• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5285 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱ شهريور

كلاس ما (12)

پوريا ترابي

در دوران دانشگاه آمار كلاس‌هاي ما به لحاظ جنسيتي با اكثريت خانم‌ها و اقليت ۲، ۳ نفري آقايان همراه بود و خيلي تابلو بود كه ميل خانم‌ها به معلم شدن در ابتدايي بيشتر است نسبت به آقايان. 
اين را هم اضافه كنم كه وقتي چنين آماري وجود دارد، يك‌جورهايي پسرها خجالت مي‌كشند توي بعضي از فعاليت‌ها شركت كنند مثل ارايه‌هاي حضوري كه اساتيد الزام مي‌كردند (همان تدريس در حضور استاد و همكلاسي‌ها). ما هم كه رشته‌مان آموزش و پرورش ابتدايي بود به هر حال بايد يك بار جلوي بقيه درس دادن را تمرين مي‌كرديم.
يك بار خاطرم هست كه درس «روش تدريس رياضي» بود. استادمان اگر اشتباه نكنم آقاي رحيمي بود و من هم درس ساعت در رياضي را آماده كرده بودم كه ارايه دهم. 
قبل از من چندين نفر از خانم‌ها هم رفتند و دروس مختلف رياضي را براي دانشجويان ارايه دادند. خب ما به نسبت خيلي از آنها واقعا بي‌تجربه بوديم. مثلا يكي‌شان كه معلم پيش‌دبستاني بود، ماسكي شبيه آهو درست كرده بود و به كمك آن با ما كه مثلا شاگردانش هستيم ارتباط مي‌گرفت و درس مي‌داد. 
پسر‌ها آب شدند تا جلوي ۲۰ نفر از خانم‌ها درس بدهند؛ مخصوصا اگر مي‌خواستند كمي آب و تاب هم بدهند. 
خلاصه كه بعضي از آقايان حتي گفتند كه ما تدريس نمي‌كنيم و با نمره كلاس خداحافظي كردند. ولي خودمان را كه نمي‌خواستيم گول بزنيم، الان تدريس نمي‌كردي بالاخره كه يك روز ‌بايد جلو چند تا دانش‌آموز درس بدهي و ما اين را موقع انتخاب رشته پذيرفته بوديم اما حالا...
از تصميم تا عمل يك تار مو فاصله‌ است اما اين تار موقع انجام كار يك كوه ديده مي‌شود.
اين داستان را وقتي شيرفهم مي‌شوي كه مدير، كلاس را نشانت مي‌دهد و مي‌گويد اين كلاس، كلاس امسال شماست و تو مي‌فهمي اين تو بميري از آن تو بميري‌ها نيست. 
حالا مجبور مي‌شوي براي آموزش حرف سين لباس سرباز بپوشي، شعر بخواني، همراه‌شان كودك باشي و در همان حال معلمي باشي كه وظيفه آموزش و تربيت آنها را به عهده دارد.
 بارها براي درس دادن هر بخش فكر كني و ايده‌هايت را اجرا كني و هزار راه را بروي تا راهي را پيدا كني كه بچه‌هايت حرف‌هايت را بهتر بفهمند. همان پسري كه از ارايه آموزشي دانشگاه خجالت مي‌كشيد، آقا معلمي شده بود كه همه راه‌هاي درس دادن را امتحان كرد تا بچه‌هايش باسواد شوند. 
حالا چقدر دل آقا معلم براي بي‌سواد‌هاي كوچكش تنگ مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون