• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5254 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۲ تير

روايتي از اجراي «جنون محض» به كارگرداني عليرضا كوشك‌جلالي در سالن اهورا

جنون شيرين با طعم تلخ

محسن خيمه‌دوز

براي ديدن نمايش «جنون محض» كاري از عليرضا كوشك‌جلالي با بازي الهام پاوه‌نژاد و سام كبودوند به سالن «اهورا» رفتم. اين نمايش كمدي كه در سبك «كمدي اشتباهات» نوشته شده و به كمدي‌هاي شكسپيري هم نزديك است، مربوط به ماجراهاي اجراي تئاتري است كه روي صحنه و پشت صحنه آن كار را نشان مي‌دهد و همين موجب ايجاد خنده در موقعيت كميك مي‌شود كه ديدن آن براي مخاطب، خالي از تفريح و شادي نيست. هرچند براي سازنده‌اش عين دشواري و رنج است و همين ويژگي، معناي نام اين نمايش را هم مي‌سازد. نمايشي 
پر بازيگر كه دو نفر از آنها (الهام پاوه‌نژاد در نقش دوتي كلاكت و سام كبودوند در نقش ‌گري روجر) از آشناترين‌شان براي مردم هستند و شايد به همين دليل سالن نمايش پر بود. متن نمايش را يك نمايشنامه‌نويس انگليسي به نام مايكل فرين نوشته كه اجراي آن بهترين كمدي سال ۱۹۸۲ انگلستان شده و در اغلب كشورهاي اروپايي درخشيده است. اينكه برخي منتقدان اين نمايش را «مانيفست عشق به تئاتر» ناميده‌اند به همين دليل به نظر مي‌رسد. اجراي شلوغ و پر‌تحرك آن كه در تضاد با نمايش‌هاي كم‌تحرك اين روزهاي تئاتر ايران است از امتيازات «جنون محض» است اما دراماتورژي ضعيف آن براي اجرا در ايران، نمايش را تا حدودي كليشه‌اي و عامه‌‌پسند كرده و حالت انتقادي آن عملا محو شده است. احتمالا يك علت چنين اتفاق يا پيش‌آمدي، طبق معمول مميزي‌ فزاينده باشد كه وجه استتيك و زيباشناختي كارهاي نمايشي را در ايران ازبين مي‎برد.
ويژگي ديگر اين نمايش، بيرون از حوزه اجرايي آن است كه ربطي به نويسنده، كارگردان و بازيگران آن ندارد و آن، محل اجراي نمايش است. سالن اهورا در حقيقت همان «سينما دياموند» است؛ كمي پايين‌تر از ميدان هفتم تير فعلي يا اول خيابان روزولت سابق كه يكي از اسطوره‌هاي سينمايي در ايران است. سينما دياموند (كه من درونش را براي اولين‌‌بار با همين نمايش ديدم) يادآور خاطراتي است كه اين سينما از سر گذراند. يادآور سازنده‌اش، پرويز فتوره‌چي كه يكي از زمين‌هايش را به سينما دياموند تبديل كرد؛ يا يكي از بهترين، مجهزترين و مدرن‌ترين سينماهاي تهران در زمان پيش از انقلاب كه فيلم‌هاي خود را انحصاري و تك‌سينمايي اكران مي‌كرد؛ آن هم فيلم‌هاي ۷۰ ميلي‌متري با صداي استريوفونيك ۴ باندي و ۶ باندي، يادآور فيلم‌هاي جشنواره جهاني تهران، فيلم‌هاي فستيوال زنان، فيلم‌هاي فستيوال كودكان و نوجوانان، فيلم‌هاي كوتاه، فيلم‌هاي مستند، يادآور آخرين دوره جشنواره جهاني فيلم تهران كه فيلم «شطرنج باد» (ساخته محمدرضا اصلاني) با نور ناكافي و با حلقه‌هاي جابه‌جا شده در آپارات همين سينما پخش شد و سر و صدا كرد؛ يادآور نمايش فيلم «برخورد نزديك از نوع سوم» با صداي استروفونيك ۶ باندي و نمايش فيلم «ملكوت» زنده‌ياد خسرو هريتاش كه روز ۱۳ آذر ۵۵ در بخش مسابقه آخرين جشنواره جهاني فيلم تهران نمايش داده شد و ديگر هرگز رنگ پرده را نديد و تا امروز هم كسي از سرنوشت حلقه‌هاي اين فيلم خبري ندارد؛ يادآور ديوارهاي سالن نمايش كه با مخمل سرخ‌رنگ و لوستر‌هاي كوچك زيبا تزيين شده بود و زمان نمايش فيلم، لوسترها به تدريج خاموش مي‌شدند، يادآور فضاي كوچكي كه در همين مجموعه چسبيده به سالن اصلي نمايش درست شده بود و خوانندگان مشهور پاپ در آن برنامه‌ اجرا مي‌كردند (اين محل الان تبديل به سالن كنفرانس شده)، يادآور برنامه‌هايي كه بنيادهاي مهم فرهنگي - هنري در آن برپا مي‌كردند، چون اين محل را يك پاتوق فرهنگي مناسب براي برنامه‌هاي خود مي‌دانستند؛ يادآور آتش‌سوزي‌هايي كه اين سينما هم از آن در امان نماند و آسيب ديد و يادآور تغيير كاربري‌اش و اينك تغيير كاربري دوباره به سالن تئاتر خصوصي اهورا كه با اولين نمايش‌، يعني «جنون محض» دوباره فعال شده است. 
اينها مسيري بود كه اين ساختمان از سينما دياموند تا سالن تئاتر «اهورا» طي كرده است و من كه براي اولين‌بار وارد سالن شده بودم و سال‌ها هيچ خاطره‌اي از آن نداشتم، تمام تاريخچه 40 و چند ساله سينما يك‌باره برايم زنده شد؛ طوري كه حين تماشاي نمايش كميك «جنون محض»، من در تاريخچه اين سينماي پر ابهت و سرگذشت غم‌بارش سير مي‌كردم؛ سير و سلوكي با طعم تلخ.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون