• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5215 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۳ خرداد

خلق اميد به جاي جعل اميد

حسين نوراني‌ن‍ژاد

ربع قرن از اصلاح‌طلبي دوم خردادي مي‌گذرد و اين جريان با همه محدوديت‌ها و فشار‌ها، تاثيرات عميق اجتماعي، سياسي، فكري و فرهنگي از خود بر جاي گذاشته و كماكان يكي از جريانات اصلي و اصيل كشور محسوب مي‌شود. جرياني كه مي‌توان گفت به لحاظ مواضع كلاني كه اتخاذ كرده و گفتماني كه ساخته و به لحاظ تاريخي و نسبتش با منافع ملي، جاي درستي ايستاد؛ ولي به درستي پيش نرفت و با توجه به وجه غالب آن كه سياسي است و تاكيدي كه بر توسعه سياسي داشته، نتوانست در سطح قدرت، تغييرات پايدار و مطلوبي را رقم بزند، اما آيا اين به معناي پايان اصلاح‌طلبي است؟ به گمان من پاسخ به اين پرسش، تك كلمه‌اي نيست. اگر اصلاحات به معناي متعارف آن، يعني تلاش سياسي براي ورود به قدرت از طريق انتخابات و سپس ايجاد اصلاحات از بالا باشد، به نظر مي‌رسد كه اين راهبرد در مواجهه با سد نظارت استصوابي به شكست انجاميده است و انعطاف زيادي كه اين جريان تاكنون براي مصالحه و مفاهمه با اين مانع داشته و با نيروهاي درجه چندم يا نيابتي خود خواسته آن را دور بزند، ضمن كسب برخي نتايج مثبت مقطعي مانند برجام، ريزش سرمايه اجتماعي خود را در وهله نخست و برخورد حذفي و كم‌‌هزينه نهادهاي قدرت را با توجه به فقدان حمايت مردمي در گام بعد، تجربه كرده است. اين يادداشت كوتاه، مجالي براي پاسخ سياسي به چه بايد كرد ندارد و در اين باره نظر خود را در مقاله «مطالبه‌گري و انتظار فعال» در سالنامه اعتماد به تفصيل آورده‌ام. اما در اينجا مي‌خواهم به موضوعي ديگر بپردازم و آن وضعيت اميد به آينده به عنوان يكي از ضروريات تاب‌آوري در شرايط بحراني است. اينكه چرا اميد چنداني در بين بسياري از نيروها ديده نمي‌شود و عامليت به انفعال و پرسش از «چه بايد كرد» به «چه خواهد شد» انجاميده است. به گمانم، يكي از عوامل اين وضعيت، جعل اميد به جاي خلق اميد در ميان برخي از ما اصلاح‌طلبان است. سياست امري نتيجه‌گراست. اما تك‌ساحتي و خطي ديدن اين گزاره، نتايج خطرناكي در پي دارد. يكي از مثال‌هاي اين خطر، ارجاع محض اميد به نتايج معلوم و كوتاه‌مدت سياسي است.  

يعني اينكه براي حفظ اميد، وعده‌هاي نشدني بدهيم، چون تمامي سياست را به نتيجه و تمامي نتيجه را به وعده‌هاي زماني كوتاه‌مدت تقليل داده‌ايم. يعني خالي كردن سياست از ايمان و آرمان. دست‌كم گرفتن فضيلت‌گرايي در كنش‌هاي سياسي و حداقل در انگيزه‌بخشي‌هاي فردي با توجه به تاثيرات اجتماعي آن. از تبديل سياست و اصلاحات به پروژه‌هاي خرد و كوچك و فراموش كردن ارتفاع لازم براي مرور راه طي شده و هدف كلاني كه موانع موردي همچون نظارت استصوابي يا مواجهات امنيتي، نمي‌تواند بر همه اين تصوير كلان غلبه كند. يك سياست بي‌روح كه به كار روبات‌هاي سياسي مي‌آيد نه انسان‌هاي سياست‌ورزي كه اميد خود را از ايمان و آرمان مي‌گيرند و نه فقط محاسبات جزءنگرانه‌اي از جنس نظرسنجي‌ها و امثالهم. از دستاوردهاي كوچك نبايد گذشت. براي هر بهبودي، هر چند موردي و كوچك بايد كوشيد، چون كرم شب‌تاب، هركس ذره‌اي نور بتاباند، شايد ذره ذره آنها چراغ راه شوند. اما نگهداشت نيروها با شعارهاي ناممكن و بزرگ‌تر از بضاعت‌هاي موجود، شايد دستاوردهاي مقطعي داشته باشد، اما در ميان‌مدت و بلندمدت، بي‌اعتباري و سرخوردگي به همراه دارد. به گمان من اصلي‌ترين عامل نااميدي‌هاي موجود ريشه در سد محكم اقتدارگرايي داشته است كه زور اصلاحات به آن نرسيده، اما بخشي از اين نااميدي به جعل گاه و بي‌گاه اميد و وعده‌هاي نشدني خود ما اصلاح‌طلبان نيز باز مي‌گردد كه آن را جايگزين خلق اميد به پشتوانه حفظ روياها و آرمان كرديم. ما به ايمان نياز داريم و ايمان، جستن در تاريكي است. اين ايمان، رفتار خرد و تاكتيك‌هاي سياسي را نبايد بسازند وگرنه غيرعقلاني و خطا خواهند بود اما بنا كردن آرمان و خيال‌ها براساس صرف محاسبات عقلاني و بريده از ايمان، نااميدي منفعلانه‌اي مي‌سازد كه در برخي نيروها مي‌بينيم و حاصل آن يا انفعال است يا تندروي كور كه هر دو به يك نتيجه مي‌انجامند. ما به خيال نياز داريم و اين متفاوت از خيالبافي است. در اين صورت، خلاقيت‌ها زنده مي‌شود و از دل نااميدي در رويكردهاي نتيجه‌گراي محض، اميد و سياست و كنشگري فعال و هدفمند را خلق خواهد كرد. سياستي كه با توجه به انساني بودن، حقانيت و منصفانه بودن اهداف و گفتمان اصلاحات و انطباق آن با وجدان جمعي، عاقبت به نتيجه هم خواهد رسيد.
باز گردد عاقبت اين در، بلي
در گشايد يار سيمين‌بر، بلي
ساقي ما ياد اين مستان كند 
بار ديگر با مي‌و ساغر، بلي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون