ادامه از صفحه اول
چرا گرد و غبار تشديد ميشود؟
حتي برخي از اين مسوولان مانند فاطمه واعظجوادي كه خود چهار سال رييس محيط زيست ايران بود، حفظ محيط زيست را كليدواژه استكبار معرفي ميكنند! اين همان تفكري است كه سالهاست پايداري سرزمينمان را هدف قرار داده و با كالايي كردن محيط زيست موجب فروپاشي بستر حيات (آب و خاك و هوا) شده و موجي از بحرانهاي زيست محيطي و به تبع آن بحرانهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي و امنيتي را در كشورمان رقم زده است. اما عمق فاجعه آنجاست كه به ياد بياوريم اوضاع در بيرون مرزهاي كشورمان در سراسر خاورميانه هم چندان بهتر از اين نيست، چراكه تلاش حاكمان منطقه، براي به دست آوردن تسليحات نظامي و جنگ و نزاع و يارگيري، هميشه بيش از تلاش براي حفظ پايداري سرزمين و برقراري صلح و دوستي و زندگي بوده است. به واقع آنچه امروز خاورميانه را بر لبه پرتگاه قرار داده، جنگ، تغيير اقليم، رشد جمعيت، سوءمديريت و فساد گسترده است كه موجب هدررفت منابع و بروز بحرانهاي شديد زيست محيطي شده است. گرچه10 سال قبل موسسه اقليمشناسي دانشگاه زوريخ هشدار داده بود تا نيمه قرن حاضر، دما و رطوبت بالا در منطقه خليج فارس شرايطي را ايجاد ميكند كه زندگي در جنوب ايران به ويژه در ماهشهر و ساير بخشهاي خليج فارس عملا غيرممكن ميشود و سازمان ملل نيز نسبت به بياباني شدن و كمبود شديد آب در ايران تا سال 2040 هشدار داده بود، اما بحران آب و هوا خيلي زودتر از زماني كه پيشبيني ميشد دستكم دامن كشورمان را گرفته است. حتي پژوهشكده اقليمشناسي و سازمان هواشناسي كشورمان هم در سالهاي گذشته بارها هشدار داد زاگرس منطقهاي است كه در دهههاي آينده شاهد بيشترين افزايش دما و بيشترين كاهش بارش خواهد بود كه نتيجه اين امر نابودي جنگلهاي زاگرس تا سال 2050 و مهاجرت فزاينده مردم از اين منطقه خواهد بود. نابودي زاگرس يعني نابودي 40 درصد آبهاي ايران كه از اين منطقه سرچشمه ميگيرد و به اصفهان و خوزستان ميريزد، اما ما ترجيح داديم آب را پاي كشاورزي ناپايدار بريزيم و بعد هم كه آب نبود و مردم اعتراض كردند با توجيه مقابله با اغتشاشگران، ترمز مردم را با بيشترين هزينههاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي و امنيتي بكشيم. ما خيلي وقت است كه فرصت اصلاح سياستها و بهبود اوضاع را از دست دادهايم، بنابراين گرد و غبار با منشا داخلي و خارجي هر روز بيش از گذشته شدت مييابد، چون صدها هزار هكتار از اراضي كشورمان و كشورهاي همسايه آگاهانه و ناآگاهانه پيوسته به بهانه معدن كاوي، اكتشاف، توسعه صنعت و كشاورزي و شهرنشيني و ميدان مانور و ميدان جنگ در حال بياباني شدن است و تغيير اقليمي كه انكارش ميكرديم و ترجيح داديم چهارسال قبل زير بار تعهدات بينالمللياش (و مزايايي كه ميتوانست برايمان داشته باشد) نرويم، نيز مزيد بر علت شده است. حالا چه بايد كرد؟ درختكاري، مالچپاشي، لولهكشي و كانالكشي براي انتقال آب و برگزاري همايش منطقهاي، همايش بينالمللي؟! همه اين اقدامات هم كه با صرف هزاران ميليارد تومان پول در سالهاي گذشته انجام شد ولي يا درختان خشك شدند يا مالچها را جايي كه نبايد ميپاشيدند، پاشيدند و دهها همايش هم برگزار شد ولي گرد و غبار شدت گرفت.چرا؟ چون احيا و حفظ محيط زيست كاري تخصصي است نه جهادي و شعاري! چون براي انجام كار محيط زيستي بايد صبر اكولوژيك و نگاه بلندمدت داشت نه اينكه در تدارك نمايش و شوآف لحظهاي بود. حفظ محيط زيست مشاركت مردمي را ميطلبد نه نهادهاي خاص. اتخاذ سياستهاي مبتني بر پايداري و برنامهريزي اصولي لازم دارد نه تداوم سياستهاي غلط بهرهكشي از سرزمين! ديپلماسي درست ملي و منطقهاي و پيگيريهاي مستمر لازم دارد نه عذر و بهانه و از سر خود باز كردن و تقصيرها را به گردن ديگري انداختن. بله بودجه هم لازم دارد اما مادامي كه بودجههاي احيا، در يك فضاي غيرشفاف و ناعادلانه صرفا به شركتهاي وابسته به گروهها و سازمانها و افراد كمدانش و بهرهمند از انواع رانتها داده شود، پر مسلم است كه بهبودي حاصل نميشود.
سومين خرداد كرونايي نظام آموزشي
متاسفانه بهرغم اينكه نظامهاي آموزشي موفق دنيا تجربههاي بسيار ارزشمندي دارند هنوز نظام آموزشي ما نتوانسته خودش را با اين دستاوردها تطبيق بدهد به همين دليل نه تجربه ارزشيابي كيفي-توصيفي در مقطع ابتدايي توانسته اثرات سازندهاي داشته باشد و نه ارزشيابي كمي در مقاطع بالاتر معنادار است.
انتظار ميرود مسوولان نظام آموزش در سطوح مختلف و در شرايطي كه سومين خرداد سال تحصيلي كرونايي را تجربه ميكنيم و در اين مدت استفاده از نرمافزارها و سامانهها و سيستمهاي مدرن تجربه مفيدي را در اختيار مدارس قرار داده است، بتوانند اين تجربهها را ماندگار كنند تا شايد كمي از ناكارآمدي نظام آموزشي ما حداقل در بخش فرآيند ارزيابي عملكرد تحصيلي دانشآموزان كاسته شود.
اين جراحي اقتصادي است يا جراحي معده؟
به نظر مشكل اقتصاد نحيف و ضعيف ايران تنها حذف ارز ترجيحي و تخصيص يارانهها به دهكهاي پايين و چاپ پول نيست كه با آن بتوان اقتصاد را سر و سامان داد، بلكه به نظر ميرسد براي ثبات اقتصادي، كشور نيازمند مهار پايدار تورم از طريق اصلاح ساختار بودجه، اصلاح نظام بانكي، افزايش انضباط مالي و افزايش استقلال بانك مركزي است و شايد لازم باشد مذاكرات با امريكا براي رفع تحريمها از زواياي مختلف مورد تجديدنظر قرار گيرد!