• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5260 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۳۰ تير

انتشار رماني از عليرضا سيف‌الديني

درد براي آدم زبان نمي‌گذارد

 نشر نيماژ به تازگي رمان جديد عليرضا سيف‌الديني را منتشر كرد. نام رمان «خيرگي» است و به لحاظ برخورداري از روايت‌هاي تاريخي، حال‌وهوايي نزديك به ديگر كتاب نويسنده يعني «كتاب خم» دارد كه جايزه بهترين رمان سال‌هاي 97 و 98 جايزه ادبي مهرگان را از آن خود كرده بود. سيف‌الديني در «خيرگي» هم با درهم‌آميزي روايت‌هاي تاريخي و وقايع امروزي و نيز بهره‌مندي از عنصر طنز در بستري عاشقانه، دست به خلق رماني خاص زده است.
«خيرگي» روايتي است به‌مثابه دوربيني كه به‌طور تصادفي به دست دختري به نام پري‌نسا مي‌افتد كه براي كار و زندگي اولين‌بار به زادگاهش آمده است. پري‌نسا با همين دوربين، تدريجا، شاهد چشم‌اندازي مي‌شود كه زندگي‌اش را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد؛ چشم‌اندازي كه در اصل قهوه‌خانه‌اي است كه مالكش آن را جزيره مي‌نامد. جزيره متعلق به فردي است به نام جان‌لنين و ساكناني دارد كه به آنها «اهالي» مي‌گويند. اهالي، انسان‌هاي تنهايي هستند كه با نگاهي متحير به عناصر نامشابه بين درون و بيرون‌ خود چشم دوخته‌اند. اين در واقع به معناي رها بودن در اسارت يا همان‌گونه كه در جايي از رمان آمده «خمير آويزان» است. آنها «رابينسون كروزو»هايي هستند كه برخلاف او به ميل خود راهي سفر نشده‌اند، اما با ميل خود پا به «جزيره» گذاشته‌اند: جزيره جان‌لنين.
در بخشي از رمان مي‌خوانيم: «آدم‌هاي سياست فقط آن بالاها ننشستند. آدم‌هاي سياست را توي هر خانه‌اي مي‌تواني ببيني، آن هم چه آدم‌هايي. توي خانه يك حرف مي‌زنند، بيرون يك حرف ديگر... فكر نكن ادعايي هم ندارند. خيلي هم ادعاي‌شان مي‌شود، ولي فقط حرف‌هاي خوب مي‌زنند. حرف‌هاي خوبي كه به هيچ دردي نمي‌خورد... مي‌داني چرا؟ چون همان‌هايي‌اند كه مي‌خواهند با سختي‌هاي زندگي بجنگند، ولي تنها كاري كه مي‌كنند، اين است كه مي‌روند كنار يك توپ جنگي اسقاطي مي‌‌ايستند و باهاش عكس يادگاري مي‌گيرند... اما كساني كه واقعا مي‌جنگند و هميشه مي‌جنگند، اصلا نمي‌گويند آهاي مردم، ما داريم مي‌جنگيم. مي‌داني چرا؟ چون اين طفلك‌ها زبانِ آن يكي‌ها را ندارند... درد زبان براي آدم نمي‌گذارد... ولي بايد كاري كرد كه اينها هم بتوانند حرف بزنند...» عليرضا سيف‌الديني در بيست و يك سالگي دو كتاب در تبريز منتشر كرد: اولي سندباد: بازنويسي حكايات اصلي هزار و يك شب و دومي مرد كوهستان كه ترجمه رماني از ياشاركمال بود. در همان سال‌ها كتاب اسطوره آفرينش از نگاه تركان را به فارسي ترجمه كرد. اين كتاب هرگز منتشر نشد. 
در اوايل دهه هفتاد نقدها، داستان‌ها، شعرها و ترجمه‌هاي عليرضا سيف‌الديني، در تهران، در مجله‌هاي ادبي مانند: تكاپو، آدينه، بايا، دوران، توسعه و... منتشر مي‌شدند. در بيست و پنج سالگي كتاب قصه‌ مكان: مطالعه‌اي در شناخت داستان‌نويسي ايران و بختك‌نگار قوم را براي چاپ آماده كرد كه پس از پنج سال چاپ و منتشر شد. او در سال ۱۳۸۲ براي بهترين نقد ادبي موفق به دريافت جايزه ادبي صادق هدايت شد. در سال ۲۰۰۵ به دعوت انجمن مستقل بين‌المللي شاعران و نويسندگان به بريتانيا رفت. در سال ۲۰۰۶ با دعوت انجمن مستقل ادبي «همسايه در را باز كن» در دانشگاه‌هاي استانبول و آنكارا به شعرخواني و سخنراني پرداخت. سيف‌الديني، داور ثابت جايزه ادبي مهرگان است. رمان «خيرگي» او در 522 صفحه با قيمت 180 هزار تومان راهي بازار كتاب شده است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها