• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5200 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱۷ ارديبهشت

طالبان وصله‌اي ناچسب بر جبين منطقه

محمدحسين بني‌اسدي

مولانا مي‌فرمايد: «عشق‌هايي كز پي رنگي بود/ عشق نبود عاقبت ننگي بود».
اشغال نظامي افغانستان توسط اتحاد شوروي سابق مخالفين شوروي را بر آن ‌داشت تا به هر وسيله و ابزاري براي شكست شوروي و خروج خفت‌بار آن ‌از افغانستان متوسل شوند. از جمله اين اقدامات اين بود كه دست به دامان مدارس و حوزه‌هاي علميه و طلاب اهل تسنن با استفاده از واژه جهاد اسلامي و تقويت آن بين مسلمانان سنتي افغانستان و پاكستان شدند. گرچه اين شيوه باعث ايجاد طالبان و تقويت روحيه مجاهدپروري و درنهايت خروج خفت‌بار نيروهاي شوروي از افغانستان شد ولي سرانجام اين غول رها شده از شيشه هرگز راضي به برگشت نشد و نه تنها در صحنه سياسي افغانستان جا خوش كرد، بلكه توجه همفكران و هم مسلك طالبان را نيز به خود جلب و اين كشور را تبديل به پايگاهي براي آنان كرد، به ويژه اينكه طعم خوش قدرت را بر آنان‌ ‌چشاند و آن‌ را به انگيزه‌اي براي حضور در صحنه سياسي افغانستان تبديل كرد.
 از سوي ديگر پاكستان ‌كه خود از بانيان و حاميان طالبان بود و افغانستان را عمق استراتژيك خود مي‌دانست اميدوار بود كه به پاس كمك‌هاي ذي‌قيمت به طالبان با حضور آنان در كابل مراتب قدرشناسي از اسلام‌آباد را بجا آورد و برخلاف ناسيوناليست‌هاي افغاني صفحه بي‌تنشي از روابط دوجانبه را رقم زند، غافل از اينكه غول رها شده از شيشه بدل به تيغ دولبه‌اي براي اسلام‌آباد شود كه هم در داخل و هم خارج از مرزها آرامش را از پاكستان سلب و روياهاي اسلام‌آباد را نقش بر آب كند.سال گذشته‌ كه طالبان بدون مقاومت قدرت را در افغانستان به دست گرفت عده‌اي بر اين عقيده بودند كه اين طالبان با طالبان گذشته تفاوت پيدا كرده است و به روايتي اهلي و آشنا به قانونمندي و رعايت حقوق قوميت‌ها در داخل و حسن همجواري با همسايگان و تعامل با جامعه جهاني شده است ولي به مرور ماهيت خود را نشان داد كه به لحاظ استراتژيك و ايدئولوژيك تغييري نكرده و صرفا در تاكتيك‌ آن هم براي جلب شناسايي دچار تغييراتي شده است. بديهي است طالبان بعد از تقويت پايه‌هاي خود و كسب شناسايي، چهره واقعي خود كه ريشه در ايدئولوژي افراطي دارد به نمايش خواهد گذاشت و دردسرهاي جديدي در منطقه براي همسايگان 
به ويژه ايران‌ و پاكستان فراهم خواهد كرد.
ايران در گذشته بارها از سوي همسايگان و نيروهاي نفوذي ضربه خورده و قاعدتا ‌بايد درس عبرت كافي در اين زمينه گرفته باشد. در بعد كلان از ننگي كه شاه سلطان حسين صفوي بر پيكر ايران گذاشت و از عناصر نفوذي و جهل اطرافيان غفلت كرد تا شكست ايران از روسيه در زمان فتحعلي‌شاه و تحميل قراردادهاي گلستان، تركمنچاي و آخال كه حاصل ناداني و ناكارآمدي و توهم دربار فتحعلي‌شاه بود تا اشغال ايران توسط نيروهاي متفقين در ۱۳۲۰، سپس ضرباتي به تحريك و پشتيباني شوروي كمونيستي (جمهوري مهاباد و آذربايجان)، حمله صدام تكريتي و غيره همگي بايد درس عبرت و تجربه گرانبهايي براي كشورمان‌ در برخورد با سوانح و اتفاقات داخلي و پيراموني و كاستن از دامنه خسارت و زيان به ويژه از ناحيه شرق مي‌شد. متاسفانه از كشته شدن ديپلمات‌هاي ايراني در دوره اول طالبان و تحولات متعاقب آن گويا درس نگرفته‌ايم، ناميده شدن امارت اسلامي توسط مديركل منطقه‌اي وزارت خارجه ايران در روزهاي اول سلطه طالبان بر كابل، سفر هيات‌هاي مختلف ايراني به كابل و سفر مقامات طالبان به ايران، تعاملات ديپلماتيك و ورود نمايندگان ديپلماتيك طالبان به ايران همچنين ديدارهاي مقامات كشورمان با نمايندگان طالبان‌ در نشست‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي گوياي آن است كه به عمق خباثت و جنايت طالبان پي نبرده‌ايم. تنش‌هاي اخير طالبان در مرزهاي كشورمان به مثابه نوك قله يخ است كه تاكنون نمايان شده و ظاهرا اين قصه سر دراز دارد. 
طالبان عقربي است جرار كه نيش آن نه از ره كين است، بلكه اقتضاي طبيعتش اين است، پرواضح است كه طالبان با اين رفتار، منافع همه كشورهاي همسايه و منطقه را تهديدكرده و مانع استقرار آرامش در منطقه خواهد شد.  لذا ايجاب مي‌كند از هرگونه اقدامي كه پايه حكومت طالبان را تقويت كند اجتناب و در مجامع منطقه‌اي و جهاني نيز جنايات اين گروه برجسته شود. باشد كه جامعه جهاني شناسايي اين گروه را منوط و مشروط به رعايت حقوق قوميت‌ها و جامعه مدني افغانستان و همچنين رعايت حسن همجواري و دست برداشتن از اقدامات خشن در داخل و خارج كند. مردم مظلوم ‌افغانستان بيش از هر زمان‌ ديگري نياز به حمايت جامعه جهاني دارند. تا فرصت از دست نرفته و طالبان به رسميت شناخته نشده بايد در يك اقدام جمعي طالبان را اهلي و قانونمند كرد.
بديهي است تجربه تاريخي مي‌تواند بزرگ‌ترين استاد و راهنماي ما باشد وگرنه «شلاق هر كه ناموخت از گذشت روزگار/ نيز ناموزد ز هيچ آموزگار» بر فرق‌مان فرود مي‌آيد و نسل‌هاي بعد ما را شماتت خواهند كرد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون