• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5266 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۶ مرداد

ادامه از صفحه اول

براي  ثبت در تاريخ (3)

به زبان عوام براي ما «نان و آب» مي‌شود؟ عالي‌جناب؛ وقتي ما در راستاي استيفاي حقوق حقه و قانوني خويش در جايگاهِ سرزميني كه موردِ تهاجم و تجاوز قرار گرفته و حاصلِ اين تجاوز، ده‌ها هزار شهيد، صدها هزار مصدومِ شيميايي و معلول، آزاده، جانباز و آواره جنگي و ميلياردها دلار خسارت بوده است و «مسوولان ايراني» چنانچه مضمون كلامِ شما مي‌رساند «حجب و حيا» پيشه كرده و «سياست سكوت و مماشات» پيش گرفته‌اند! دور از انصاف نيست، شاهد چنين واكنشي از جانب شما البته با زبان «نرم و ديپلماتيك» باشيم. چنانكه همين واكنش را با ادبياتي «خشن» و «غيرديپلماتيك» در دولت موقت عراق و به دفعات از زبانِ شعلان وزير كشور در روزنامه الانباء و نيز وزير دفاع آن زمانِ دولتِ شما و كم و بيش اين روزها از لسان و رفتار برخي نمايندگان مجلس كشور متبوع‌تان شاهد بوده و هستيم! بي‌شك تعلل «مسوولان ايراني» در دفاعِ به ‌موقع از حقوق حقه و به رسميت شناخته‌شده ملت در طرح دقيق و اصولي دعوي خسارات مادي و حتي «معنوي» عليه دولت وقت و اعضاي هيات حاكمه پيشين عراق و پس از آن دولت جانشين (جايگزين)، بر اساس قطعنامه ۵۹۸شوراي امنيت با پشتوانه عظيم و قانوني يعني اعلامِ صريح رياست وقتِ سازمان ملل متحد (جناب آقاي خاوير پِرِز دوكوئيار) مبني بر به رسميت شناختن دولت وقت عراق به عنوان متجاوزِ جنگ، در تهاجم به خاك ايران، نه منطقي است، نه عادلانه و نه قابل توجيه! آقاي سفير؛ براي ماهم «برقراري روابط خوب با يك دولت عراقي پا برجا...»  يعني همان همسايه «هميشه مزاحم» كه به حكايت اسناد و مدارك متقن با ما رفتار خوبي بروز نداده و از ۱۹۳۲ (تاريخِ استقلال عراق) يعني از هشتاد سال پيش به اين طرف جز رنج و زحمت از همسايگي‌اش نصيبي نبرده‌ايم: به شرطِ رعايت حقوق همسايه (ايران) هم مفيد است و هم لازم و هم مغتنم! مگر دو همسايه، چه انتظاري از يكديگر مي‌توانند داشته باشند؟ جز رعايت حقوقِ همديگر و احترام متقابل و در نتيجه ايجاد فضايي براي همزيستي مسالمت‌آميز؟ عالي‌جناب؛ در جواب پرسش ديگري از جانبِ خبرنگار روزنامه اعتماد كه: «به هر حال افكار عمومي ايران در حال پيگيري اين ماجرا (غرامت جنگ) است، در همين رابطه برخي از كارشناسان ايراني به غرامتي كه لهستان بابت صدماتي كه از سوي آلمان‌ها به اتباع‌شان واردشده است، خواهانِ تكرار اين روند از سوي عراق هستند»، مي‌فرماييد: «ملت عراق رنج‌هاي بسياري در زمان رژيم گذشته متحمل شده است. به هر حال باني جنايت‌هايي كه در آن زمان به وقوع پيوسته، صدام است نه ملت عراق، ملت عراق خود قرباني اين رژيم است.»! با پوزشِ فراوان، اين ادعا از يك شخصيت مدعي «سياست‌ورزي كاركشته» و ظاهرا «آشنا با قواعد حقوقِ بين‌الملل» به هيچ‌وجه پذيرفته نبوده و نخواهد بود! اين ادعا كه چون «ملت عراق رنج‌هاي بسياري در زمان رژيم صدام متحمل شده است.» با اين استدلال كه از آنجايي كه «...باني جنايت‌هايي كه در آن زمان به وقوع پيوسته صدام حسين بوده و نه ملت عراق...» و اينكه چون «ملت عراق خود قرباني رژيم صدام حسين بوده...» پس به‌زعمِ شما و با اين وصف هيچ مسووليتي متوجه دولت فعلي عراق نيست!! سخني است احساسي، عاميانه و تهي از استدلال، به دور از منطق كه در قالبِ هيچ قاعده و قانوني نمي‌گنجد!


از «تاج‌گذاري» تا « بازيكن‌سالاري»  در فدراسيون فوتبال
از طرف ديگر بر اساس بند ۳ ماده ۳۳ اساسنامه فدراسيون، قانون‌گذار تصريح دارد افراد نهايتا سه دوره مي‌توانند در هيات رييسه فدراسيون حضور پيدا كنند؛ طبق اين قانون حتي اگر تاج در دوره‌اي استعفا نيز داده است، براساس مقررات ديگر نمي‌تواند ثبت‌نام كند. 
فوتبال ما به‌واسطه مديريت تاج و امثالهم به حدي از بي‌نظمي رسيده است كه از آن سوي ديگر لژيونر‌هايي كه در سطح بالاي فوتبال حرفه‌اي با آن ديسيپلين خاص فوتبال مي‌كنند در  شگفتم كه چگونه نتوانستند الفباي فوتبال حرفه‌اي را بياموزند، بازيكناني كه بيانيه عليه سرمربي صادر مي‌كنند يا مي‌خواهند مربي قبلي را بياورند و آنقدر بي‌اطلاع هستند كه اين كار آنها را حتي بچه‌هاي مهدكودك هم به سخره مي‌گيرند. 
چگونه‌ است كه اين بازيكنان تيم‌ملي آگاه نيستند كه اين حركات آنها هم خلاف اخلاق حرفه‌اي است و هم به دور از شرح وظايف آنهاست. حتي آنهايي هم كه اين بازيكنان را براي ايجاد تغيير در كادر فني تيم ملي فوتبال كشور به حضور پذيرفته‌اند به گمانم از ورزش حرفه‌اي بي‌اطلاعند. در كجاي دنيا ورزشكار مربي تيم را انتخاب مي‌كند؟ در كجاي دنيا مسوولان ورزشي و سياسي براي تغيير كادر فني با ورزشكاران جلسه مي‌گذارند. 
ورزشكاران لژيونري كه بيانيه صادر كرده‌اند  يا با مقامات ديدار كرده‌اند اگر جرات دارند در ليگ اروپا و ليگ‌هاي معتبر دنيا حتي يك سطر هم توييت يا مصاحبه كنند، اگر شهامت دارند بروند و عليه دربان باشگاه‌شان يك كلام در جايي سخن بگويند. معلوم است كه اينها هنوز الفباي فوتبال حرفه‌اي را هم نياموخته‌اند.
فوتبال ما در اين برهه نياز به يك  مدير تمام‌عيار همچون پرويز دهداري دارد تا با كنار گذاشتن بازيكنان خاطي درسي به آنها بياموزند كه بازيكن مربي را انتخاب نمي‌كند، آن بازيكني كه فكر مي‌كند فوتبال همه‌اش بازي‌ كردن در مستطيل سبز است بايد بياموزد كه با احساسات مردم ورزش‌دوست ايران بازي‌ نكند. اگر شهامت داريد در تيمي كه در ليگ‌هاي معتبر دنيا بازي مي‌كنيد فقط بگوييد كه ما تداركات‌چي تيم را نمي‌خواهيم، اگر جرات داريد بگوييد كه توپ‌جمع‌كن‌هاي تيم را نمي‌خواهيد. 
بايد فوتبال ما را از حالت بازيكن‌سالاري خارج كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون