• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5186 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۵ فروردين

ميمون اول شخص مفرد

اسدالله امرايي

مجموعه داستان اول شخص مفرد هاروكي موراكامي موراكامي با ترجمه مهدي غبرايي در نشر افق منتشر شده است. اين مجموعه شامل نه داستان است كه همه به صورت من راوي يا اول شخص روايت شده‌اند و داستان اول شخص مفرد يكي از اين داستان‌هاي مجموعه است كه نامش را به مجموعه داده. در داستان‌هاي مجموعه اول شخص مفرد، مانند بسياري از داستان‌هاي ديگرش ابتدا در مجلاتي مانند نيويوركر، گرنتا و ساير مجلات پرتيراژ ادبي منتشر شده بود. موراكامي مخاطبان را وارد مارپيچي مي‌كند كه در نهايت به دنيايي خاص و عجيب و غريب منتهي مي‌شود؛ دنيايي كه بسياري از موضوعات داستاني مورد علاقه نويسنده باز هم در آن ديده مي‌شود، از بيسبال و جاز گرفته تا موسيقي گروه «بيتلز»... دنيايي كه در بسياري از موارد، توضيحي منطقي براي تشريح آن وجود ندارد. خواندن داستان ‌كوتاه هاروكي موراكامي مثل بيداري از خواب و روياست. در اين مجموعه‌ داستان تصاويرِ گريزان، آدم‌هايي از گذشته، موقعيتي رازگون وجود دارد ـ يكي چيز عجيبي گفته، يا اتفاقي خيالگون افتاده. قدم به دنياي او مي‌گذاري و غيرواقعي را واقعي مي‌پنداري و مي‌پذيري تا بيدار شوي و از خودت بپرسي اينها درباره‌ چي بود؟ خاطراتِ خواب فورا تبخير مي‌شوند و تو را در حالت سردرگمي مي‌گذارند. «گمان نمي‌كردم پيرمرد خل‌و‌چل باشد. به‌ نظرم قصد سر‌به‌سر گذاشتنم را هم نداشت. مي‌خواست پيام مهمي به من بدهد. به‌ دليل نامعلومي همين قدرش برايم روشن بود. پس باز سعي كردم بفهمم. اما ذهنم هي دور مي‌زد و راه به جايي نمي‌برد. چطور دايره‌اي با چندين (يا شايد تعداد بي‌شماري) مركز هنوز دايره است؟ آيا اين يك استعاره‌ پيشرفته‌ فلسفي بود؟ دست كشيدم و چشم باز كردم. به سرنخ‌هاي بيشتري نياز داشتم.» موراكامي در مصاحبه‌اي گفته است پانزده سال قبل داستاني نوشتم با نام ميمون شيناگاوا كه علاقه مفرطي به دزديدن اسامي انسان‌هاي مورد علاقه خود داشت. اين ميمون در مجاري فاضلاب زير محله معروف شيناگاواتوكيو و در يك دنياي زيرزميني زندگي مي‌كرد. در پايان داستان، مردم اين ميمون را مي‌گيرند و در يكي از مناطق كوهستاني رها مي‌كنند. از زمان نگارش اين داستان، فكر اين ميمون همواره ذهن من را به‌ خود مشغول كرده بود و برايم مهم بود كه چه بر سر ميمون آمده است (در واقع آرزو داشتم سرانجام داستان اين ميمون را در رماني ديگر مشخص كنم) بنابراين براي پي گرفتن داستان اين ميمون تصميم گرفتم رماني در ادامه داستان ميمون شيناگاوا بنويسم. به‌مدت پانزده سال اين ميمون درون ذهن من در انتظار بوده و من به‌دنبال زمان مناسبي بودم تا او را دوباره ظاهر كنم. برايم به‌طور كامل مشخص نيست كه آن ميمون نمايانگر چه چيزي است. مطمئنا وجود او با وجود من گره خورده و به‌طور خستگي‌ناپذيري طي اين مدت از من مي‌خواسته كه بازهم درباره او و اينكه سرنوشتش چه خواهد شد، بنويسم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون