درباره وجه موسيقايي هوشنگ ابتهاج
«سايه» و موانست با اهل موسيقي
پيروز ارجمند
يك وجه شخصيتي آقاي هوشنگ ابتهاج، وجه شاعرانگي ايشان است كه بارز است. خانم سيمين بهبهاني و استاد ابتهاج از بحرهاي عروضي كمتر استفادهشده در غزل پارسي استفاده كردند به نوعي حافظ زمانه خويش شدند. غناي موسيقي اشعار ابتهاج در ميان آهنگسازان به عنوان يكي از وجوه خاص اشعارشان شناخته ميشود به گونهاي كه حتي كلمات اشعار ابتهاج هم بار و حس موسيقايي داشتند. شايد بتوان بخشي از اين ويژگي را در ارتباط و موانست با موسيقيدانهايي دانست كه در دوره مديريت ايشان در راديو بودند.
وجه ديگر آقاي ابتهاج وجه مديريتي ايشان است كه گاهي هم نقدهايي بر آن وارد آمده است. اما آنچه محرز است با آمدن ابتهاج جريان نوگراتري وارد موسيقي ايران شد و جوانترها وارد راديو شدند. از طرفي هم جرياني كه ايشان ايجاد كرد باعث شد بسياري از موسيقيدانهاي آن دوران كه جوان بودند همچون آقاي شجريان، بروز و ظهور بيشتري پيدا كنند. در كتاب «پير پرنيانانديش» پاسخ بسياري از سوالها در مورد ايشان و نقدهاي مديريتيشان داده شده است.
آنچه مسلم است ابتهاج يكي از تاثيرگذارترين شخصيتهاي پويا و مستمر در جريان موسيقي و شعر ايران بوده است كه تا آخرين لحظات عمرش شعر سرود، خواند و با شعر موانست كرد و در جريانسازي موسيقي ايران نقش داشت. ابتهاج اولين مديري بود كه اجازه داد شعر نو و نيمايي هم در برنامه گلها و راديو مورد توجه قرار گيرد. در اين دوران هنرمندان بسياري مثل آقايان فريدون شهبازيان و فرهاد فخرالديني آثار ارزشمندي خلق كردند و ميشود گفت يك دوره تطور و دگرگوني موسيقي در دوره ابتهاج شروع شد و شكي در اين نيست كه اگر ابتهاج و حمايتهايش نبود چنين نميشد.
بنده معتقدم بسياري از موسيقيدانهاي معاصر و آهنگسازاني كه در آن دوران به عنوان جوانان فعال حوزه موسيقي كارشان را شروع كرده بودند با مديريت ابتهاج به بلوغ رسيدند و شهرت يافتند. بيشك ابتهاج تاثير بسياري در اين زمينه داشت. حالا اينكه چرا ابتهاج اين امكان را ايجاد ميكرده برميگردد به وجه شخصيتي خود ايشان كه شخصيت خاصي بود و به نظرم بايد در مورد وجوه شخصيتي ايشان خيلي مطالعه كرد. من كتاب پير پرنيانانديش را دوبار خواندهام و هر بار نكات شگفتانگيزي از شخصيت و دوران تاريخي ايشان ميديدم.
تصميمگيريها و تصميمسازيهاي آن دوران ابتهاج، با مخالفتهايي هم مواجه بوده است و شايد هم گرايشهاي سياسي ايشان در مقاطعي بر فعاليتهاي فرهنگياش سايه ميانداخته است كه بسياري از منتقدان ايشان از همين گرايشهاي سياسي او سوءاستفاده كرده و شروع به تخريب هوشنگ ابتهاج ميكنند ولي به نظر ميرسد كه وجه سياسي ابتهاج تاثيري در مديريت ايشان در راديو نداشته است. مديريت ايشان، مديريت قائم به فرد و مختص خودشان بوده كه به نظرم بسيار هم ارزشمند بود.
نكته قابل توجه در مورد آقاي ابتهاج اين است كه در زمان حياتش اجازه داد آهنگسازان بدون اجازه ايشان روي اشعارش آهنگسازي كنند. براي يك ترانهسرا تصميم بسيار سختي است كه اجازه دهد افراد مختلف بدون كنترل روي چگونگي ساخت آهنگها، از آثارش استفاده كنند.
روحيه جوانگرايي و اهميت قائل شدن به نسل جوان حتي تا سنين پيري در ايشان باقي مانده بود. بسياري از جوانها در كنارش ساز ميزدند كه شايد اين همان وجهي باشد كه لازم است بسياري ديگر از شعراي ما به آن توجه كنند. متاسفانه در بسياري از كارهايي كه امروزه ما ميخواهيم روي آثار بزرگان و حتي شعراي معاصر انجام دهيم با ممانعت و سختگيريهاي خانواده و وراث آنها روبهرو ميشويم؛ كاري كه ابتهاج انجام داد بسيار بلندنظرانه و بزرگ بود.
در حال حاضر نيز آلبومي را در حال انتشار دارم به نام «از مولانا تا سايه» كه شامل گزينشي از آثار ايشان و مولانا است و توسط آقاي دكتر كيوان رستگاري خوانده شده است. از آثار ديگرم كه با اركستر ملي ضبط كردهام «چه فكر ميكني كه بادبان شكسته» نام دارد و توسط آقاي مهدي حبيبي خوانده شده است.