ميرتاجالديني در گفتوگو با «اعتماد»:
جلسات ولنجك خوفناك نيست
زهرا ترابي/ دو سال پيش اين روزها معاون رييس يك دولت بود. دولتي كه روي كار آمدن و باقي ماندنش در قدرت هزينههاي زيادي را بر مردم، نظام و فعالان سياسي تحميل كرد.
محمدرضا ميرتاج الديني، معاون حقوقي و پارلماني احمدينژاد از جمله نزديكان اوست كه همچنان ارتباطش را حفظ كرده و ابايي ندارد بگويد هنوز به ولنجك رفت و آمد دارد. ميرتاج الديني همچنان در رديف مدافعان عملكرد احمدينژاد است و فعاليت سياسي را حق او ميداند. او وضعيت اصولگرايان را انسجام در ايدئولوژي و دعوا بر سر تاكتيك مينامد. معتقد است آنها از لاريجاني تا مصباحيزدي به اصول واحدي پايبندند اما در عرصه عمل بر سر تاكتيكها با يكديگر تفاوت دارند. اما شاه بيت حرفهاي او در اين جمله خلاصه ميشود: «احمدينژاد نميخواهد براي ورود به انتخابات مشكلي داشته باشد.» اين شايد اصليترين دليل سكوت احمدينژاد است. او نميخواهد از دايره بازيگران درون ساختار سياسي بيرون بماند حتي اگر مجبور شود سختترين كار يعني سكوت را در پيش بگيرد. گفتوگوي «اعتماد» با ميرتاجالديني در ادامه ميآيد.
آقاي ميرتاجالديني نخستين سوالم را از اين ساختماني كه شما مشغول بهكار هستيد، ميپرسم. در ورودي اين ساختمان تابلويي روي در بود كه رويش نوشته بود «مركز مطالعات و تحقيقات فلسطين»؛ دليل اينكه شما در اين پست مشغول به فعاليت هستيد، چيست؟
از گذشته يكي از فعاليتهاي من در عرصه فلسطين بود. من دو دورهاي كه نماينده مجلس بودم در كميته انقلاب اسلامي فلسطين عضو بودم و فعاليت ميكردم. در مجلس هفتم با آقاي شيخالاسلام در اين مجموعه فعاليت ميكرديم همچنين در مجلس هشتم من فراكسيون حمايت از فلسطين را تاسيس كردم در اين راستا آقاي دكتر سوداني و آقاي رحماندوست كمك بنده ميكردند. هميشه يكي از فعاليتهاي من در عرصه روابط بينالملل حمايت از فلسطين بود. در آن دورهاي كه نماينده بودم سفرهايي به كشورهاي سوريه و لبنان داشتم كه در اين سفرها ديدار با گروههاي فلسطيني مثل حماس، جهاد و حزبالله لبنان همچنين ملاقات با آقاي سيد حسن نصرالله داشتم و اين را يكي از وظايف ديني و انقلابي خودم ميدانم. يك موسسهاي هم در اين رابطه داريم. براي آزادي قدس كه يك ان جياو است. بنابراين در اين رابطه شبكههاي اجتماعي زيادي فعال هستند.
اين مجموعه زيرنظر كدام نهاد بهشمار ميآيد؟
ما نيروي رسمي نهاد رياستجمهوري بوديم بعد از پايان ماموريتم در صدا و سيما دوباره به نهاد رياستجمهوري برگشتيم. كميته حمايت از انقلاب اسلامي هم يكي از مجموعههاي دولت به شمار ميآيد. فعاليت اداري من را در اينجا تعريف كردند كه در خدمت اين مجموعه باشم.
سمت شما در اين مجموعه چيست؟
در اين مجموعه پست مديريتي ندارم و به عنوان يك نيروي عادي فعاليت ميكنم.
خودتان درخواست پست مديريتي نداديد؟
اين قسمت بيشتر كار مطالعاتي و كارشناسي است.
سابقه فعاليت در زمينه فلسطين كه عنوان ميكنيد در مجلس داشتيد به ذهنم نميآيد؟
اطلاعاتتان ناقص است.
شايد به خاطر كم لطفي مركز پژوهشهاي مجلس بوده كه جايي ثبت نشده است؟
بله، يكي از نمايندگان كه دو دوره در مجلس بود در كميته حمايت از مردم فلسطين به عنوان نماينده ناظر حضور داشت عليالقاعده در اطلاعات مجلس ثبت شده است ولي ارتباطمان با ان جي او هاي حامي فلسطين و طرح پيگيري تحريم كالاهاي صهيونيسم در مجلس به عهده من بود كه طرحش نير تصويب شد و انجياوهايي هم كه پيگير اين موضوع بودند هنوز هم وقتي ما را ميبينند، ميگويند هنوز پيگير اين مساله هستيد يا خير؟
پس با اين تفاسير فرصت خوبي براي كار انتخاباتي داريد. ميخواهيد در انتخابات اين دوره از مجلس شركت كنيد؟
مجموعههايي از طيفهاي مختلف اصولگرايان با بنده صحبتهايي كردهاند طبعا ما هم در آن خصوص وارد بحثهاي رايزنيها شدهايم ولي اعلام اين موضوع به موقع خواهد بود.
كدام دسته از اصولگراها با شما براي ورود به انتخابات صحبت كرده اند؟
نگاهم اين است كه هيچ طيف و گروه خاصي نسبت به افراد تصميم واحد نميگيرند. ما يك جبهه و طيف كلان اصولگرايي به شمار ميآييم مخصوصا در شهرستانها و استانها. بنابراين طيف و گروه خاصي نيست. جريان اصولگرا و جبهه اصولگرا اين طوري اطلاق ميكنند.
پس اعتقادي به انسجام و وحدت اصولگرايان نداريد؟
خير، انسجام اصولگرايان قابل مشاهده است.
با اين حساب فكر ميكنيد اصولگرايان در انتخابات مجلس يك ليست واحدي داشته باشند؟
بله، اين كار را ميكنند.
شما به اين موضوع اعتقاد داريد؟
بله.
فكر ميكنيد اين انسجام بينشان بهوجود ميآيد ؟
بله، تلاشهاي زيادي در اين راستا و ميان افراد تاثيرگذار وجود دارد.
اين افراد تاثيرگذاري كه نام برديد چه كساني هستند؟
جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين و مجموعههايي كه مرتبط با اين افراد هستند. آيتالله مصباحيزدي براي طيفي از مجموعههاي اصولگرا در حد چهرههاي معنوي و روحاني جريان اصولگرا نقش و تاثير دارند. در داخل طيف، خط امام و رهبري، ايثارگران، پايداري و همه اين طيفها چه گروههاي عمده و قوي و حتي طيفهاي قديميتر و جديدي كه شكل گرفته همه اينها مشتركات عمدهاي در اصولگرايي دارند و در داخل مجموعه اصولگرايي و جبهه اصولگرايي حركت ميكنند و نشانههاي همگرايي در جريان اصولگرايان خيلي بيشتر است.
شبيه همين صحبتها و انسجام را در زمان انتخابات سال 92 هم مطرح ميكرديد ولي نتيجه ديگري رقم خورد؟
من درباره مجلس هميشه اين نگاه را دارم. در مورد رياستجمهوري موضوع يك مقدار تفاوت پيدا ميكند. چون افراد به صورت شخصي و حقيقي ورود پيدا ميكنند. خود فرد وقتي تعريف ميكند در طيف اصولگراها تعريف ميشود اما اصولگراي حزبي و تشكيلاتي نيست بلكه از نظر فكري با آنهاست چون حزبي تشكيلاتي نيست و خودش تصميم ميگيرد ميآيد و كانديدا ميشود و طبعا انسجام و وحدت گاهي به خاطر همين موضوع شكل نميگيرد در سال 92 هم همين اتفاق افتاد.
شما عمدهترين دليلي كه انسجام بين اصولگرايان در آن سال به وجود نيامد را چه ميدانيد؟
افراد خودشان مستقلا تصميم گرفتند و آمدند. بعضيها هم آن توصيهها و گفتههاي افراد شاخص در جريان اصولگرايي را نپذيرفتند. اشتباه تحليلي كه چهرههاي اصولگرا آن موقع داشتند، اين بود كه خيال ميكردند رقابت در جريان اصولگرا خواهد بود. در اينجا تصور بعضي چهرههاي اصولگرا اين بود كه رقابت در درون جريان اصولگرا خواهد بود با پيشينهاي كه نسبت به يك دهه انتخابات داشتند جريان اصلاحطلب را رقيبي براي خودشان تصور نكرده بودند يا اگر رقيب هم بود رقيب قدري نميدانستند و لذا اين رقابت درونگروهي را بيرون كشيدند در معرض ميداني كه رقيب اصلي هم وجود داشت با خودشان رقابت كردند. كياست و تدبير جريان اصلاحطلب و اعتداليون اين شد كه توانستند بين آقاي عارف و روحاني به وحدت برسند و در مقام عمل آن را اجرايي كنند. ولي در همان ميدان كانديداهاي اصولگرا به وحدت نرسيدند و اين بستر و زمينه را براي شكست آنها فراهم كرد.
دليل آن نوعي غرور اصولگرايان نبود؟
من تعبير غرور نميگويم بلكه تعبير تحليل اشتباه را بهكار ميبرم. غرور، در مسائل سياسي صحيح نيست براي اينكه در دو دوره و سه دوره قبلي همه كانديداهاي اصلاحطلبها بودند ولي هيچ كدام راي قابلتوجهي نياورده بودند. اصولگراها يك جريان رو به توسعه و پيشرفت بود. البته به موقع بايد تحليل بشود كه چه مولفهها و متغيرهايي موثر نسبت به گذشته بود. در سال 92 اين مولفهها برجسته نشد و نتيجه نداد كه ناشي از تحليل ناقص شرايط سياسي آن زمان بود.
مهمترين استراتژي اصولگرايان براي انتخابات مجلس دهم چيست؟
انسجام، تداوم، خدمت به مردم و حفظ ارزشها اين راهبرد اصليشان ميتواند باشد.
با همان تاكتيكهاي قديمي؟
تاكتيكها تغيير پيدا ميكند.
تا الان تغيير پيدا كرده يا نه، يا درحال تغيير پيدا كردن است؟
به مرور زمان با توجه به نزديك شدن انتخابات تاكتيكها نيز تغيير پيدا ميكند.
هرچه به انتخابات نزديكتر ميشويم حزبها و تشكلهاي متعددي وارد عرصه سياسي ميشوند از جمله حزب يكتا كه وزارت كشور آن را غيرقانوني خوانده است. ارزيابيتان از اين موضوع چيست؟
من اينها را مانع انسجام نميدانم و به نظرم اتفاقا اين لازمه همه انتخابهاست. در همه ادوار انتخابات گروههايي شكل ميگيرند. اگر توانستند جاپايي براي خودشان ايجاد كنند فعاليتشان ادامه پيدا ميكند. خيلي از اين گروهها كه در هر دو جبهه وجود دارد زمان ظهور و بروزشان در آستانه انتخابات است.
با توجه به بروز و ظهور اين همه گروه آيا اصولگرايان ميتوانند انسجام مورد نظر براي موفقيت را بين خودشان ايجاد كنند؟
بله، طيفها و جبهههاي مختلف در يك جريان كلي به معناي اختلاف نيست بلكه به معناي نقد كردن ظرفيتهاست. در يك بخشي ظرفيتهايي دارند اين را منسجم ميكنند مهم اين هست كه جهتگيريها جهتگيريهاي همافزا و همگرايي باشد كه من اينجا اينطوري ميبينم. اصولگراها چون مشتركات زيادي دارند در اصول و ارزشها تا 90 درصد با هم تفاهم دارند آن 10 درصد كمتر يا بيشتر هم مربوط به سليقهها هست. تفاوت تاكتيكها و روشها طبيعي است اينها با توجه به آن اصول قابل انسجام است وانگهي در جريان مقابل هم وضعيت همين است/ مگر طيفهاي اصلاحطلبها كم هستند؟
طيفهاي اصلاح طلب كم نيستند ولي به فصلالخطاب بودن يك محور التزام دارند. ولي در اصولگرايان اختلافات بيش از اينهاست و مثلا آقاي لاريجاني را نميتوان با آقاي مصباحيزدي زير يك سقف تصور كرد؟
درمورد شخصيتها خودشان بايد جواب بدهند
به هر حال شما هم معاون پارلماني رييسجمهور بوديد كه رييس مجلس آن زمان آقاي لاريجاني بود.
اعتقاد من درباره اين افراد اين گونه است كه اصول مشتركشان خيلي زياد است.
مثلا؟
هر دو رهبري و ولايت را قبول دارند و هر دو حرف رهبري را براي خودشان مطاع ميدانند.
پس چرا يك عده از اصولگرايان آنقدر افراطي هستند يك عده خيلي ميانه؟
هم آقاي مصباح و هم آقاي لاريجاني يك نقطه مشتركي دارند.
نقطه مشتركشان در چيست؟
هر دو ميخواهند ارزشهاي انقلاب را حفظ كنند. هر دو ميخواهند در آن راستا حركت كنند، منتها يكي محكمتر ميگويد يكي ممكن است اعتدالي بخواهد مطرح كند. بنابراين اينها را نميشود در تعارض و مقابل هم ديد. اگرچه در دو طرف اين موضوع هستند. مگر در مجموعه اصلاحطلبها افراد اينچنيني نداريم افراد تند افراطي در ميان اصلاحطلبها هم داريم.
مثلا چه كساني؟
آنها در جريان حوادث 88 جزو صحنهگردانان بودند. حزب مشاركت كه البته الان ديگر قانوني نيست و حزب اعتماد ملي. و از اين طرف هم مجموعههاي ديگري مثل آقاي عارف، مثل كارگزاران يا طيفهاي نزديك به دولت و نزديك به آقاي هاشمي اينها هم هستند، اين تشدد و تكثر در ميان اصلاحطلبان كمتر از جمع اصولگرايان نيست.
ولي اصلا اصلاحطلبان و اصولگرايان از لحاظ استراتژي و نگاهي كه به امور مملكت داري و سياسي دارند با هم قابل قياس نيستند.
اصولي كه اصولگراها دارند امور روشني است. اصولگرايان در اصول با هم اختلافي ندارند، از جمله گفتمان احياي ارزشهاي انقلاب. در اين موارد تمامي اصولگرايان با هم تفاهم دارند و همعقيده هستند.
همين گفتمان احياي ارزشهاي انقلابي كه مطرح ميكنيد خيلي از اصولگرايان تعاريف متعدد و متضادي با هم دارند.
اينها يك اصول روشني دارند. مقام معظم رهبري در 14 خرداد بخشي از اصول مكتب امام را تبيين كردند، در هر كدام از اصول كه در نظر بگيريد هيچ اختلافي بين اصولگراها نيست.
ولي در عمل كه وارد ميشويد كلا متفاوت رفتار ميكنند.
در عمل همان بحث شيوهها مطرح ميشود.
شما عنوان ميكنيد همه اين تعريف را قبول دارند ولي ميخواهند همين ارزشها را عملي كنند زمين تا آسمان تغيير پيدا ميكند؟
دنياي سياست همين است.
عالم سياست از ديدگاه اصولگرايان اين گونه است.
عالم سياست انعطافپذير است. هر كسي تحليلي دارد و ميتواند حرفش را بزند.
انعطافپذيري به چه قيمتي؟
در يك چارچوب مشخصي كه هيچكدام از خطوط اصلي نظام خارج نميشود.
شما ميگوييد همه اصولگرايان به حفظ ارزشهاي امام اعتقاد دارند ولي وقتي وارد عمل ميشويد اصلا تعريف و عملشان قابل قياس نيست. آيتالله مصباحيزدي يكي از پدران معنوي جريان اصولگراست كه در دوران رياستجمهوري دوره دوم احمدينژاد تعريف و عملش تفاوت پيدا كرد. آقاي لاريجاني هم اصولگراست اما جريان تحت مديريت آيتالله مصباح ايشان را به عنوان اصولگرا قبول ندارد، از آن طرف هم ناطق نوري كه جزو خاطرات اصولگرايان شده است. به واقع چگونه ميگوييد اصولگرايان يكي هستند و در اصول تفاوتي ندارند؟پس اين همه شاخ و شانه كشيدن اصولگرايان براي هم از كجا نشات ميگيرد؟
اينها همه در اصول مثل هم فكر ميكنند و يك هدف را ميخواهند اما در تاكتيكها تفاوت دارند. همين است كه دعوايشان بر سر تاكتيكهاست.
در كارنامه اصولگرايان طي اين سالها چه چيزهايي ديده ميشود ؟
كارنامه عملكرد اصولگراها در 10، 12 سال گذشته يك كارنامه قابل دفاعي است
كدام كار اصولگرايان قابل دفاع است، دوران رياستجمهوري احمدينژاد يا مجلس دوره نهم و هشتم؟
در عرصههاي مختلف چه در دوران مجلس، چه دولت حتي شوراهاي شهر مثل شهرداريها اندازه خدماتي كه براي عمران و توسعه كشور شده در هيچ دورهاي نبوده است.
چرا مديران اين كارنامه قابل دفاع يكي يكي راهي زندان و دادگاه ميشوند؟
بحث انحرافي نكنيد، ما سر عملكرد اصولگرايان داريم صحبت ميكنيم، بحث به انحراف نكشيد، من روي اشخاص نميخواهم صحبت كنم .
شما عنوان ميكنيد جريان اصولگراها در اين چند سال كارنامه خوبي به جا گذاشته است پس دستگيري اين افراد نشانه چيست؟
من روي جريان صحبت ميكنم، در هر جرياني افرادي هستند كه عملكردشان قابل دفاع نيست. در جريان اصلاحات هم هستند كساني كه عملكردشان به كليت جريان اصلاحات ربطي ندارد و عملكرد شخصي است.
اين جواب سوال من نيست. كارنامه آن چهرههاي اصلاحطلب با كارنامه بقايي، رحيمي و امثال اينها خيلي متفاوت است!
وقتي كارنامه ميگوييم عملكرد 10، 12 ساله را بايد ديد، نه عملكرد يك فرد را كه چه كار كرده است. دو برنامه پنج ساله توسعه در كارنامه اصولگراها اجرا شده است، ببينيد چه مقدار پيشرفت كردند اينها را بررسي كنيد. شما درباره عملكرد اصولگرايان سوال پرسيديد من گفتم عملكردشان قابل دفاع است. الان هم بحث مصاحبه مان اين نيست، اگر بحث مصاحبه اين بود با آمار ميگفتيم رشد علمي در اين دوره ما رشد كرده يا خير؟ دانشگاهها رشد داشتهاند يا خير؟ از نظر علم رشد كردند يا خير؟ صنعتمان رشد داشته يا نه؟ بايد بحث كنيم.
كارنامه اصولگرايان كه به دست دولت تدبير و اميد دادهاند كارنامه خوبي نبود، به دليل اينكه همان طور كه آقاي احمدينژاد با آمار و اعداد صحبت و ادعا ميكرد آمار و اعداد ما دقيق است آمار و اعدادي كه دولت فعلي ارايه داده هم دقيق است ولي باز شما اصولگرايان مدعي هستيد كه دوران ما دوران پاكي بوده است!
شما اشتباه قضاوت ميكنيد.
بحث قضاوت نيست بحث آن چيزهايي است كه مردم ميبينند!
بياييم بگوييم 20 سالي كه دست جريان چپ بود اصلاحطلبها خروجيشان در اين كشور چه بوده است؟
اختلاس سه هزار ميلياردي در كار نبود، دستگيري معاون اول و معاون اجرايي در كار نبود، بحث كارشناسي در ميان بود، وزرا لقب پيامبر به رييسجمهور نميدادند و... دوران اصلاحطلب دوران سربلندي بود نسبت به دوران اصولگرايان.
در ميان آنها نخست وزيري به وجود آمد كه كار امريكا را در مملكت انجام ميداد، همچنين تعداد زيادي از جريان اصلاحطلبها در امريكا و در شبكههاي بيگانه فعال هستند، اينها هم خروجيهاي آنها هستند. كم نيستند افرادي كه در دولت اصلاحطلبها بوده و الان جزو بيگانگان و ضدانقلابها شدهاند. محكوميت يك فرد فرق ميكند از اينكه يك جريان مخالف انقلاب در مقابل نظام به وجود بيايد.
شما ميخواهيد بگوييد جريان88 خيلي بدتر از از كارهايي بوده كه احمدينژاد انجام داد؟
بله، اين را نبايد با آن مقايسه كنيد. عملكرد اصولگرايي را حساب كنيد ببينيد چقدر كشور پيشرفت كرده.
كساني كه خطوط قرمز احمدينژاد بودند يك به يك تخلفاتشان به اثبات ميرسد.
اين بحث انحرافي است و نميخواهم درباره آن حرف بزنم.
شما ميگوييد اتفاقاتي كه 88 افتاد خيلي بدتر از اختلاسها و دزديها و فسادهاي به اثبات رسيده در دولت قبل است؟
بله.
آيا مسوول نابساماني بازار و اقتصاد، انجام كارهاي بدون كارشناسي، فساد اقتصادي حلقه اول نزديك به آقاي احمدينژاد، اختلاسهاي متعدد و دهها تخلف و ظلمي كه به ايران و ايراني شده مساله 88 است؟
اگر آمديد محاكمه افراد را كنيد من نيستم. بايد دادگاه و قوه قضاييه را محاكمه كنيد. اگر عملكرد را بگوييد عملكرد جريان اصولگرا را با محكوميت يك فرد مقايسه نميكنند. شما اجازه بدهيد من خدمات جريان اصولگرا را در اين 12 سال بگويم چه خدماتي براي اين كشور كردند بعد آن موقع شما ميتوانيد قضاوت كنيد. وقتي آقاي خاتمي دولت را تحويل آقاي احمدينژاد دادند چه جريان اصولگرا چه مجلس چه دولتها آمدند تعداد سانتريفيوژهايي كه در فناوري هستهاي ما داشتيم كمتر از هزارتا بود، تعليق هم آن موقع جلوتر پذيرفته بودند كه اواخر دولت ايشان تصويب نظام شد كه تعليق را بردارند. وقتي احمدينژاد دولت را تحويل روحاني دادند فناوري هستهاي و غنيسازي 20 درصد داشتيم و 19 هزار دستگاه سانتريفيوژ كار ميكرد، آيا آن كسي كه ميگويد در اين هشت سال مملكت را خراب كردند اين منصفانه قضاوت ميكند.
ورود به بحث سال 88 مستلزم بيان مواردي است كه ما نميتوانيم. بهتر است در مورد مسائل ديگر ادامه دهيم. شما فكر ميكنيد دولت روحاني پايبند به شعارهاي انتخاباتياش بوده است؟
حالا زود است. براي ارزيابي عملكرد دولت بگذاريد چهار سال تمام بشود.
آيا تا به امروز شعارهايي كه داده، پايبند بوده و عمل كرده است؟
بالاخره بايد همه ابعاد قضيه را ببينيم دولت آقاي روحاني همه همتش را روي بحث تحريمها و مذاكرات هستهاي گذاشته است و برگ برندهاش را هم اينجا ميداند. تورم را هم توانست كنترل كند و كاهش بدهد. از اول ورود به بحث مذاكرات شد كه قيمت ارز بالا نرود. ارز وقتي بالا ميرفت باعث تورم ميشد. بنابراين عامل تورم را ايشان كنترل كرده بود و افزايش قيمتها را توانست كنترل كند. اين كنترل تورم و پايين آوردن تورم يكي از اقدامات اين دولت بود. اما بحث خروج از ركود اقتصادي هنوز براي مردم حاصل نشده است. درمورد تورم خود آقاي روحاني هم بارها اين را گفته به اين معنا نيست كه قيمتها افزايش پيدا نكرده يا قيمتها كاهش پيدا كرده است بلكه سرعت افزايش قيمتها كم شده، رشد قيمتها با سرعت كمتري است. در زمان تحويل دولت دهم تورم در تيرماه به 34 درصد رسيده بود دولت يازدهم اين شاخص را تا تيرماه امسال به زير 20 درصد رسانده است.
علت اصلي كه آقاي روحاني توانست قيمت ارز را ثابت نگه دارد و عدد تورم را پايين بياورد چه بود ولي آقاي احمدينژاد نتوانست؟
آقاي احمدينژاد هم شش سال اين كار را كرد.
كجا احمدينژاد تورم را كنترل كرد؟
شش سال تورم در زمان آقاي احمدينژاد كنترل شد كمتر از اين هم بود. آقاي احمدينژاد هدفمندي يارانهها را زماني اجرا كرد كه نرخ تورم ده و نيم درصد بود. كمتر از اين بود و خيليها گفتند هدفمندي را اگر اجرا كنند 50-60 درصد تورم خواهد بود هدفمندي را اجرا كردند تورم به 19 درصد رسيد
جواب سوالم اين نبود؟
در آن دو سال تحريمها بود. در زمان آقاي هاشمي هم وقتي كه بحث نوسانات ارزي پيش آمد تورم به 40 درصد رسيد يك مساله اقتصادي بود كه در هر دولتي ممكن است بهوجود بيايد.
پس مقصر آقاي احمدينژاد نبود تحريمها بود ؟
بحث اصلي تحريم بود دليلش هم اين هست كه اين دولت قبل از اينكه بيايند ميگفتند 80 درصد سوء مديريت است 20 درصد تحريمها نقش دارند. وقتي آمدند 80 درصد همت خود را گذاشتند براي رفع تحريمها 20 درصد براي چيز ديگري بود. پس بنابراين تحريمها يك نقطهاي بوده كه قابل توجه بود و بر اين اساس هست كه بايد ما تدبير خروج از اين را داشته باشيم كه اين دولت بحث مذاكرات را دنبال كند و انشاءالله موفق بشويم.
بحث كارشناسي را عنوان كرديد. در دولت آقاي احمدينژاد چقدر بحث كارشناسي در اولويت بود؟
در هر وزارتخانهاي مجموعههاي كارشناسي وجود دارند.
چقدر مهم بود؟
من نمونهاش را بحث هدفمندي ميدانم. اينها بيش از هزار ساعت جلسه داشتند تا هدفمندي طرحش را آماده كردند دادند و به مجلس ارايه دادند.
پس چرا آنقدر در بحث يارانهها انتقاد وجود دارد؟
هر كاري كه انجام ميگيرد يكسري نقدها و حسنهايي دارد. اشكالات را نتوانند بقيه افراد حل كنند به بحث قانون برميگردد يا بعضي چيزها زمان ميخواهد تا حل شود. هدفمندي يك قانون يكپارچه بود.
دولت روحاني چقدر بحث كارشناسياش را جدي ميگيرد؟
به نظرم اين دولت هم كار كارشناسي ميكنند چون دولتها هم بايد كار كارشناسي بكنند.
ولي مدلش متفاوت است.
بله، متفاوت است.
مدل آقاي احمدينژاد خيلي سروصدا داشت؟
آقاي احمدينژاد خودش در خيلي از مسائل كارشناس شده بود.
اينجوري كه خيلي از ايشان تعريف ميكنند از اول كارشناس بودند!
در مناظراتش هم گفته بود من نگاه نميكنم به حرف ديگران تا فقط تقليد كنم ايشان تا خودش فهم نميكرد به موضوع وارد نميشد. بنابراين نظرات كارشناسان را جمع ميكرد آخر سر به يك نتايجي ميرسيد. البته اين را كلي ميگويم نه در هر موردي ولي جريان كلياش اين بود.
ولي خيلي از وزراي احمدينژاد چه آن افرادي كه احمدينژاد يه شبه عذرشان را خواست چه افرادي كه خودشان استعفا دادند و چه افرادي كه تا آخر كابينه با او بودند براين باور بودند احمدينژاد اصلا بحث كارشناسي را قبول نداشت و حرف حرف خودش بود قبول داريد؟
من بحث هدفمندي را كه شاهد بودم هم در مجلس بودم هم در دولت بودم آنچه شاهد بودم را گفتم.
فقط بحث هدفمندي را شما ميگوييد.
من در همه جلسات كه نبودم فقط آنهايي را كه حضور داشتم را عنوان ميكنم.
آيا شما در جريان تشكيل جبهه يكتا و ارتباط آن با آقاي احمدينژاد هستيد؟
سخنگوي اين جريان كه آقاي حاجبابايي است، صريح عنوان كردند كه اينها مجموعهاي از مديران و وزراي دولت نهم و دهم هستند كه تجربيات كاري در عرصههاي مختلف دارند البته همه اين افراد تجربه ندارند تعداديشان هستند و در طيف جريان اصولگرا مشغول به فعاليت هستند و صريح هم اعلام كردند كه ارتباط تشكيلاتي با آقاي دكتر احمدينژاد ندارند. به صورت منسجم كار خود را انجام ميدهند.
شما از برنامه آقاي احمدينژاد براي انتخابات مطلع هستيد؟
من آن مقدار كه خبر دارم چيز جديدي نشنيدم. ايشان در انتخابات مجلس فعاليتي ندارند و نخواهند داشت.
خط فكري به افراد ميدهند؟
كسي كه فعاليت انتخاباتي ندارد به اين معنا نيست كه خط فكري داشته باشد.
براي انتخابات رياستجمهوري برنامهاي از الان تدبير كرده است؟
از الان نميشود چيزي گفت. خودشان به صورت يك رجل سياسي در جامعه حضور دارند. اگرچه در خيلي از مسائل سكوت كردند اما نميخواهند براي ورود به انتخابات مشكلي داشته باشند.
موضوع دقيق جلسات ولنجك آقاي احمدينژاد چيست؟ افرادي كه در جلسه حضور دارند براين باور هستند اين جلسات در خصوص مشكلات مملكت است.
شما كه با آنها ارتباط داريد نظرات آنها را بنويسيد. ولي من كلي ميخواهم بگويم نبايد آنقدر تنگنظر باشيم كه مرتب همه روزنامهنگارها، خبرنگارها ببينند آنجا چه ميگذرد. يك رييسجمهور سابق است عليالقاعده بايد يك دفتري داشته باشد يك هواخواهاني دارد، دوستاني دارد، در اين مملكت كاركرده است. افرادي هم نظر دادند بحث ميكنند چه ايرادي دارد كه يك مجموعهاي بنشينند درباره مسائل جاري مملكت صحبت كنند و نظر بدهند. اين صحبتها را در مجموعه خودشان بگويند اين چه ايرادي دارد چرا بايد عدهاي تنگ نظر باشند. فعاليت سياسي حق مسلم احمدينژاد است.
در حال حاضر آقاي احمدينژاد با افرادي كه در ولنجك جلسه ميگذارند در مورد امور جاري مملكت صحبت ميكنند خروجي اين جلسات چيست؟
بحثهاي داخلي دارند و دليلي ندارد بيايند بگويند چه ميگوييم و به چه فكر ميكنيم.
شما در جلسات ولنجك شركت ميكنيد؟
من هم گاهي به آنجا رفتم. الان هم رفت و آمد دارم ولي اينكه شما بياييد دفتر يك رييسجمهور سابق بگوييد كه اينها چرا مينشينند آنجا صحبت ميكنند، چرا تحليل ميكنند حرف درستي نيست. اين مقدار بايد سعه صدر گروههاي مختلف داشته باشند كه فردا اين دولت رفت كنار بنشينند وزرايشان با هم بحث كنند. كارهاي خودشان را بررسي كنند كه آيا همه كارهايشان درست بوده يا خير؟
خروجيهايي كه ما ميشنويم كاملا متفاوت از صحبتي هست كه شما ميفرماييد.
هميشه شنيدهها با واقعيتها يكي نيست.
بحث دانشگاه ايرانيان به كجا رسيد؟
ظاهرا متوقف شده من اطلاع كاملي ندارم.
آقاي احمدينژاد به راحتي با اين موضوع كنار آمد؟
اينها را از دفتر خودشان بپرسيد من اطلاعي ندارم
به نظر شما؟
مطلبي ندارم.
آخرين باري كه در جلسات ولنجك شركت كرديد كي بود؟
نيازي به اين بحث نيست من هر موقع فرصت داشته باشم ميروم يك مدتي هست فرصت نكردم.
آخرين بار آقاي احمدينژاد را كي ديديد؟
مراسم تشييع شهداي غواص از دور ديدم.
چرا جلو نرفتيد؟
من جاي ديگري بودم از دفتر خودمان رفته بودم.
اخيرا بحثي مطرح شده مبني بر اينكه رابط سياسي احمدينژاد و اصولگرايان آقاي تمدن، استاندار سابق تهران است. شما اين مساله را تاييد ميكنيد؟
من خبر ندارم. ايشان دفترش آنجاست هر كسي ميخواهد برود بايد با دفترش هماهنگ كند.
فكر ميكنيد افكار عمومي هنوز به احمدينژاد علاقه دارد؟
بله، همچنان طرفداران خودش را دارد.
به نظر شما آقاي احمدينژاد براي انتخابات رياستجمهوري ورود پيدا ميكند؟
درباره اين موضوع صحبت كردن خيلي زود است. صبر كنيد تا انتخابات مجلس. بعد از انتخابات مجلس بحث آمدن و نيامدن احمدينژاد براي رياستجمهوري آغاز ميشود.
برش 1
احمدينژاد نميخواهد براي ورود به انتخابات مشكلي داشته باشد
فعاليت سياسي حق مسلم احمدينژاد است
جلسات ولنجك، خوفناك نيست
كارنامه 12 ساله اصولگرايان قابل دفاع است
اصولگرايان با يك ليست ميآيند/آيتالله مصباح نقش پدر معنوي اصولگرايان را دارد
اصولگرايان در انتخابات 92 اشتباه تحليلي كردند
اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري اصلاحطلبان را رقيب خود بهحساب نميآوردند
اشتباه تحليلي كه چهرههاي اصولگرا آن موقع داشتند، اين بود كه خيال ميكردند رقابت در جريان اصولگرا خواهد بود.
فعاليت دانشگاه ايرانيان متوقف شده است
برش 2
لاريجاني و مصباح رهبري و ولايت را قبول دارند و هر دو حرف رهبري را براي خودشان مطاع ميدانند
اصولگرايان همه در اصول مثل هم فكر ميكنند و يك هدف را ميخواهند اما در تاكتيكها تفاوت دارند. همين است كه دعوايشان بر سر تاكتيكهاست
عملكرد جريان اصولگرا را با محكوميت يك فرد مقايسه نميكنند
دولت آقاي روحاني همه همتش را روي بحث تحريمها و مذاكرات هستهاي گذاشته است و برگ برندهاش را هم اينجا ميداند
دليل اصلي تورم در دولت احمدينژاد تحريمها بود
احمدينژاد در انتخابات مجلس فعاليتي ندارند و نخواهند داشت
اينكه شما بياييد دفتر يك رييسجمهور سابق بگوييد كه اينها چرا مينشينند آنجا صحبت ميكنند، چرا تحليل ميكنند حرف درستي نيست