• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5296 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۴ شهريور

به مناسبت 5 شهريور بزرگداشت زكرياي رازي و 13 شهريور بزرگداشت ابوريحان بيروني

مساهمت در علم جهاني

محسن آزموده

ماجراي علم و دانش در تاريخ و تمدن اسلامي بسيار پيچيده و چند بعدي است، همچنان‌كه در ساير نقاط جهان. اين نكته به ظاهر بديهي اما معمولا در مطالعات تاريخ علم در جهان اسلام مغفول واقع مي‌شود و كليت اين تاريخ، تحت كليشه‌هايي ساده‌انگارانه مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. در اين ميان دو نگرش غالب از ديگر رويكردها برجسته‌تر هستند؛ يكي نگاه شرق‌شناسانه و اروپامحورانه‌اي است كه كل دستاوردهاي علمي دانشمندان اين پهنه را، منحصر به دوره‌اي خاص يعني برهه موسوم به «عصر طلايي علم و تمدن اسلامي» يعني حدودا قرن‌هاي سوم، چهارم و پنجم هجري مي‌داند و معتقد است كه در اين دوره در نتيجه گشايش‌هاي سياسي و اقتصادي و مواجهات تمدني، متون و كتاب‌هاي علمي و فلسفي زيادي از «غرب» در «شرق اسلامي» ترجمه شدند و زمينه‌ساز حفظ و نگهداري ميراث ارزشمند يونانيان و انتقال بعدي آن به غرب شدند. در اين ميان البته چهره‌ها و تك ستاره‌هاي درخشاني چون ابوريحان بيروني و زكرياي رازي و ابن هيثم و خواجه نصيرالدين طوسي و محمد خوارزمي و ابن‌سينا و خيام نيشابوري هم پا به عرصه گذاشتند كه فراتر از ترجمه و حفظ و انتقال، نوآوري‌هايي كردند، اما اين ابداعات و اكتشافات به علت انحطاط و زوال علم و عقلانيت در جهان اسلام، تبديل به سنت و جريان نشد و ابتر و فراموش شده رها شد يا در نهايت زمينه‌ساز جرقه‌هايي در نوزايش فرهنگي و انقلاب علمي بعدي در فرهنگ و تمدن غربي شد. 
اين نگرش واپس‌نگر، نوستالژيك و توام با افسوس و دريغ كه عمدتا تحت تاثير زبان‌شناسان و لغت‌شناسان و نسخه‌پژوهان و مصححان و تاريخ‌داناني با گرايش‌هاي مذكور شكل گرفت، رايج‌ترين و غالب‌ترين نگاه به مقوله علم در فرهنگ و تمدن اسلامي است. اين نگاه، گسستي برناگذشتني ميان معنا و مفهوم علم جديد با علم در دوره پيشامدرن، از جمله در پهنه فرهنگ و تمدن اسلامي در نظر مي‌گيرد و تمام دستاوردها و ميراث علمي دانشمندان مسلمان، به اموري موزه‌اي و تاريخ مصرف گذشته فروكاسته مي‌شود. همچنين اين نگاه شديدا فردمحور (دانشمندمحور) و كلي‌نگر است و رواج‌دهندگان آن عموما با علوم پايه (رياضي و فيزيك و شيمي و ...) و تجربي آشنايي عميق ندارند و به ندرت توانايي پرداختن يا حوصله توجه به اصل و محتواي متون علمي و دستاوردهاي مادي علمي در دوره موسوم به اسلامي را دارند. 
در مقابل اين نگرش غالب شرق‌شناسانه كه اشكال وارونه‌اش را مثلا در شكل نوعي خودستايي توهم‌آلود، مثل تاكيد بر «آنچه خود داشت» و «مسابقه اولين‌بار ما» بازتوليد كرده، يك نگاه ديگر به علم در فرهنگ و تمدن اسلامي، نگاه سنت‌گراياني است كه معتقدند اصولا علم در فرهنگ و تمدن اسلامي، معنايي به‌طور كلي متفاوت از علم «غربي» يا «سكولار» دارد و بر اين اساس از علم مقدس يا علم معنوي يا علم روحي سخن مي‌گويند و معتقدند كه بر اساس جهان‌نگري اسلامي يا ديني يا معنوي، مي‌توان و بايسته است، علمي متفاوت پديد آورد يا برخي دانشمندان مسلمان (غير از عناويني كه گفتيم) چنين كرده‌اند يا اينكه حتي آثار همان عالمان را هم بايد با معيارهاي جديدي نقد و ارزيابي كرد. در اين نگرش، نوعي جدايي و گسست ميان معنا و مفهوم علم در جهان به‌طور كلي و جهان اسلام يا جهان هر دين و معنويت ديگري به‌طور خاص پديد مي‌آيد. اين سنت‌گرايان، به تعبير دكتر حسين معصومي‌همداني، استاد مطالعات علم، با توسل به جنبه معنوي علمي كه از آن سخن مي‌گويند، «تصويري از آن به دست مي‌دهند كه در مركز آن علومي چون كيميا و علوم خفيه به‌طور كلي جاي دارند» و ساير علوم مثل طبيعيات و حساب و هندسه و نجوم هم در دوران مدرن و پيشامدرن، تنها اشتراك لفظي دارند يا موضوعات و مسائل‌شان بسيار دگرگون شده. 
در مقابل اين دو نگرش ذات‌گرا، انفعالي، دانشمندمحور و كلي‌گرا كه علم را به تاريخ آن فرو مي‌كاهند يا صرفا در پي مساله اصالت يا پيشگامي هستند، يعني در پي اثبات اين هستند كه اثبات كنند فلان موضوع يا مبحث يا اختراع يا اكتشاف علمي را اولين‌بار دانشمندان مسلمان ارايه يا اكتشاف يا اختراع كرده‌اند و به‌طور كلي جريان علم را بيرون كليت تاريخ علم و تحولات اجتماعي در نظر مي‌گيرند، بايد از ديدگاه‌هاي پژوهشگراني چون رشدي راشد، رياضيدان و مورخ علم برجسته مصري‌تبار ياد كرد كه به تاريخ علم در جهان اسلام، در بستر تاريخ علم در كل جهان نگاه مي‌كنند و معتقدند: «بارزترين ويژگي علم در دوران اسلامي جهاني بودن آن است.» در نگاه رشدي راشد، «شناخت علم دوران اسلامي به معناي كاستن از قدر و ارزش نوآوري‌هاي كپلر در نجوم و گاليله در سينماتي و فرما در نظريه اعداد نيست، بلكه باعث مي‌شود كه اين نوآوري‌ها را در جاي واقعي‌شان جست‌وجو كنيم و نه طبق شيوه معمولي در جايي كه در آن يافت نمي‌شوند.» راشد در مقام رياضيداني مسلط به نورشناسي، بدون اتكاي صرف بر دانش‌هاي مرسوم شرق‌شناسان، مشخصا سهم انكارناپذير دانشمنداني چون ابن هيثم، خيام، شرف‌الدين طوسي و ابن‌سينا را در تحولات علومي چون نورشناسي، رياضيات و جبر و هندسه و حساب تركيبات نشان مي‌دهد و مي‌كوشد خطوط پرپيچ و خم و متقاطع سنت‌هايي را نشان بدهد كه پيش و پس از هر يك از دانشمندان فوق جريان داشته و آنها به عنوان چهره‌ها يا نقاطي شاخص، مساهمتي انكارناپذير در پيشبرد آن سنت داشته‌اند و از اين حيث نقش آنها در شكل‌گيري سنت‌ها و جريان‌هاي علمي را نمي‌توان ناديده گرفت يا دستاوردهاي‌شان را صرفا اموري موزه‌اي و تاريخ مصرف گذشته تلقي كرد. 
*نقل قول‌ها و مضامين از رشدي راشد از اين كتاب: تاريخ و فلسفه علم (مقالاتي از رشدي راشد و درباره او)، حسين معصومي‌همداني با همكاري حسن اميني، انتشارات هرمس، 1397.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون