• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5259 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۹ تير

سر کشیدن جام زندگی

سیدحسن اسلامی اردکانی

زندگینامه کسانی که تا نهایت زندگی رفته و خودخواسته با مرگ رویاروی شده‌اند، جذاب است و آموزنده. راینهولد مِسنِر، که بزرگ‌ترین کوهنورد زنده به شمار می‌رود، در کتاب زندگی من در حد نهایی ( My life at the limit) از فراز و فرود زندگی‌اش سخن می‌گوید. این کتاب حاصل مصاحبه توماس هوتلین با او است و به شکل پرسش و پاسخ تنظیم شده است. در این گفتگوها وی سیر زندگی خود را از صخره‌نوردی، به صعود به ارتفاعات، سپس به قطب و جنوبگان، بعد سیاست‌ورزی و سرانجام موزه‌داری توضیح می‌دهد. وی از معدود کوهنوردان بختیار است که به رغم زندگی پرماجرا و نخستین صعودهای انفرادی و بدون ماسک اکسیژن به اورست و مخاطرات مختلف و از دست دادن  پاره‌ای انگشتان دستش، همچنان زندگی خوبی دارد و در تنعم و عیش زندگی می‌کند. با این حال، این سماجت و سرسختی زاده تربیت اولیه او است که باید آن را جدی گرفت. 
وی در خانواده پرجمعیتی که از یک خواهر و هشت برادر تشکیل می‌شد، زیر نظر پدر معلمش، در 5 ‌سالگی صخره‌نوردی را آموخت. با آنکه وی نویسنده زبردستی هم به شمار می‌رود، مدعی است که دانسته‌هایش از دل مواجهه مستقیم با طبیعت به دست آمده است نه از طریق خواندن کتاب‌ها. از همان کودکی آموخت تا برای تامین نیازهای معیشتی خانواده در مزرعه کار کند و  مرغ پرورش بدهد. پدرش مرد مستعدی بود که زیر فشار جنگ و دشواری زمانه، موفق نشد شخصیت خودش را پرورش دهد و آرمانش را دنبال کند. این درس مهمی برای راینهولد بود تا همواره در پی گسترش خویش باشد و جام زندگی را تا ته سر بکشد. در صعود به قله نانگا پاربات برادرش، گونتر، را از دست داد و همین می‌توانست دلیل خوبی باشد تا برای همیشه از هیمالیانوردی فاصله بگیرد، اما او همچنان این مسیر را دنبال کرد. چون معتقد بود که در مواجهه با مرگ و تجربه‌های سخت و تاب آوردن و نجات یافتن است که زندگی معنا پیدا می‌کند. برای او کوهنوردی ورزش نیست، بلکه نوعی مخاطره‌پذیری و تن دادن مسوولانه به خطرات و نجات یافتن از آنها است. از این منظر، کوهستان باید همواره خطرخیز باشد و تلاش در جهت ایمن‌سازی آن خطا است.
با این نگاه، وی معتقد بود که باید کمترین تجهیزات در کوهنوردی به کار گرفته شود و کمترین نشانی بر جای گذاشته شود. در نتیجه، یک صعود انفرادی به قله اورست را به تنهایی و با کوله‌پشتی که 15تا20 کیلو بار داشت به فرجام رساند. با همه موفقیت جهانی که کسب کرد، این شکست‌ها بود که به او آموخت. به واقع، یک سوم صعودهای او به شکست منتهی می‌شد و این شکست‌ها نقص‌های او را نشان می‌داد و او می‌کوشید آن‌ها را برطرف سازد.  همچنین در قطب جنوب،‌ که سرمای آن در شب به منفی 50 درجه می‌رسید، با همنوردش 2800 کیلومتر را پیمود، در حالی که در بخشی از این مسیر خرس قطبی آن‌ها را دنبال می‌کرد و در جایی می‌ایستاد و آن‌ها را می‌پایید و در همان حال بینی خود را با دستش می‌پوشاند تا دیده نشود. چون بینی خرس سفید قطبی تنها نقطه‌ای است که از دور دیده می‌شود. مِسنِر خود را فردی تکرو نمی‌داند و با دیگران نیز برای صعود همراه می‌شود، در عین حال منتظر حضور کسی نیست و هر گاه لازم بوده به تنهایی صعود کرده است و این ویژگی او است که توانسته بر تنهایی در کوهستان و مخاطرات آن چیره شود. میلیون‌ها نسخه از کتاب‌هایی که نوشته فروش رفته است و او فرد ثروتمندی به شمار می‌رود. اما خودش معتقد است که ثروت اصلی او در ایده‌هایی است که دارد. این کتاب سرشار از نکات تعلیمی و ریزه‌کاری‌های مفید است که نمی‌توان آن‌ها را خلاصه کرد. بهتر است اصل کتاب را خواند یا منتظر ترجمه آن ماند. این هم مشخصات اصل کتاب برای علاقه‌مندان این قبیل مباحث My life at the limit, Reinhold Messner, Interviewed by Thomas Hüetlin, Translated by Tim Carruthers, Mountaineers Books, Seattle, 2014. 28/4/1401

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون