• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5226 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۸ خرداد

رگ زدن و مرهم نهادن

محمدصادق جوادي حصار

سعدي عليه‌الرحمه در باب هشتم گلستان مي‌فرمايد: «درشتي و نرمي به هم در بِه است/ چو فاصد كه جراح و مرهم نِه است.» اينجا «فاصد» به معناي رگزن است و سعدي از اين واژه استفاده مي‌كند تا بگويد كه بدن براي ايجاد تعادل هم به رگ زدن نياز دارد و هم به مرهم نهادن و التيام بخشيدن. در واقع درشتي و نرمي چنانچه در كنار هم قرار بگيرند، اعتدال ايجاد مي‌كنند. در پزشكي قديم هم مي‌گفتند، زماني كه قليان خون ايجاد مي‌شود، بايد رگ زده شود تا خون قليايي از بدن خارج شود و تعادل ايجاد شود. در اين وضعيت اخلاط اربعه بدن كه شامل چهار مزاج «صفرا»، «بلغم»، «سودا» و «خون»است، نشاط و شادي را به بار مي‌آورند. بر اين اساس است كه سعدي درشتي و نرمي را در كنار هم مي‌بيند و كليد شادي، رفاه و توسعه اندام‌ها و كشورها را در اين توازن جست‌وجو مي‌كند. اگر مجموعه مناسبات انساني، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و... را در درون كشور، مانند مزاج‌هاي چهارگانه يك اندام‌واره اجتماعي در نظر بگيريم، تعادل ميان آنها لازمه يك زندگي متعادل اجتماعي است. گاهي بايد درشتي شود، برهه‌اي بايد جراحي شود، زماني بايد مرهم نهاده شود و گاهي نيز گرمي يا سردي نياز است تا جامعه به تعادل برسد. در نظامات جهاني نيز همين گونه است؛ در عرصه مناسبات جهاني نيز گاهي صلابت و سختي نياز است و گاهي انعطاف بايد در پيش گرفته شود.   

وقتي غرور، تكبر و استكبار جهاني قصد مي‌كند، اركان تعادل آفرين اجتماعي ايران را به هم بريزد بايد صلابت نشان داده شود. از سوي ديگر، گاهي اوقات در عرصه مناسبات جهاني، انعطاف نياز است مانند همان رگ‌زني كه خون مي‌ريزد، بعد التيام مي‌بخشد و مرهم مي‌نهد. عدم تعادل در منش و روش باعث عدم تعادل در بينش، گفتار و كردار مي‌شود. ضمن اينكه عدم تعادل گفتماني، تنش ايجاد مي‌كند. تنش ميان خود و پيرامون؛ تنش با خود، تنش با مردم و تنش با جهان بيروني. به‌ طور كلي، تنش؛ شايسته اجتماعات بشري و روحيات انساني نيست. انسان به آرامش و طمأنينه نياز دارد. مفهومي كه خداوند متعادل نيز همه بشريت را به آن فراخوانده است، آرامش است: «علي بذكر ‌الله تطمئن القلوب»، يعني از دل پيوند با خداست كه آرامش ايجاد مي‌شود. ضمن اينكه در اين آيه جهان به سمت آرامش فراخوانده مي‌شود. هر حركتي كه بتواند مسير تعادلي و آرامش بخش بشري را چه در درون خانواده، چه در بطن جامعه، چه در قلمروي يك كشور يا در سطح جهاني به هم بزند در مسير الي‌الله نيست. در مسير رفتار بشر منطق با فطرت بشري نيست. چرا كه فطرت بشر آرامش‌طلب و اطمينان‌طلب است. لذا رفتارهايي كه در ادوار گذشته بين ايران و جامعه جهاني (از جنس رفتارهاي زمان دولت احمدي‌نژاد) شكل گرفت، مسير تعادلي منطبق با فطرت بشري را مخدوش كرد و جامعه بشري را عليه جامعه ايران برانگيخت و به اضطراب انداخت. صحبت‌هايي شد كه افكار عمومي جهاني با خود فكر كردند كه نكند ايران قصد سويي براي جامعه بشريت داشته باشد؟ به همين دليل در برابر ايران موضع‌گيري‌هاي منفي فراواني صورت گرفت. در واقع دولت احمدي‌نژاد رگ زد، اما اين دولت روحاني بود كه مرهم گذاشت و جامعه بشري را به آرامش، اطمينان و صلح دعوت كرد. دولت روحاني جامعه بشري را دعوت به آرامش قلبي كرد. گفت‌وگوهايي صورت گرفت و مذاكراتي انجام شد كه برجام محصول اين گفتمان تازه بود. در اين ميان اتفاقاتي از سوي امريكا رخ داد كه رويه دوم رفتار احمدي‌نژادي را شكل داد. ترامپ هم جامعه جهاني را به قلق و ضجرت (بي‌تابي) دعوت كرد. عليه ايران بلوايي ساختگي درست شد و يك ‌بار ديگر ايران از مسير تعادلي خارج شد. ايران در برابر رفتارهاي هجومي طرف مقابل ناچار به پاسخ‌هاي هجومي شد؛ امروز هم جامعه جهاني اگر طالب گفت‌وگو، صلح و آرامش در ايران و منطقه است، نبايد از جاده اعتدال خارج شود. سخت گرفتن عليه دولت و ملت ايران و فشار بي‌حساب وارد ساختن از طريق قطعنامه و... به جز اضطراب، تشويش و نگراني و عكس‌العمل‌هاي غيرقابل پيش‌بيني و بي‌سرانجام و تنش‌آفرين فايده‌اي نخواهد داشت. بنابراين عقلاي ايران، منطقه و جهان بايد تلاش كنند تا در وهله نخست در دورن رفتارهاي تنش‌آفرين از جنس رفتارهاي احمدي‌نژادي تكرار نشود. در سطح منطقه نيز بايد گوش دولت‌هاي تنش‌آفرين مانند رژيم اسراييل توسط عقلاي جهاني كشيده شود تا فكر گرفتن ماهي از آب گل‌آلود به مخيله‌اش خطور نكند. اين بيشه گمان مكن كه خالي است/ شايد كه در او پلنگ خفته باشد. نبايد فراموش كرد مردم ايران هر مشكلي كه با هم داشته باشند و هر اندازه نسبت به مشكلات دروني اعتراض كنند، بر سر خاك، آباداني، تماميت ارضي و دشمن بيروني با هم توافق دارند. در اين ميان نمونه‌اي از رفتارهاي مطمئنه‌اي كه در ممات و حيات قلب‌ها را به سمت آرامش دعوت مي‌كند و حتي مرگ يك فرد نيز مجمع‌الجزاير مختلف فكري را در كنار هم مي‌نشاند، جناب آقاي دعايي است كه باعث شد همه گروه‌ها و دسته‌هاي فكري و سياسي از او به عظمت ياد ‌كنند. مانند سردار سليماني كه رگ مي‌زد و امثال دعايي مرهم مي‌نهادند و اين دو تفكر در كنار هم، ايران عزيز را تعادل مي‌بخشيدند. اين تفكرات به جهان مي‌گفتند كه ايران دو رو دارد، از يك طرف صلابت و سترگي و دلاوري و جنگاوري و از سوي ديگر مهرباني، عطوفت، انسانيت و بخشندگي و لطف و مهر كه با هم ممزوج و جدايي ناپذيرند. هر كدام از اين شخصيت‌ها بخشي از پازل ايران بزرگ را مي‌سازند. بنابراين اگر مي‌خواهيم در درون و بيرون آرامش بيافرينيم و اطمينان ايجاد كنيم، بايد حكمت بياموزيم و در پناه حكمت قرآن حركت كنيم كه فرمود: «ومن يوتي الحكمه، فقد اوتي خيرا كثيرا.» خداوند مردان حكيمي مانند آقاي دعايي را با اوليا محشور بفرمايد. والسلام.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون