• ۱۴۰۳ شنبه ۳۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5266 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۶ مرداد

مسوولان همچنان در كار تكذيب هستند اما عكس‌ها و فيلم‌ها حكايت ديگري دارند

ادامه قصه پرغصه «سگ‌كشي»

حميدرضا خادمي

 

انتشار كليپ‌هايي از شكنجه و كشتار سگ‌ها، آن‌هم به نام جمع‌آوري اين حيوانات كه با واكنش‌هاي فراواني از سوي مردم و به خصوص فعالان حقوق حيوانات همراه بود، باعث شد تا بار ديگر اين پرونده قديمي در صدر مطالب شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي قرار گيرد و دوباره دولت و شهرداري به دليل سوء‌مديريت در اين زمينه، هدف انتقادهاي تند و تيز منتقدان قرار گيرند.

زن جوان كه فقط صدايش شنيده مي‌شود و خبري از تصويرش در ويديوي منتشر شده نيست، دايم ناسزا مي‌گويد و نفرين مي‌كند: آخر مگر شما بويي از انسانيت نبرده‌ايد؟ آخر چرا بايد با حيوانات اين‌گونه برخورد كنيم؟ شما اينجا را ببينيد... و به دنبال آن دوربين مي‌چرخد و روي صحنه‌هاي مختلف زوم مي‌كند. همه جا سگ‌هايي ديده مي‌شوند كه در وضعيتي بسيار بد و كثيف، زخمي و بي‌حال دراز كشيده‌اند و شايد نفس‌هاي آخرشان را مي‌كشند. مگس‌ها از سر و كول سگ‌ها بالا مي‌روند. صداي زن كه حالا بغض كرده و مي‌لرزد، همراه با تصوير روي سگي قفل مي‌شود. زن با همان صدا كه حالا به گريه بدل شده است، پوزه سگ را مي‌گيرد و آن را به طرف دوربين مي‌گيرد. دور سر و دهن حيوان سيم ضخيمي پيچيده شده كه دهانش را پر خون كرده است. زن مي‌گويد: آخر حتي آدم‌ها را هم اين‌جوري شكنجه نمي‌كنند كه اين حيوان زبان بسته را شكنجه كرده‌اند‌ و بعد تلاش مي‌كند تا سيم را باز كند ولي نمي‌تواند....  اين تنها گوشه‌هايي از يكي از چندين كليپي است كه اين روزها درمورد جمع‌آوري و نگهداري و شكنجه سگ‌هاي ولگرد در فضاي مجازي منتشر شده است؛ كليپ‌هايي كه نشان مي‌دهد ماموران شهرداري‌ها يا پيمانكاران آنها به جاي جمع‌آوري اين حيوانات در چارچوب پروتكل‌هايي كه دارند، آنها را با گلوله كشته و دفن كرده‌اند يا در كمپ‌هاي به‌شدت غيراستاندارد كه بيشتر شبيه طويله‌هايي كثيف و غيربهداشتي است، شكنجه و نگهداري مي‌كنند. كمپ‌هايي در قم، دماوند، و....  اين مساله باعث شده تا دوستداران حيوانات در شهرهاي مختلفي مانند دماوند، تظاهرات‌هايي آرام و البته كم‌جمعيت را عليه كشتار سگ‌ها و شكنجه آنها توسط ماموران شهرداري و پيمانكاران آنها  برگزار كنند. اين معترضين در كليپ‌هايي كه منتشر كرده‌اند مدعي شده‌اند كه در تهران نيز چنين رفتاري با سگ‌ها مي‌شود.
تقصير خودمان  بود
مجتبي طباطبايي پژوهشگر محيط‌زيست و آموزشگر «اتحاد جهاني براي كنترل هاري» در گفت‌وگويي كه در اين زمينه، با ايمنا داشت اعلام كرده است كه در دستورالعمل سازمان جهاني بهداشت حيوانات به جاي «كنترل سگ‌هاي ولگرد» عنوان معنادار «مديريت جمعيت سگ‌ها» جايگزين شده است. وي معتقد است: حقيقت اين است كه كارهايي كه در اين راستا انجام مي‌شود، مشكلي را برطرف نمي‌سازد؛ زيرا اصولي و علمي نيست بلكه اقداماتي كور و شتاب‌زده است كه حاصلي جز حيف‌ و ميل كردن بودجه ندارد. رفتارهاي خشونت‌آميز عليه سگ‌ها با هر خبري كه در مورد حلمه يك سگ بي‌صاحب به شهروندان منتشر مي‌شود، تشديد مي‌شود. انگار ماموران و حتي مردم در اقداماتي احساسي تلاش مي‌كنند تا انتقام آن حادثه را از تمامي سگ‌ها بگيرند! مطابق آمار سازمان حفاظت از حيوانات (WAP) در كشورهاي در حال توسعه كه هنوز روش‌هاي علمي مديريت جمعيت سگ‌ها را پياده نكرده‌اند بعد از مرگ هر انسان از هاري، ۱۷۰ سگ به شكل وحشيانه‌اي كشته مي‌شوند.  طباطبايي در اين زمينه مدعي است: سگ‌هاي بدون صاحب از انسان دوري مي‌كنند و غير از ترس و دفاع از خود در شرايطي كه آزار مي‌بينند يا دفاع از توله‌هاي خود، به انسان حمله نمي‌كنند؛ لذا براي كنترل گزش سگ بي‌سرپرست در هيچ كجاي دنيا كشتار و جمع‌آوري سگ‌ها توصيه نمي‌شود بلكه آموزش رفتار مسوولانه به افراد و به ويژه آموزش به كودكان انجام مي‌شود. اين پژوهشگر محيط‌زيست مي‌افزايد: در كشور ما دامپروران و گله‌داران دقيقا از تولگي اين سگ‌ها را به اصطلاح بگير و وحشي پرورش مي‌دهند. وقتي رفتارهاي اشتباه و منسوخ كه در بسياري از كشورها جرم است و حتي جريمه زندان دارد، در كشور ما متداول است، ديگر جاي تعجب نيست كه چرا گزش داريم. از بريدن گوش و دم سگ‌ها از تولگي گرفته تا كارهاي بسيار وحشتناك كه با سگ‌هاي گله در دامپروري‌ها و روستاها انجام مي‌شود. ديگر جاي تعجب نيست كه در دام‌شهر قم منطقه‌اي دامپروري، دو كودك در فاصله زماني كوتاه در نتيجه حمله سگ‌ها دريده مي‌شوند. طباطبايي مي‌افزايد: مطابق يك مقاله مروري از انستيتو پاستور ايران براساس ۲۰ سال مطالعه از هر ۱۰ مورد گازگرفتگي هفت مورد مربوط به سگ با سرپرست و تنها 5/0 مورد مربوط به سگ بي‌سرپرست بوده و باقي آن نيز مبهم است. او ادامه مي‌دهد: وقتي عمل حذف سگ‌ها در روستاها و شهرهاي كشور با كشتار انجام مي‌شود، نه تنها در سال‌هاي پيش‌رو جمعيت سگ‌ها كاهش پيدا نمي‌كند بلكه در نتيجه افزايش نرخ زاد و ولد، جمعيت آنها جوان‌تر مي‌شود و با نابودي سگ‌هاي پيرتر و فرار چابك‌ترها از منطقه، فورا قلمرو خالي توسط سگ‌هاي جديد اشغال خواهد شد و اين سگ‌ها بر سر قلمرو، جنگ خواهند داشت؛ اين موضوع خود باعث افزايش مزاحمت براي شهروندان و انتقال بيماري‌ها بين سگ‌ها است. اين فعال حوزه حيوانات، پيرامون اينكه كدام ارگان‌ها در ساماندهي سگ‌هاي بي‌صاحب از نظر قانوني مسوول هستند، مي‌گويد: طبق قانون، مسووليت جمعيت سگ‌هاي بدون صاحب برعهده شهرداري‌ها است؛ اما اگر بخواهيم با روش‌هاي اصولي و علمي مديريت جمعيت را انجام دهيم، براساس اصول سازمان جهاني بهداشت حيوانات (WOAH) به يك برنامه كل‌نگر و ملي نياز است كه همكاري ارگان‌هاي بسياري را مي‌طلبد. وي اضافه مي‌كند: برنامه مديريت جمعيت سگ‌ها از جانب دستورالعمل ابلاغي از سازمان شهرداري‌ها و دهياري‌هاي وزارت كشور در كارگروه متشكل از ارگان‌هاي متعدد مانند سازمان محيط‌زيست، سازمان دامپزشكي، وزارت بهداشت و نمايندگان ديگر ارگان‌ها تاييد و به شهرداري‌ها ابلاغ مي‌شود. تاكنون دستورالعمل‌هاي موجود منطبق بر روش‌هاي علمي و كارآمد نبوده، هر چند كشتار نفي شده، اما چون راهكار جايگزين كشتار به درستي تبيين نشده برنامه‌اي ناكارآمد و پرهزينه توصيه شده است، در حال حاضر آيين‌نامه فعلي در حال نگارش است. بنابراين اين ارگان‌ها بايد مطابق روش‌هاي علمي و اصولي به اصلاح شيوه‌نامه قبلي بپردازند تا با ابلاغ برنامه‌هاي علمي مشكلات حل شود.
برنامه‌هاي بي‌اثر
طباطبايي تاكيد مي‌كند: در هيچ كجاي دنيا بدون برنامه سراسري در كشور و اجراي برنامه مديريت جمعيت سگ‌ها (DPM)، مشكلات مربوط به سگ‌ها كاهش پيدا نكرده است. در مقابل آنچه در ايران انجام شده صرفا برنامه منسوخ‌شده حذف است كه شامل كشتار، جمع‌آوري يا انتقال به پناهگاه مي‌شود. اين روش‌ها نه تنها باعث كاهش جمعيت نمي‌شود بلكه عملا امكان كنترل بيماري‌هاي مشترك مثل هاري را از بين مي‌برد. طباطبايي گفت: تا زماني كه اين تخمين‌ها وجود نداشته باشد، نمي‌شود آمار دقيقي را گفت. اخيرا يكي از دانشمندان كشور ادعا كرد كه شمار سگ‌ها دو ميليون را رد كرد! توگويي در لحظه در حال شمارش بوده‌اند! اما با توجه به بعضي از مشاهدات حدودي از جمعيت سگ‌ها، نسبت جمعيت سگ به جمعيت انسان و زيستگاه‌هايي كه در ايران وجود دارد، جمعيت سگ‌ها در ايران بعيد است كه به دو ميليون برسد. با اين حال همه اينها حدود است. وي افزود: بايد توجه كنيم كه جمعيت سگ‌ها هر چند در ايران باعث مشكل شده است به نسبت كشورهاي آسياي شرقي، امريكاي لاتين و جنوب آفريقا به هيچ‌وجه جمعيت قابل توجهي نيست. كشورهايي مثل اندونزي، فيليپين، مكزيك جمعيت بسيار بالاتري نسبت به ايران دارند و اين كاملا بديهي است. براي اينكه جاهايي كه تراكم جمعيت انسان زيادتر است خود به خود جمعيت سگ‌ها نيز بيشتر مي‌شود. همان‌طور كه در كشور ما هم مشهود است كه جمعيت سگ بي‌سرپرست مثلا در استان سيستان و بلوچستان خيلي نسبت به مازندران كمتر است.طباطبايي گفت: در كشورهاي اروپايي مثل سوئد، هلند، انگليس اگر كسي سگش را از خانه خود بيرون كند، نگاه جامعه به او مثل اين مي‌ماند كه بچه خود را از خانه بيرون انداخته است. در ايران چنين چيزي نيست در كشور ما وقتي يك روستايي ببيند كه سگش مثلا از طويله به درستي نگهباني نمي‌دهد يا ضعيف است فورا آن را رها مي‌كند و دنبال سگ ديگري مي‌گردد. اين تفاوت نقش كليدي دارد و چندين دهه پيش در اين كشورها حل شده به خاطر همين است كه امروز اين كشورها سگ بي‌سرپرست  ندارند.
چگونه كنترل كنيم؟
اين فعال حقوق حيوانات با اشاره به تجربه انگليس در اين زمينه بيان مي‌كند: «در كشور انگليس نيز پنجاه سال پيش انجمن پيشگيري از ظلم به حيوانات انگليس با همكاري سازمان‌هاي ذي‌ربط به شكل وسيع اقدام به عقيم كردن سگ‌ها و فرهنگ‌سازي مردم براي به سرپرستي گرفتن سگ‌هاي بي‌سرپرست كردند. به همين علت توانستند موفق به كنترل جمعيت سگ‌هاي بي‌سرپرست شوند. نتيجه اين مساله آن است كه در كشور انگليس كه يك‌ششم ايران مساحت دارد ۱۲ ميليون سگ وجود دارد. وقتي اين نسبت با ايران سنجيده شود كه خيلي بعيد است بيشتر از دو ميليون سگ داشته باشد متوجه خواهيم شد كه جمعيت سگ‌هاي ما مشكل نيست. مشكل ما فقط و فقط سوءمديريت است كه مسوول آن نيز تنها مديران كشور و مشاوران كم دانش آنها هستند. او در ادامه گفت: بنابراين آنچه در اين كشورها اتفاق افتاد تبديل سگ كارگر به سگ همدم بود. جايي كه سگ‌ها نقش حيوان همدم را دارند محال است كه جمعيت سگ بي‌سرپرست را تشكيل بدهند. در ايران هم كسي كه سال‌هاست سگ يا گربه خانگي دارد محال است كه بتواند بپذيرد همدمش به هر شكلي از او جدا شود، غافل از اينكه دقيقا تفاوت ما با كشورهاي اروپايي همين است. آنها حيوان‌دوست شده‌اند و ما نشديم. مردم كشور ما ارزشي براي سگي كه از آن استفاده مي‌كنند قائل نيستند و بعد از اينكه از آنها استفاده كردند با بي‌مسووليتي رهايش مي‌كنند. طباطبايي مي‌گويد: بنابراين با توجه به اينكه معمولا به دليل اكولوژي سگ‌ها نسبت جمعيت سگ نر به ماده ۶۰ به ۴۰درصد است با عقيم‌سازي ۲۰ تا ۳۰درصد از جمعيت كل، جمعيت رفته رفته كاهش مي‌يابد. در مقابل كاري كه شهرداري‌ها انجام مي‌دهند جمع‌آوري و حذف سگ‌هاست آنها براي انجام اين كار مجبور هستند تمام سگ‌ها را جمع‌آوري و حذف كنند كه در نهايت قطعا درصدي فرار مي‌كنند و آنها خيلي سريع ظرفيت منطقه را پر مي‌كنند.» وي افزود: شهرداري‌ها نه براي هر ۲۰ الي ۳۰درصد جمعيت بلكه براي هر سگي كه در شهرشان باشد بودجه مي‌گيرند. به عنوان مثال در يكي از شهرستان‌ها يك ميليون و هفتصد هزار تومان به ازاي هر سگ و براي تمام سگ‌ها بودجه گرفته مي‌شود. در حالي كه با اين مقدار مي‌توان صددرصد سگ‌ها را عقيم و واكسينه كرد و بودجه مازاد را خرج آموزش و فرهنگسازي كرد، چه برسد به اينكه صرفا ۳۰درصد عقيم شوند. بنابراين بدون آنكه نياز به افزايش بودجه باشد مي‌توان اين كار را انجام داد.
20 هزار ميليارد تومان ناقابل!
 حسين آخاني استاد دانشگاه و عضو هيات علمي دانشكده زيست‌شناسي دانشگاه تهران نيز با بيان اينكه هيچ آمار دقيقي در مورد سگ‌هاي ولگرد وجود ندارد، مي‌گويد: دولت مي‌تواند براي حل اين مشكل كارهاي بسياري انجام دهد. قوانين متعددي در اين زمينه داريم و دولت وظيفه دارد به آنها عمل كند. برخورد با سگ‌هاي ولگرد در وهله اول وظيفه شهرداري‌ها و دهياري‌ها است كه شامل محيط‌هاي شهري و روستايي مي‌شود. در وهله دوم نيز وظيفه سازمان حفاظت محيط زيست است كه نظارت بر محيط‌هاي خارج از شهر را بر‌عهده دارد. واقعيت امر آن است كه قانون به اندازه كافي داريم ولي متاسفانه دستگاه‌هاي دولتي به هيچ عنوان نمي‌خواهند وارد مقوله سگ‌هاي ولگرد شوند و عمده آن هم به خاطر فحاشي‌ها و برخوردهايي است كه دوستداران سگ‌ها دارند. اين كارشناس محيط‌زيست مي‌افزايد: در اين باره محاسبات نشان مي‌دهد كه حداقل براي جمع‌آوري و عقيم‌سازي سگ‌هاي ولگرد در ايران بيست هزار ميليارد تومان پول نياز است. اين در حالي است كه كل بودجه حفاظت محيط‌زيست اين كشور دو هزار ميليارد تومان بيشتر نيست.  آخاني افزود: آيا در حالي كه شهرداري‌ از ساماندهي چند هزار كودك كار تهران عاجز است، انتظار داريد بتواند اين رفاه را براي هزاران هزار سگ ولگرد يا ميليون‌ها سگ فراهم كند؟!
شهرداري تهران هم؟!
اين اولين‌بار نيست كه موجي از اعتراض‌ها عليه شكنجه و سگ‌كشي در تهران يا ساير شهرها بالا مي‌گيرد. در سال‌هاي گذشته، بارها كليپ‌ها و تصاويري از بدرفتاري ماموران به نام جمع‌آوري، سگ‌هاي ولگرد را شكنجه مي‌كردند يا مي‌كشتند، در فضاي مجازي منتشر شده است. گرچه هر بار با انكار شهرداري بعد از چند روز اين موج‌ها نيز فروكش كرده و ماجرا به فراموشي سپرده مي‌شد! حالا اما بار ديگر دوباره حاميان حقوق حيوانات مدعي شده‌اند كه شهرداري تهران هم به همان سبك و سياق ساير شهرداري‌ها به جاي جمع‌آوري اصولي سگ‌ها، آنها را از بين مي‌برد! 
شهرداري: مربوط به تهران نيست! 
تا همين چند ماه قبل، مسوول جمع‌آوري و عقيم‌سازي و ساماندهي سگ‌هاي ولگرد تهران، سازمان ساماندهي شهرداري بود. حالا اما اين وظيفه برعهده سازمان پسماند شهرداري قرار دارد. محمدمهدي عزيزي مديرعامل اين مجموعه، در گفت‌وگو با «اعتماد» ضمن رد ادعاهاي مطرح شده در واكنش به فيلم‌هاي منتشر شده در چند روز اخير مي‌گويد: هيچ كدام از اين فيلم‌ها مربوط به تهران نيست. فعاليت ما براي جمع‌آوري سگ‌هاي بي‌صاحب و رها شده، كاملا در چارچوب قوانين موجود و با استفاده از نيروهاي متخصص و كارآزموده است و البته تحت نظارت نهادهاي نظارتي از جمله مقامات قضايي. وي در‌خصوص روند جمع‌آوري و نگهداري سگ‌هاي بي‌صاحب نيز مي‌گويد: در حال حاضر كار جمع‌آوري اين سگ‌ها توسط دو پيمانكار بخش خصوصي و پيمانكار بخش زنده‌گيري خود سازمان در آرادكوه انجام مي‌شود. در واقع سگ‌ها پس از زنده‌گيري به آراد كوه و نقاهتگاهي كه براي آنها در نظر گرفته شده، منتقل مي‌شوند. اين مقام مسوول با ذكر اينكه پيش‌بيني مي‌كنيم در تهران چيزي حدود 5 تا 6 هزار سگ بي‌صاحب وجود داشته باشد، گفت: در ماه بين 200 تا 300 سگ توسط شهرداري تهران از سطح شهر جمع‌آوري و ساماندهي مي‌شوند. عزيزي با ذكر اينكه سگ‌ها با استفاده از دارت و مواد بيهوش‌كننده جمع‌آوري مي‌شوند، تاكيد مي‌كند: اين روش، شيوه‌اي كاربردي و علمي و فراگير براي جمع‌آوري سگ‌هاي بي‌صاحب است. مهم‌تر از جمع‌آوري، سرنوشتي است كه در انتظار سگ‌هاست. مديرعامل سازمان پسماند در مورد سرنوشت سگ‌هايي كه به نقاهتگاه اين مجموعه منتقل مي‌شوند نيز مي‌گويد: سگ‌هاي بلا صاحب جمع‌آوري شده از سطح شهر پس از انتقال به نقاهتگاه معاينه مي‌شوند و اگر مبتلا به بيماري باشند به آنها رسيدگي خواهد شد. در مرحله بعد و پس از بهبود حال‌شان به عنوان سگ‌هاي سالم به تشكل‌هاي زيست‌محيطي داده شده يا به صورت قانوني به شهروندان و افراد حقيقي كه تمايل دارند داده مي‌شوند كه اكثرا به عنوان سگ‌هاي نگهبان از آنها استفاده مي‌شود. او همچنين در مورد سگ‌هايي كه واگذار نمي‌شوند نيز مي‌گويد: شهرداري خودش از اين سگ‌ها نگهداري مي‌كند، آن هم با تغذيه سالم و حضور دامپزشك‌. اما به نظر مي‌رسد با تمام اقداماتي كه شهرداري تهران مدعي انجام آنهاست، آمار سگ‌هاي بي‌صاحب و ولگرد تهران روز به روز افزايش مي‌يابد به‌طوري‌كه به اعتقاد برخي كارشناسان مي‌رود تا به مرز هشدار برسد. يك منبع موثق در مورد علت بروز چنين رويه‌اي به خبرنگار اعتماد مي‌گويد: واقعيت اين است كه متوليان زنده‌گيري سگ‌ها در شهرهاي مختلف و به خصوص شهرهاي حاشيه‌اي تهران، وقتي كه آنها را مي‌گيرند، براي اينكه از عهده واكسيناسيون و عقيم‌سازي و نگهداري آنها برنمي‌آيند، سگ‌ها را به حاشيه پايتخت مي‌آورند و آنها را رها مي‌كنند! مسلم است كه اين سگ‌ها نيز براي تهيه غذا به تدريج وارد شهر مي‌شوند و زاد و ولد مي‌كنند و نتيجه آن مي‌شود دريايي از سگ‌هايي كه امروز شاهد آن هستيم. عزيزي ولي در اين مورد يعني علت افزايش آمار سگ‌هاي بي‌صاحب و ولگرد در تهران تنها به اين نكته بسنده مي‌كند: شايد دليل آن آزاد‌سازي غيرقانوني سگ‌ها در اطراف تهران باشد.  به هر تقدير به نظر مي‌رسد گويا قرار نيست حاشيه‌هاي پرونده جمع‌آوري و شكنجه سگ‌ها به اين زودي‌ها بسته شود. پرونده‌اي كه سال‌هاست همچنان باز است و به همان نسبت هر از گاهي با انتشار خبر يا كليپ جديدي از شكنجه يا حتي كشتار آنها، برگ جديدي به آن اضافه مي‌شود و هنوز اقدام مثمرثمر چنداني از سوي نهادهاي متولي و حتي مقامات قضايي به اين رويه‌هاي غيرقانوني در مورد رسيدگي به آن، صورت نگرفته است!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون