• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5243 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۷ تير

نقدي بر ديدگاه‌هاي ناصر تكميل همايون

احساس يا تعلق؟

محمد صادقي

كتاب «محمد مصدق در دوران سلطنت قاجار» نوشته ناصر تكميل همايون به تازگي منتشر شده و روزنامه اعتماد به همين مناسبت گفت‌وگوي بلندي با او انجام داده است. سخنانِ تكميل همايون در اين گفت‌وگو نشان مي‌دهد كه خالصانه شيفته دكتر محمد مصدق است و دفاع تام و تمامي هم از او انجام مي‌دهد. در اين يادداشت نگاهي به برخي سخنان و ادعاهاي او خواهم داشت كه جاي پرسش و ترديد دارند. 
نخست اينكه تكميل همايون مي‌گويد كه يكي از شخصيت‌هاي سياسي در زماني كه او در اروپا مشغول به تحصيل بوده «در شناساندن مصدق، خط استقلال، موازنه منفي، دموكراسي و... بسيار موثر بود» و مي‌افزايد: «ما شب‌ها باهم در اين زمينه بسيار بحث مي‌كرديم. اين بحث‌ها باعث شد طرفداري من از آن حالت صرفا احساسي به حالت تعقلي تغيير كند.» البته كه شناخت مصدق با توجه به دوران مختلف زندگي سياسي او و به ويژه دوراني كه نخست‌وزيري را برعهده داشت، با توجه به منابع موجود كار چندان مشكلي نيست اما اينكه استقلال چه معنايي دارد؟ براي استقلال كشور چه بايد كرد؟ سياست موازنه منفي چه معنا و دستاوردهايي داشت؟ و آيا در جهت منافع ملي ما بود يا نه؟ پرسش‌هايي هستند كه به جاي آنكه به آنها پاسخ داده شود زير آواري از شعر و شعار قرار مي‌گيرند. درباره دموكرات بودن دكتر مصدق هم از ياد نبريم كه او در دوران نخست‌وزيري خود، با درخواست اختيارات از مجلس، اصل تفكيك قوا را زير پا نهاد و قوه مقننه را از كار انداخت و سرانجام هم مجلس را منحل كرد. مايه تعجب است كه تكميل همايون مي‌گويد: «حتي وقتي مجلس هم منحل شد، مصدق آن را منحل نكرد.» و مي‌افزايد: «كار مردم بود، مردمي بود.» كه ابراز همين يك ادعا به خوبي و روشني نشان مي‌دهد كه فاصله ميان احساس و تعقل در اين اظهارنظرها چقدر است!
دوم اينكه؛ در گفت‌وگو با تكميل همايون و در يكي از پرسش‌ها به اين موضوع اشاره شده كه چگونه وقتي مصدق نوجوان بوده در سمت والي خراسان مشغول به كار بوده است كه اين پرسش با واكنش عصبي او مواجه مي‌شود. در آخر هم مي‌گويد كه مصدق در آن زمان هيچ فسادي نداشته است. در حالي كه تكميل همايون به اين موضوع توجه ندارد كه وقتي يك بچه يا فرد ناكارداني در جايي مشغول به كار شود كه تخصصي در آن ندارد، اين قبل از هر چيزي نشانه بارز فساد ساختاري است. 
سوم اينكه؛ تكميل همايون به «مشروطه‌خواهي مصدق» و اينكه «مصدق مشروطه‌خواه بود» اشاره دارد.در اينجا بد نيست، ببينيم نظر خودِ مصدق چيست. مصدق مي‌گويد: «دولت انگليس دانست كه به آزادي‌خواهان بايد كمك كند تا مرتجعين جيره‌خوار بانك استقراضي روسيه از بين بروند، اين بود كه براي پيشرفت سياست خود، علم مشروطيت را بلند كرد.» بنابراين، مصدق انگليس را پرچمدار مشروطه مي‌دانست و اين را به صراحت هم بيان كرده است. چنانكه مي‌دانيم او در انتخابات نخستين مجلس شوراي ملي هم شركت مي‌كند اما به دليل فاصله او تا 30 سالگي، به آن مجلس راه نمي‌يابد. اما بعد از اينكه به فرمان محمدعلي شاه، در 2 تير ماه 1287 مجلس شوراي ملي توسط نيروهاي بريگاد قزاق روسي به فرماندهي كلنل ولاديمير لياخوف به توپ بسته شد و برخي مشروطه‌خواهان اعدام و برخي دستگير و تبعيد شدند، مجلس شوراي مملكتي يا دارالشوراي كبري به فرمان محمدعلي شاه تشكيل شد. در اين مجلس كه يك مجلس فرمايشي بود، عده‌اي از درباريان، اشراف، بازاريان و روحانيون عضويت داشتند و دكتر محمد مصدق هم از افرادي بود كه در اين مجلس منصوب شد. اين مجلس تحميلي بود و مشروطه‌خواهان با آن موافق نبودند و سرانجام نيز با لشكركشي نيروهاي مشروطه‌خواه به سوي پايتخت و فتح تهران در تير ماه 1288 مجلس شوراي مملكتي يا دارالشوراي كبري منحل شد. محمدعلي شاه نيز كه به سفارت روسيه پناه برده بود از سلطنت خلع شد و از كشور گريخت. 
سخن آخر اينكه؛ در بررسي تاريخ سياسي ايران و شناساندن راه و روش و منش شخصيتي مشهور مانند دكتر محمد مصدق كه از محبوبيت زيادي هم برخوردار است، اگر قرار است از احساس به سمت تعقل پيش برويم و به نقد و بررسي كارنامه او بنگريم، بايد حق‌طلبانه رفتار كنيم و براي هر سخن يا ادعايي هم كه داريم، استدلال ارايه دهيم. اما اگر عشق و علاقه به شخصيتي تاريخي موجب شود كه واقعيت‌ها را ناديده انگاريم و آنچه بيان مي‌كنيم يا مي‌نويسيم طبق خوشايند ما يا خوشايند دوستداران او صورت گيرد، بازخواني تاريخ و بررسي‌هاي تاريخي در رديف ستايش‌نامه‌هايي قرار مي‌گيرند كه دردي را از دردهاي ما دوا نخواهند كرد. چنين روش‌ها و نگرش‌هايي فقط و فقط مسائل و مشكلات ما را استمرار مي‌بخشند و فرصت بازنگري و بازبيني انتقادي را از ما مي‌ربايند. نقد و بررسي تاريخ سياسي ايران يكي از كارهايي است كه ما سخت به آن نيازمنديم و اگر بتوانيم براساس عقل و منطق و استدلال دست به اين كار بزنيم، بسيار گره‌گشا خواهد بود، زيرا به بسياري از جدال‌ها، دعواها و رفتارهاي احساسي كه آسيب زيادي به كشور ما وارد كرده، پايان خواهد داد و به ما كمك مي‌كند تا به دور از شعر و شعار و هيجان‌آفريني در مسير عقلانيت و پيشرفت ايران گام ‌برداريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون