• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5257 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۶ تير

گفت‌وگوي «اعتماد» با رييس انجمن مددكاران اجتماعي ايران در خصوص اعلام خبر حلق‌آويز شدن ۵ نفر از اعضاي يك خانواده در نجف‌آباد اصفهان

خودكشي دسته‌جمعي

از ميان گروه سني 15 تا 64 سال تقريبا 30درصدشان اختلال رواني دارند

بهاره شبانكارئيان

عصر روز جمعه ۱۷ تير ماه سال جاري، خبر حلق‌آويز شدن ۵ نفر از اعضاي يك خانواده در خانه‌اي واقع در جنوب نجف‌آباد اصفهان منتشر شد كه شوك بزرگي به افكار عمومي وارد كرد. 

قربانيان اين حادثه شامل مادر، پسر و ۲ دختر جوان خانواده و دختري نوجوان كه نوه خانواده بود، مي‌شدند كه چند روزي نيز از جان‌ باختن‌شان مي‌گذشت و دست و پا و دهان‌شان بسته شده بود و بوي ناشي از فساد اجساد همسايه‌ها را كه مدت‌ها از اين افراد بي‌خبر بودند به آنجا كشانده بود. 
با انتشار اين خبر، هيچ‌كس نمي‌دانست اعضاي اين خانواده چطور و با چه انگيزه‌اي جان خود را از دست داده‌اند و مرگ آنها خودكشي است يا يك جنايت مخوف!
يافته‌ها نشان مي‌داد پدر خانواده از سال‌ها قبل در قيد حيات نبوده و مادر خانواده حدودا ۶۰ ساله و فرهنگي بازنشسته بوده است. يكي از دختران اگرچه چند سال قبل ازدواج كرده بود و مادر دختري ۱۳ ساله بود اما به‌ دليل اختلاف با شوهرش به خانه پدري بازگشته بود. دختر و پسر جوان ديگر خانواده نيز مجرد بودند و با مادرشان زندگي مي‌كردند. 
حدس‌ها و فرضيه‌ها درباره خودكشي يا قتل اين خانواده ادامه داشت تا اينكه روز ۲۱ تير ماه ابوالفضل ترابي، نماينده مردم نجف‌آباد در مجلس شوراي اسلامي در پي گفت‌وگويي با اعلام كشف دست‌نوشته‌هايي در محل حادثه مدعي شد كه اعضاي اين خانواده به ‌دليل افسردگي دست به‌ خودكشي زدند. او در اين باره عنوان كرد: «وقوع اين حادثه در نجف‌آباد افكار عمومي را جريحه‌دار كرد. از همان لحظه با حضور عوامل قضايي و انتظامي تحقيقات براي روشن شدن پشت پرده اين حادثه آغاز شد. در بررسي‌هاي اوليه راز اين اتفاق هولناك برملا و معلوم شد كه اعضاي اين خانواده به‌طور خودخواسته دست به اين كار زده‌اند. در محل حادثه دست‌نوشته‌هايي با خط ۲ نفر از قربانيان كشف ‌شده كه نشان مي‌دهد آنها با ميل و رضايت خودشان دست به اين كار زده‌اند و جاي ترديدي در مرگ خودخواسته آنها وجود ندارد. مادر و پسر خانواده دچار افسردگي شديدي بودند و از مدت‌ها قبل با نزديكان و فاميل به‌طور خودخواسته قطع ارتباط كرده و دچار انزوا شده بودند. در حياط اين خانه يك پژوپارس پارك شده بود. آنها وضعيت مالي نسبتا خوبي داشتند و حقوق خوبي هم دريافت مي‌كردند و هيچ مشكل مالي نداشتند. با وجود اينكه مادر خانواده فرهنگي بود اما خانواده محيط بسته‌اي داشت و در اين بستر همگي دچار انزوا و افسردگي شده بودند. طبق شواهد به دست‌آمده از صحنه هر ۵ قرباني جز دختر نوجوان بابت خودكشي رضايت داشتند كه او هم توسط ديگران براي خودكشي فريب داده شده است. اجراي اين نقشه تلخ برعهده پسر خانواده بود. او ابتدا دست‌ها و پاهاي ۴ نفر ديگر را بست و نقشه را اجرا كرد. سپس درحالي كه دستش را با قفل و زنجيري كه حدود ۳۰سانتي‌متر طول داشت بست و روي چهارپايه رفت و درنهايت خودش را نيز كشت.»
«حسن موسوي‌چلك»، رييس انجمن مددكاران اجتماعي ايران درخصوص اين خبر جزيياتي را براي «اعتماد» شرح مي‌دهد.

در دو دهه اخير روند خودكشي‌ها رو به رشد بوده است
موسوي‌چلك در مورد خودكشي دسته جمعي اين خانواده مي‌گويد: «براساس انتشار خبر در نجف‌آباد حادثه‌اي رخ داده است و يك خانواده 5 نفره كه شامل مادر، پسر، دو دختر و نوه بوده اقدام به خودكشي مي‌كنند. اين خبر از چند زاويه قابل تامل و بررسي است؛ جنبه اول اينكه با توجه به شواهد و گزارش‌هايي كه منتشر شده است زمينه‌هاي افسردگي و انزوا در اين خانواده در تعامل با ديگران كاملا مشخص بود. يعني اختلالات رواني مي‌تواند يك عامل تشديد‌كننده براي ظهور و بروز چنين رفتارهايي باشد. ما اگر نيم نگاهي به آماري كه مديركل سلامت رواني اجتماعي اعتياد وزارت بهداشت در چند ماه پيش اعلام كرد، داشته باشيم از ميان گروه سني 15 تا 64 سال تقريبا 30درصدشان اختلال رواني دارند كه اين موضوع نياز به بررسي و مداخله دارد. اگر همين آمار را با دو دهه قبل مقايسه كنيم، شاهد خواهيم بود كه آن زمان اين آمار 15درصد بوده است. به عبارتي اين آمار نسبت به دو دهه گذشته دو برابر شده است و اين موضوع ساده‌اي نيست كه به راحتي بخواهيم از كنار آن عبور كنيم. ضمن اينكه پيش‌بيني‌ها بر اين است كه بعد از ويروس كرونا وضعيت بحراني‌تر خواهد شد. نظام روانشناسي همچنين هشداري را داده است. كارشناسان هم بارها و بارها چنين هشدارهايي را دادند. پس پيام اول اين است كه اگر ما روي سلامت رواني اجتماعي مردم كار نكنيم و براي ارتقاي سواد سلامت رواني اجتماعي، ارتقاي مهارت‌هاي ارتباط اجتماعي و ارتقاي مهارت‌هاي حل مشكلات مانند خشم و غيره برنامه‌ريزي نكنيم، چنين عوارضي غيرقابل اجتناب است و چنين مواردي باز هم اتفاق خواهد افتاد. نكته دوم در اين حوزه خودكشي دسته‌جمعي است. ما درخصوص اين خانواده اطلاعات چنداني در دست نداريم اما اگر به‌ طور كلي بخواهيم آن را بررسي كنيم آن‌طور كه از شواهد مشخص است، مادر معلم بازنشسته بوده است. معمولا در يك خانواده مادرها خيلي مهربان‌تر هستند و وقتي يك خانواده با هم تصميم مي‌گيرند كه اقدام به خودكشي كنند بدون شك انگيزه‌ها و عواملي كه باعث بروز اين كار مي‌شود هم در بين همه اعضاي خانواده مشترك است و هم عوامل بسيار قوي وجود دارند كه سبب شدند اين خانواده چنين اقدام هولناك و وحشتناكي را انجام دهند. در واقع در چنين مواردي انگيزه‌ها و عوامل بسيار اهميت دارد و در اينجا ممكن است اين سوال مطرح شود كه چطور هيچ كدام از اعضاي خانواده نتوانستند شرايط را تغيير بدهند يا كنترل كنند كه به چنين مسيري نروند؟ اين سوال، سوال درستي است اما بحث اين است كه ساير اعضاي خانواده هم مشمول همان سلامت روان باشند كه گويا متاسفانه اين خانواده از سلامت روان برخوردار نبودند. مهارت‌هاي لازم را نداشتند يا اينكه انگيزه‌ها براي خودكشي در اين افراد به قدري قوي بود كه آنها را وادار كرد عمل مشابه را اتخاذ كنند و برمبناي آن چنين اقدام وحشتناكي را انجام بدهند.»

حوزه مددكاري اجتماعي بنياد شهيد مگر با اين خانواده ارتباط نداشت؟
رييس انجمن مددكاران اجتماعي ايران در ادامه مي‌گويد: «موضوع بعدي كه اهميت پيدا مي‌كند اين است كه ما در سازمان‌هاي مختلف نياز به تقويت برنامه‌هاي اجتماعي داريم. طبق آنچه منتشر شد پدر اين خانواده از خانواده معظم شاهد بوده است. حالا اينجا سوال مطرح مي‌شود كه حوزه مددكاري اجتماعي بنياد شهيد مگر با اين خانواده ارتباط نداشت؟ اگر ارتباط داشت چطوري در بين ارتباط‌هاي‌شان متوجه چنين وضعيتي در خانواده نشده بود! اگر ما مددكاري بنياد شهيد را ضعيف نمي‌كرديم يا ضعيف نمي‌شد و از مددكاران اجتماعي متخصص و كارآزموده و داراي تحصيلات دانشگاهي در اين حوزه استفاده مي‌كرديم يا اگر پرونده‌هاي مديريت را در بنياد شهيد تقويت مي‌كرديم يا نظام نامه مددكاري اجتماعي بنياد شهيد نوشته مي‌شد كه با روش‌هاي علمي خدمات مددكاري اجتماعي را ارايه مي‌كردند شايد چنين اتفاقي نمي‌افتاد يا حداقل قبل از حادثه تمهيداتي اتخاذ مي‌شد. اينها نشان مي‌دهد كه ما در اين بخش هم خيلي قوي عمل نكرديم. بنياد شهيد يك مقطعي حوزه مددكاري اجتماعي پويايي داشت ولي الان اين‌گونه نيست. موضوع بعدي كه باز از اهميت زيادي برخوردار است؛ روابط خانوادگي، اطرافيان و فاميل با اين خانواده است. درخصوص اين خانواده آنچه در گزارش‌هاي مختلف ذكر شد، ازجمله صحبت‌هاي آقاي ترابي نماينده نجف‌آباد اصفهان و گزارش‌هاي ديگر كه در رسانه‌ها منتشر شده بود، نشان مي‌داد كه اين خانواده مدت‌هاي زيادي ارتباط‌شان را با اطرافيان كم كرده يا قطع كرده بودند. اينجا مجدد اين سوال مطرح مي‌شود كه من به عنوان يك فاميل، به عنوان يك همسايه يا به معناي كلي دوستان، آشنايان و بستگان نسبت به اين خانواده يا افراد هيچ‌گونه مسووليتي نداشته و نداريم و اين موضوع نشان مي‌دهد كه بي‌تفاوتي‌ها مي‌تواند عاملي باشد براي تشديد چنين وضعيتي چه بسا كه بزرگ‌تر‌هاي ديگري هم شاهد وضعيت ارتباطي اين خانواده بودند. وقتي اين جايگاه‌ها تضعيف و روابط كمتر مي‌شود احتمال ظهور و بروز چنين پديده‌هايي وجود دارد. علت آخر كه بايد در مورد آن بگويم، اين است كه در دو دهه اخير روند خودكشي‌ها براساس آمارهاي پزشكي قانوني، روند رو به رشدي بوده است. گرچه حداقل براساس آمارهاي رسمي شيب آن بسيار زياد نبود ولي روند، روند رو به رشدي بوده است. حالا در كنار موضوع سلامت روان و ارتقاي مهارت‌ها، مشكلات اقتصادي را نيز بايد به آن اضافه كنيم، فضاي كلي جامعه را بايد به آن اضافه كنيم، كاهش سرمايه اجتماعي را بايد به آن اضافه كنيم و در واقع موضوعات مختلفي عامل بروز چنين پديده‌اي مي‌شود. خود شما بهتر از من مي‌دانيد كه معمولا اقدام به خودكشي و ديگر آسيب‌هاي اجتماعي به معناي عام پديده‌هاي تك عاملي نيستند. يعني تنها يك عامل باعث بروز چنين رفتارهايي نمي‌شود، بلكه مجموعه‌اي از عوامل سبب چنين آسيب‌هايي مي‌شود. اگر قرار باشد به‌طور خاص درباره اين خانواده صحبت شود حتما نيازمند بررسي بيشتر و داشتن اطلاعات دقيق‌تر است تا مبتني بر شواهد اين خانواده باشد تا دير نشده براي سلامت روان اجتماعي مردم بايد فكري كرد وگرنه عوارضي از اين دست رخ خواهد داد. اميدوارم آنچه مي‌گويم اتفاق نيفتد، چون رخ دادن اين حوادث در جامعه عادي مي‌شود و عادي‌سازي اين موضوع خودش مي‌تواند جنبه‌هاي يادگيري براي ديگران داشته باشد.»


به گفته يكي از همسايه‌ها مادر خانواده همسر شهيد و معلم قرآن بود
يكي از همسايگان اين خانواده كه زني جوان است درخصوص اين خبر به «اعتماد» گفته بود: «اين خانواده حدود 40 سال است كه در اين محل ساكن هستند. آنها اصلا رفت و آمد آنچناني نداشتند. اين خانواده حتي با خانواده پدري يا خانواده مادري خود هم رفت و آمد نداشتند. اجازه هم نمي‌دادند كسي در كارهاي‌شان دخالت كند. پدر خانواده در جنگ ايران و عراق شهيد شده بود و همسرش كه مادر اين خانواده بود فرهنگي و معلم قرآن بود. براي همين ما اصلا باور نمي‌كنيم كه چنين خانواده‌اي خودكشي كرده باشند. دختر كوچك‌شان وقتي پدرش شهيد شد تازه به دنيا آمده بود كه هنگام اين حادثه نيز 36 سال داشت و مجرد بود. دختر بزرگ‌شان ازدواج كرده بود و يك دختر داشت كه در موقع حادثه حدودا 13 سالش بود. دختر بزرگ‌شان مدت‌ها بود كه با وجود يك دختر نوجوان در خانه مادرشان زندگي مي‌كرد. نمي‌دانيم از همسرش جدا شده بود يا نه. غير از اين دو دختر، يك پسر هم داشتند كه ما شنيده بوديم پسر خانواده مشكل روحي و رواني داشته است. هنگامي كه اجساد را به پزشكي قانوني منتقل كردند هم شنيديم تمام در و پنجره‌ها از داخل قفل بوده و دست‌هاي اين خانواده 5 نفره از پشت بسته شده بود. هيچ‌كس فكر نمي‌كند كه اين خانواده خودكشي كرده باشند.»
اسدالله جعفري، رييس‌كل دادگستري استان اصفهان درخصوص اين خبر عنوان كرد كه با اعلام خبر اين حادثه بلافاصله ماموران انتظامي به همراه دادستان شهرستان، نيروهاي پزشكي قانوني و ساير افراد مرتبط در محل وقوع حادثه حضور پيدا كردند و مشاهده شد پيكرهاي 5 نفر از اعضاي اين خانواده كه همگي حلق‌آويز شده بودند، به ‌دليل گذشت زمان دچار فساد نعشي شده است. بدون فوت وقت بررسي‌ها آغاز شد و يك تيم مجرب از پليس و پزشكي قانوني با نظارت دادستان شهرستان در حال بررسي ابعاد مختلف اين حادثه هستند. با توجه به شواهد و قراين و بررسي اوليه در صحنه مساله وقوع قتل تاكنون مطرح نيست و خبر دستگيري فرد يا افرادي در اين رابطه كه در فضاي مجازي منتشر شده صحت ندارد. با اين حال در جريان تحقيقات از افراد مرتبط و مطلع كه از قبل با اين خانواده در ارتباط بودند، ممكن است افرادي احضار شده و اطلاعات لازم از آنها گرفته شود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون