• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5209 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۷ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

ده نكته درباره يك خبر- ۱

گرچه قراين حاكي از وجود رقابت ميان نيروهاي موجود در ساختار قدرت است و اينگونه دسترسي‌ها به اطلاعات براي ديگران ساده نيست، ولي اين مساله جدا از اصل موضوع است. فرض كنيم كه كسي سرقت كرده و رقيبش او را لو مي‌دهد، اين اتهام سرقت مساله اصلي است و رقابت ميان آنان فرعي است. در اينجا هم موضوع مورد توجه مردم اصل اين رويداد است، شايد بعدا هم به بخش دوم، يعني منبع خبر و چگونگي دسترسي آن پرداخته شود ولي نتيجه هرچه باشد نافي اهميت اين خبر نيست. 
۳ـ اگر اين افشاگري ناشي از رقابت‌هاي درون ساختاري است، آيا صرفا عليه شخص آقاي قاليباف است؟ در اين مورد نمي‌توان نظر قطعي داد كه آيا افشاگر قصد زدن شخص آقاي قاليباف را داشته يا هدفش نشان دادن وضعيت رياي نهادينه شده در ميان بخش مهمي از صاحبان قدرت است؟ هدف افشاگر هرچه بود، برداشت غالب مردم متوجه بخش غير شخصي اين رفتار بود. زيرا آقاي قاليباف يك شخص نيست. او يك نماد از نوع مديريتي است كه سال‌ها فرمانده نيروي انتظامي بوده، ۱۲ سال شهردار اصولگرايان بوده، چندين بار يكي از نامزدهاي اصلي آنان براي كسب كرسي رياست‌جمهوري بوده و بالاخره اكنون نيز رييس يكي از سه قوه يعني مجلس است كه با حمايت قاطع اصولگرايان در اين مسند قرار گرفته است. در هر حال اينكه دعواها سر منافع ملت نيست شايد درست باشد ولي ملت نيز از زاويه منافع خودش با آن برخورد مي‌كند.
جالب اينكه اين اتفاق چيز مهمي را به تصورات عمومي اضافه نكرد، فقط مردم را قدري در تصورات‌شان مطمئن‌تر كرد. براي مثال همه مي‌دانستند كه ادعاي مطرح‌شده انتخاباتي درباره حساب‌هاي بانكي و ساده‌زيستي را نبايد جدي گرفت، ولي اين خبر معناي ديگري را بر رفتارها يا ادعاهاي گذشته بار كرد. در هر حال مساله اصولا شخص آقاي قاليباف نبود و نيست، چون هيچ چيز جديدي در اين افشاگري نبود. مساله اصلي نور تاباندن به رفتاري نهادينه شده در ميان برخي از اصحاب قدرت است. 
البته اين افشاگري در زمان بسيار بدي براي آنان انجام شد. در ماه رمضان، براي يك مساله پيش پا افتاده مثل سيسموني (گرچه تكذيب‌شده ولي علت پذيرفتني ديگري هم براي سفر ارايه نشده ضمن اينكه بر نادرستي سفر اذعان كردند) كه در محل سكونت هم مي‌توان خريد، سفر هوايي در دوره بارداري و وضعيت بد قيمت‌هاي داخل و... همه و همه ماجرا را به شكل عجيبي مورد توجه جامعه قرار داده است.ادامه دارد


نعمت بزرگ  براي دولت

روزنامه‌ها، سايت‌ها، خبرگزاري‌ها و فضاي مجازي مي‌توانند اين نقص را جبران كنند. جامعه را با مونولوگ نمي‌توان قانع كرد. حضور رييس‌جمهور در ميدان تره‌بار ارزشمند است اما مگر ايشان هر روز مي‌تواند اين كار را تكرار كند؟ اين راه سخت را بايد با توجيه عالمانه پيمود. فحش دادن به منتقدان و استفاده از شيوه‌هاي مسخره و نخ‌نماشده‌اي از اين قبيل كه «منتقدان حرف فلان رسانه ضدانقلاب را مي‌زنند»، فقط صورت مساله را پاك مي‌كند. سال‌هاي سال اين شيوه را تجربه كرده‌ايم و نتيجه‌اش همين وضعيت افكار عمومي است.
خامسا به يقين مي‌گويم بسياري از منتقدان طرح يارانه‌اي دولت سيزدهم، از اكثر حاميان آن متعهدتر، دلسوزتر، انقلابي‌تر و مسلمان‌ترند. حتي منتقداني كه ممكن است حرف‌هاي تند بزنند، شرف دارند به مجيزگوياني كه با دفاع بد، آب به آسياب ناكارآمدي مي‌ريزند. به‌علاوه بسياري از منتقدان، خط ترمزها و مصلحت‌ها را به مراتب بهتر و دقيق‌تر مي‌شناسند و مي‌دانند كجا بايد ترمز كنند.
همين منتقدانند كه براي دولت، فرصت و حتي بالاتر از آن، نعمت هستند. اگر منتقدي بگويد و بنويسد كه طرح يارانه‌اي دولت سيزدهم، مردان كاركشته مي‌خواهد و با اين وزير رفاه و وزير اقتصاد، آقاي رييسي به مشكل مي‌خورد، بايد دهانش را بست؟ آيا واقعا مدافعان كور دولت اطلاع ندارند و درك نمي‌كنند كه رييس‌جمهور از ناكارآمدي برخي وزرا چقدر عصباني است؟ آيا منتقدان، بازكننده راه رييس‌جمهور براي كنار گذاشتن اين افراد ناتوان نيستند؟
سادسا اگر از ناآرامي‌هايي كه پيش‌بيني مي‌شد به دنبال افزايش قيمت كالاها، در گوشه و كنار اتفاق بيفتد، خبري نبود يا بسيار كمرنگ بود دليل اصلي‌اش همين است كه منتقدان داخلي اجازه ندادند بازي دست رسانه‌هاي آن سوي آب بيفتد. بلكه هوشمندانه فضا را مديريت كردند و برخورد مناسب عوامل امنيتي- انتظامي نيز تاكنون، از بروز رخدادهاي تلخ جلوگيري كرده كه جاي تقدير دارد.خدا رحمت كند مرحوم گل آقا را كه واژه سوفاف را براي منتقدان استفاده كرد. اگر همين منتقدان نباشند كه فشار رواني جامعه را تخليه كنند حساب دولتي‌ها با كرام‌الكاتبين است.


يادگاران ماندگار

نيك مي‌دانيم كه هيچ كدام متاعي با خود از اين ديار فاني به سراي باقي نبردند، بلكه توشه آنها خدمات ماندگاري است كه همواره در يادها خواهد ماند. چه نعمت بزرگي است كه با دوستاني از اين دست آشنا بودم، خوب به خاطر مي‌آورم كه هر گاه از توسعه پايدار ايران سخني به ميان مي‌آمد، با تمام وجود به دنبال تحقق آن بودند، در مسير دستيابي به سربلندي كشور اثربخش بودند و نقش‌آفرين، بي‌ادعا بودند و بي‌تكلف، صريح بودند و شجاع، آزادانديش بودند و عاشق توسعه و آباداني. حقيقتا شيفتگان خدمت بودند ولي نه از نوع تشنگان قدرت.  هم اينك نمي‌دانم ما را چه شده است كه از اين بزرگان در سپهر اقتصاد و توسعه ايران كمتر نام برده مي‌شود و از خدمتگزاران بي‌ادعاي‌مان كمتر ياد مي‌كنيم، درباره‌شان كمتر مي‌نويسيم و نكوداشتي براي‌شان برگزار نمي‌كنيم. در اين انديشه‌ام كه براي جبران اين كاستي يا غفلت و بزرگداشت آنهايي كه هنوز زنده‌اند، به نوعي تغيير نگاه نياز داريم: 
بزرگان‌مان را بزرگ بشماريم تا خود بزرگ ديده شويم و كشورمان را نيز نزد جهانيان، بزرگ بنمايانيم. 
بياييد بكوشيم تا بزرگان‌مان بدرخشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون