌كاري

ابوالفضل نجيب

اگرچه قاعده‌مند كردن حضور فيلم‌هاي موفق تجاري در آكادمي اسكار مويد يكي از مولفه‌هاي دموكراسي امريكايي است اما اينكه چنين مولفه‌اي في‌النفسه درست يا نادرست باشد، بحث ديگري است كه مي‌توان آن را يكي از چالش‌هاي اساسي نوعيت اين دموكراسي دانست. نوعيتي كه در ادامه به ناديده انگاشته شدن برخي فيلم‌ها و فيلمسازان بزرگ و موفق انگليسي و حتي امريكايي مي‌انجامد كه با ملاك‌هاي آكادمي كمتر هم‌خواني دارند. فراتر اين انگيزه‌ها، عوامل و دلايل ديگري در اين ناديده‌انگاري‌ها دخيل هستند. تا جايي كه اين نگرش تبعيض‌آميز به نگراني تعبير مي‌شود. 
«آكادمي و مخاطبان امريكايي و هم منتقدان و هم جماعت فيلم‌بين در گذشته مجموعه‌اي از فيلم‌هاي انگليسي كه تعدادشان به‌طرز نگران‌كننده‌اي زياد است را ناديده گرفته‌اند. يا فيلم‌هاي معمولي به حساب آورده‌اند.» (1) 
در اين ميان بيش از همه آلفرد هيچكاك از اين بي‌عدالتي‌ها متضرر مي‌شود. موضوعي كه براي آكادمي تا سال‌ها بعد همچنان تنش‌آفرين است.
ظاهرا اين بي‌عدالتي‌ها به‌تدريج گريبان فيلمسازان امريكايي را نيز مي‌گيرد. كساني كه از اين رويه متضرر مي‌شوند، فيلمسازان جوان و مهجور امريكايي هستند. اين افراد به دليل سنت ديرينه آكادمي در انتخاب نام‌هاي آشنا و قابل اعتنا و مشهور و به‌علاوه ورود برخي فيلمسازان به حوزه‌هاي ممنوع اما نانوشته به تشديد بي‌اعتنايي و بي‌عدالتي آكادمي مي‌انجامند. با اين اتفاقات خود امريكايي‌ها در نگارش تاريخچه آكادمي با ملاحظه و بعضا اغماض نگاه مي‌كنند. نشانه‌هاي آشكار هر چند بر جنبه‌هاي غير سينمايي اين ناديده‌انگاري تاكيد دارد، اما پرمعلوم است دامنه اين بي‌عدالتي‌ها فراتر از موارد مورد اشاره است. اتكينس به زعم سمپاتي آشكار اما وجوهي از اين بي‌عدالتي‌ها را مورد تاكيد قرار مي‌دهد: «دهه چهل در عين حال اين را هم نشان داد كه آكادمي لزوما برترين‌ها را به رسميت نمي‌شناسد، حتي وقتي كه امريكايي باشد و ترجيح مي‌دهد به جاي آنكه ستايشش را نثار نوابغ جوان بكند، كساني را بستايد كه حد شايستگي‌شان مشخص است. اين عنصر به‌شدت محافظه‌كارانه اعضاي آكادمي هر از گاه سروكله‌اش پيدا مي‌شود اما ناكامي همشهري كين در اسكار 1941 به رغم نامزدي نه اسكار، همچنان يكي از بي‌عدالتي‌هاي بزرگ آكادمي اسكار تلقي مي‌شود.» (2) 
شايد اين بي‌عدالتي تا ابد گريبان آكادمي را رها نكند، اما چالش‌هايي به مراتب بدتر از اين در انتظار آكادمي است. هر چند انگيزه و مكانيزم اين چالش‌ها به نوعي پيرنگ و ادامه انگيزه‌هايي است كه پيش‌تر اورسن ولز را از رسيدن به حقي كه تا دهه‌ها بعد مورد تاكيد و اذعان منتقدان است، باز مي‌دارد. درباره دلايل واقعي كه كين را از رسيدن به حداقل يكي از نه اسكار نامزدشده باز مي‌دارد، حقايق ناگفته بسياري وجود دارد، اما نشانه‌هاي حداقلي حاكي از عبور كين از برخي خطوط قرمز نانوشته در سنت هاليوود حكايت مي‌كند. كين با انگشت گذاشتن روي يكي از حساس‌ترين موضوعات زمان خود، به واقع و همزمان هم دولتمردان سياسي و هم سياست‌گذاران آكادمي را به چالش مي‌كشد. اظهارات اتكينس بر ابعاد ساختارشكني كه ولز در مورد نهادهاي قدرت سياسي و سينمايي در امريكا مرتكب شده، تاكيد مي‌كند. اتكينس به رنجش برخي عوامل رسانه‌اي و مطبوعاتي كه در آن زمان در انتخاب جوايز آكادمي نقش غير مستقيم اما تعيين‌كننده دارند، اشاره مي‌كند. روابطي كه حداقل در زمان خود و تا آن اندازه هنوز آشكار نشده است. آنچه از اين اظهارات برمي‌آيد، نفوذ تعيين‌كننده اين عوامل در انتخاب آكادمي است. آنچه ابعاد اين تاثيرات را بيشتر برملا مي‌كند، مقاومت آكادمي براي اهداي حداقل يك جايزه از 9 نامزدي به فيلم ولز است: 
«درست است كه اورسن ولز با انتقاد از استوديوها، آن‌هم هم‌زمان با خرج كردن پول‌هاي كلان كمپاني RKO كه همشهري كين بخش ناچيزي از آن را برگرداند، كفر خيلي‌ها را در هاليوود درآورده بود و روايت و تصوير او از يك آدم كله گنده و بسيار خطرناك رسانه‌اي، خشم لولا پارسنز، روزنامه‌نگار مقتدري كه نويسنده ستون شايعه‌هاي هاليوود بود و در همشهري كين روايتي نه چندان پنهان از زندگي رييس خودش ويليام راندولف هرست را مي‌ديد، برانگيخته بود ولي همشهري كين شاهكاري از سينماي امريكا بوده و هست كه همچنان تماشايش براي بار اول فوق‌العاده شورانگيز است.» (3) 
بازخواني تاريخچه اسكار نشان از نفوذ تدريجي و در نهايت تعين‌كننده عوامل مختلف غير سينمايي بر اين جايزه دارد. هرچند اين مقوله به بحث و بررسي جداگانه‌اي نياز دارد، اما اشاره نمونه‌وار به برخي، ابعاد و گستره اين نفوذ را يادآور مي‌شود. جانت واسكو در كتاب هاليوود چگونه كار مي‌كند، در اين رابطه مي‌نويسد: 
«نمونه‌هاي كلاسيكي وجود دارد كه نشان مي‌دهد برخي فيلم‌ها به دلايل اقتصادي و سياسي جايزه گرفته يا نگرفته‌اند. به عنوان مثال در سال 1941 فيلم همشهري كين كه اورسون ولز آن را كارگرداني كرده بود با دشمني روزنامه‌نگار برجسته ويليام رندولف هرتس مواجه شد و جايزه را به فيلم دره سبز (جان فورد) واگذار كرد. گفته شد راندولف نفوذ زيادي بر هاليوود داشته و آنها را متقاعد كرده كه فيلم ولز برنده نخواهد شد. در سال 1959 ند يانگ فيلمنامه‌نويس كه در ليست سياه هاليوود قرار گرفته بود از دريافت جايزه اسكار محروم شد. ولي او با نام مستعار ناتان‌اي داگلاس موفق به دريافت آن جايزه شد. همچنين مي‌گويند هزينه‌هاي سنگيني كه شركت ميرامكس كرده بود به فيلم شكسپير عاشق كمك كرد تا بر فيلم محبوب نجات سرباز رايان پيروز شود.» (4) 
همشهري كين در شرايطي از دريافت اسكار بهترين فيلم سال 1941 محروم مي‌شود كه اين فيلم در نظرخواهي يك دهه‌اي منتقدان اروپايي و امريكايي درباره ده فيلم برگزيده تاريخ سينما حداقل تا سال 2011 همواره در صدر بهترين‌هاي تاريخ سينما جا داشته است و همچنان به عنوان يكي از بهترين فيلم‌هاي سياسي امريكا در كانون توجه است. تاثيرات و اعمال نظرهاي جانبي براي انتخاب بهترين‌ها و اهداي اسكار مدت‌هاست به يكي از چالش‌هاي جدي تبديل شده است. صرف‌نظر از نمونه‌هاي مورد اشاره، برخي منتقدين با تعابيري صريح‌تر از اين‌گونه نفوذ و اعمال نظر ياد مي‌كنند. دي كمپل در اين رابطه مي‌نويسد: 
«پيكارهاي مربوط به جوايز آكادمي نفرت‌انگيز، مداخله‌گرايانه و گران‌تر و پيچيده‌تر شده است.»
در همين رابطه امانوئل لوي، منتقد اصلي اسكرين اينترنشنال و نويسنده كتاب تب اسكار مي‌گويد: 
«تاريخچه و راهبردهاي جوايز آكادمي نشان مي‌دهد كه از دهه 1940 براي رسيدن به جوايز اسكار پيكارهاي مداخله‌گرايانه‌اي انجام گرفته است.» (5) 
جانت واسكو در همين رابطه به فاكتورها و عوامل تاثيرگذارنده بر انتخاب‌هاي اسكار اشاره مي‌كند: 
«فرآيند انتخاب در جشنواره‌هاي فيلم اغلب بر اعتماد شخصي، دوستي بلندمدت و عقايد ذهني مبتني است. اگرچه جشنواره‌ها معمولا كميته‌هاي انتخاب دارند، ولي دروازه‌بانان يا لابي‌گران سياسي هم در آنها حضور دارند. اين شخصيت‌ها بين فيلمسازان و روساي جشنواره حائل مي‌شوند و بر فرآيند ارايه انتخاب فيلم‌ها اثر مي‌گذارند. فيلم‌هاي كارگردانان معروف با فيلم‌هاي شركت‌هاي بزرگ به ندرت از جشنواره‌ها اثر مي‌پذيرند، ولي نمايش بين‌المللي به ويژه براي فيلم‌هاي كوچك‌تر يا مستقل اهميتي حياتي دارد.» (6) 
تجربه همشهري كين حداقل تا اين زمان ثابت كرد كه آكادمي به موازات تثبيت خود از معيارها و سنت‌هاي گذشته فاصله گرفته و به تاثير از اتفاقات و تحولات سياسي، دامنه نفوذ و موفقيت‌هاي خود را در پيوند خوردن با جريان‌هايي مي‌بيند كه دست بالا و تعيين‌كننده در اين تحولات دارند. تا اين مقطع آكادمي در برخورد با آثار غيرامريكايي و بعضا امريكايي كه با سنت‌هاي شناخته‌شده و مرسوم همسويي ندارند، برخوردي حداقل متفاوت و در موارد مشخص حتي كينه‌توزانه دارد. از اتفاقات مهم ديگري كه مسير آكادمي را به سمت تغيير سنت‌ها سوق داد، مي‌توان به تحولات و پيامدهاي جنگ دوم جهاني اشاره كرد. تحولاتي هم‌عرض در نوعيت مناسبات حاكم بر آكادمي و هم توليدات آن. اين تحولات منجر به نفوذ شماري فيلمسازان آلماني اما با ريشه و اصل و نسب يهودي در هاليوود شد. حضور اين عوامل چنانچه به مرور شاهد هستيم به توليد آثاري منجر شد كه با مستمسك قرار دادن وقايعي همچون هولوكاست و نمايش بعضا غيرواقع‌گرايانه وقايع جنگ جهاني دوم، زمينه نفوذ رسانه‌اي و به‌تدريج تثبيت دولت يهود در اسراييل را فراهم كردند. حضور همين فيلمسازان به تدريج به حضور سرمايه‌داران يهودي در صنعت توليد فيلم منجر شد.
«كشمكش‌هاي اروپا بسياري از خلاق‌ترين فيلمسازان آلمان را كه برخي از آنها اصل و نسب يهودي داشتند، به جانب غرب، به امريكا راند و اين فيلمسازان در آنجا كوشيدند خود را در سينماي انگليسي زبان تثبيت كنند.» (7) 
يهوديان همچنان كه در عرصه‌هاي سياسي امريكا، در عرصه سينما نيز تاثيرات تعيين‌كننده‌اي به ‌جا گذاشتند؛ آنها هر چند در هيچ‌كدام از دستاوردهاي علمي تاثير و نقش نداشته اما به مدد سرمايه و تكيه بر آن توانسته‌اند بيشترين نقش و تاثير ممكن را بر حوزه‌هاي سياسي و فرهنگي جهان بگذارند. هنري فورد، بنيانگذار شركت اتوموبيل‌سازي فورد در امريكا درباره نقش آنها در مصادره هنر سينما مي‌گويد: «يهوديان هنر عكاسي تصوير متحرك را اختراع نكردند؛ در سينما نيز قدم موثري برنداشتند. آنها در پرورش هنرمندان بزرگ، اعم از نويسنده يا بازيگر كه مواد مصالح اصلي پرده سينما را فراهم مي‌كنند، نقشي نداشته‌اند. عكاسي حركت، همچون ساير چيزهاي سودمند دنيا، منشأ غيريهودي دارد. اما بنا بر تقدير عجيب و منحصر به فردي كه يهوديان را بزرگ‌ترين رندان جهان ساخته است، منافع حاصله از سينما نصيب مبتكران و پايه‌گذاران آن نشده بلكه قسمت غاصبان استثمارگر شده است.» (8) 
ادامه دارد...

پاورقي
1 و 2 و 3- درباره اسكار، جان اتكينس. ترجمه شهرزاد رحمتي.
4- هاليوود چگونه كار مي‌كند، جانت واسكو، ترجمه شاپور پيشابادي، انتشارات تيسا.
5- دي كمپل، مارس 2002، زدوبند در اسكارها و دشمني با هاليوود.
6- هاليوود چگونه كار مي‌كند، جانت واسكو، ترجمه شاپور پيشابادي، انتشارات تيسا
7- درباره اسكار، جان اتكينس. ترجمه شهرزاد رحمتي.
8- هنري فورد، يهود بين‌الملل.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون