• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5257 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۶ تير

نگاهي به كتاب «ادبيات نفتي» اثر اردشير صالح‌پور

بورس لندن از زير پاهاي كوچك ما مي‌گذرد

كتاب به «نقش و تاثير نفت در ادبيات جنوب ايران» مي‌پردازد

قباد  آذرآيين

عمله‌اي بودم توي كمپاني/ شماره شناسايي‌ام بالاي جيبم بود/ لباس سرهم كارگري تنم بود/، ظرف غذاي سه تكه‌اي به دستم بود/ قانون سالي دو ماه خورد به تورم/ حالا يار يار مي‌خونم/ حالا يار يار مي‌خونم
- يك ترانه كارگري از متن كتاب
اردشير صالح‌پور، گزيده‌كار است. هر چند سال، غافلگيرانه كاري منتشر مي‌كند. مي‌گويم غافلگيرانه، چون صالح پور جامع‌الاطراف است و به اقتضاي شغل و گستره دانش و آگاهي‌هايش در زمينه‌هاي گوناگون فعاليت داشته است؛ از «مجلس شادي‌آور و حماسي (عروسي بانو گشسب، دختر رستم) تا تك‌گويي يك تفنگ (تفنگ نُه دال) و خاطرات و مخاطرات يك قلعه تاريخي (قلعه تُل) و موسيقي و تعزيه (پيشخواني در تعزيه) و نمايش (مينا، عروسك نمايشي شيراز) و...
اين‌بار صالح‌پور به ادبيات جنوب (مشخصا خوزستان) پرداخته است و كندوكاوي كرده است پيرامون اين ادبيات و تاثير اكتشاف نفت در مسجدسليمان بر ادبيات جنوب.
كتاب «ادبيات نفتي» با مزامير داوود- كتاب مقدس آغاز مي‌شود: 
«كه او (خداوند) مي‌تواند نفت را از دل زمين بيرون آورد تا به او (انسان) يك سيماي شادمان بدهد.»
«ادبيات نفتي» يك پيشگفتار، يك ديباچه و هجده فصل دارد. به علاوه كتابنامه و سپاسنامه و خلاصه‌اي از كتاب به زبان انگليسي.
به اعتقاد كتاب و نويسنده‌اش، فوران نفت در روز 26 ماه مه سال 1908 (پنجم خرداد‌ماه سال 1287 خورشيدي) آغاز دگرديسي و پوست‌اندازي مسجدسليمان، قشلاق‌‌نشين عشاير بختياري بود و آغاز مدرنيته در اين منطقه گرمازده و به تبع همين اكتشاف و فوران نفت، پوست انداختن خوزستان و جنوب و غلبه اقتصاد نفتي بر زيست‌بومي منطقه. «اين‌بار، اين نفت سياه بود كه موجب روشني و همراهي مي‌شد و اقوام مختلف ايراني و فرنگي را حول محور صنعت نفت در اين «نفت‌شهرها» گرد هم مي‌آورد و عامل وحدت شهرنشيني مي‌گرديد.» (ص 15) 
«شيوه‌هاي اقتصاد سنتي و بومي تحت‌تاثير مناسبات جديد نفتي قرار گرفت. كشاورزي و دامداري و نخل‌داري به حاشيه رفت. لوله‌ها بر بستر پهن علف‌ها آرميدند...» (ص17)  نويسنده ادبيات نفتي را به دو حوزه كلي مسجدسليمان (mis) و آبادان (Abd) تقسيم‌بندي مي‌كند. حال‌ و هواي ادبيات مسجد سليمان را اكتشافي يا به عبارتي «صنعتي - شياني» يا «ادبيات روستايي» مي‌داند و مشخصه ادبيات حوزه آبادان را «ادبيات بحري و بندري».
نويسنده معتقد است كه «محيط جنوب غربي ايران به خصوص بخش صنعتي آن بهترين آزمايشگاه بوده براي آزمون سبك رئاليست‌نويس‌هاي امريكايي ميان دو جنگ، در يك فرم بومي و ايراني.» (ص 43) 
در فصل پنجم كتاب، نويسنده به تفاوت نگاه و رويكرد مترجمان جنوب كشور كه تحت‌تاثير ادبيات انگليسي و امريكايي بودند با ادبيات مركزنشينان، تحت سلطه و سيطره احزاب چپ و به ويژه حزب توده مي‌پردازد و مثالي را نيز ذكر مي‌كند: داستان «گربه زيرباران» همينگوي، با ترجمه صفدر تقي‌زاده از طرف «به‌آذين» (سردبير نشريه‌اي در تهران) رد مي‌شود (ص 45) 
نويسنده، ابراهيم گلستان، پرويز داريوش، نجف دريابندري، صفدر تقي‌زاده و محمدعلي صفريان را از جمله مترجمان شاخص آثار ادبي امريكا ذكر مي‌كند. (همان صفحه) 
در فصل ششم كتاب، نويسنده ابتدا داستان كوتاه را قالب مناسب و انتخابي و رايج نويسندگان جنوب مي‌داند (به پيروي از كوتاه‌نويسان امريكايي مانند سالينجر و ارنست همينگوي) و پس از آن روي آوردن آنها به رمان‌هاي نفتي بلند... و از چند نويسنده هم نام مي‌برد: احمد محمود، فرهاد كشوري و قباد آذرآيين. (ص 56) 
فصل هفتم كتاب، به تاثير سينما بر ادبيات نفتي اختصاص دارد: نويسنده سينما را يكي ديگر از دستاوردهاي صنعت نفت مي‌داند (ص 61)... سالن‌هاي سينماي تابستاني و زمستاني زيادي در شهرهاي نفتي ساخته شد كه فيلم‌هاي امريكايي و انگليسي را همزمان با اكران آنها در كشور توليد‌كننده، به زبان اصلي در اين سينما‌ها نمايش مي‌دادند، سال‌ها پيش از نمايش آنها در مركز... نويسنده، ناصر تقوايي، امير نادري، حسين گيتي را به عنوان سينماگران جنوبي تحت‌تاثير صنعت نفت، معرفي مي‌كند... در همين فصل، از نويسندگاني نام مي‌برد كه تحت‌تاثير سينما، داستان‌هايي با رنگ و بوي سينما و تصوير نوشته‌اند و براي نمونه از دو داستان كوتاه فرهاد كشوري و قباد آذرآيين نام مي‌برد. (صص 64 تا 67) 
در فصل هشتم با ادبيات بومي- روستايي و نقش نفت در اين ژانر داستاني آشنا مي‌شويم... سپاهيان دانش كه به روستا مي‌رفتند، تجربه‌هاي خود را قلمي مي‌كردند؛ در مسجدسليمان افرادي مانند منوچهر شفياني و بهرام حيدري (در داستان) و هوشنگ چالنگي (در شعر) ...
شهر مسجدسليمان و منوچهر شفياني با كتاب «قرعه آخر» سردمدار و پيشتاز اين نوع ادبيات داستاني در ايران است...
نويسنده در فصل‌هاي دهم و يازدهم به معرفي «رمان‌هاي نفتي» مي‌پردازد... در اين دو فصل به رمان «سرود مردگان» اثر فرهاد كشوري و  رمان «فوران» نوشته قباد آذرآيين و ويژگي‌هاي هركدام مي‌پردازد...
فصل دوازدهم كتاب، با «پنج كتاب سالي دوماهي» آشنا مي‌شويم. اين داستان‌ها تحت‌تاثير قانون ظالمانه «سالي دو ماه» (تعديل نيروي كارگران شركت نفت) قلمي شده‌اند: داستان‌هاي «بازخريد» از پرويز مسجدي، «بوي خوش آويشن» از فرهاد كشوري، «سالي دوماه» از محمد بهارلو، «دوش آخر» از قباد آذرآيين...
نويسنده در فصل سيزدهم به گوناگوني ژانرهاي داستاني در جنوب مي‌پردازد و مهم‌ترين ويژگي‌هاي نويسندگان جنوب را قدرت توصيف در داستان مي‌داند چه توصيف عناصر طبيعي يا در شكل عام‌تر توصيف ظلم و فقر و جهل، طبيعت داغ، كوه، نخلستان، شط، شرجي و گرما و پالايشگاه و بوي آن... (صص 114و 115) 
در پيوند با همين مطلب از نويسندگاني چون ابراهيم گلستان -‌شيرازي الاصل- صادق چوبك، ناصر تقوايي، صفدر تقي‌زاده، عدنان غريفي، شهرنوش پارسي‌پور، جمشيد ملك‌پور، ناصر موذن، صمد طاهري، اصغر عبداللهي، زويا پيرزاد، نظام ركني، محمد بهارلو، قاضي ربيحاوي، جمشيد خانيان (در آبادان) و منوچهر شفياني، بهرام حيدري، قباد آذرآيين، يارعلي پورمقدم، رستم مرادي، داريوش احمدي، فتح‌الله بي‌نياز، فرهاد كشوري، غلامرضا رضايي، علي‌مراد فدايي‌نيا، داريوش احمدي، محمدرضا دادگر، غلامرضا منجز (در مسجدسليمان)، احمد محمود، احمد آقايي، احمد بيگدلي، مسعود ميناوي، محمد ايوبي (اهواز)، پرويز زاهدي (رامهرمز) حفيظ‌الله ممبيني، علي‌يار زارعي (هفتكل) نام مي‌برد و ويژگي آثار آنها را برمي‌شمارد.
ادبيات جنوب، از نوعي اُپرت (Operet) هم بي‌نصيب نيست. داراب افسر، شاعر بختياري «اپراي رستاخيز مسجدسليمان» را سروده است: «به امر الهي در مسجدسليمان قبري شكافته مي‌شود و مردي به نام «كابنگرو» كه سال‌ها پيش درگذشته سر از قبر به در آورده و با تماشاي مسجدسليمان تغيير يافته با اكتشاف نفت، متعجبانه سرودي مي‌خواند. (ص134) 
«ادبيات نفتي» فصلي را هم به تحولات شعري در مسجدسليمان اختصاص داده است و از هوشنگ چالنگي به عنوان «نخستين شاعر مدرن بختياري» نام مي‌برد... نويسنده همچنين مسجدسليمان را «خاستگاه شعر موج ناب» مي‌داند و از پيشگامان اين سبك شعري علي مقيمي، هرمز علي‌پور، سيدعلي صالحي، يارمحمد اسدپور، سيروس رادمنش، عزت قاسمي، مريد ميرقائد، رستم مرادي و آريا آرياپور را نام مي‌برد. فصل‌هاي هيجدهم و نوزدهم به واژگان انگليسي و استحاله آنها در گويش مسجد سليماني (لر فرنگي) و در آبادان (بندري فرنگي) و «نوستالژي‌هاي ادبي نفت در داستان‌ها» اختصاص دارد. نمونه‌هايي از اين واژه‌ها «كلمه آكبند با حروف اختصاري 
U.K (مخفف united kingdom)، لمبر (Number)، بيلرسوت (boiler suit)، دريول (driver) – به معناي راننده- و ...
در بخش نوستالژيك به آثاري چون «چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم زويا پيرزاد و «روز اول ماه مهر هرگز نيامد» جمشيد ملك‌پور اشاره شده است.
حس ختام اين نوشته، شعري است از شاعر جنوبي «لهراسب زنگنه»: 
«لوله‌هاي نفت/ چون ماران پيچان به دره‌ها/ ما روي لوله‌هاي نفت مي‌دويديم/ و هيچ نمي‌دانستيم/ بورس لندن از زير پاهاي كوچك ما مي‌گذرد/ چقدر دويديم!/ چقدر دويديم و نرسيديم!»
* كتاب را نشر اليما به تازگي منتشر كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون