بحران آبي به مراكز استانها رسيد
عضو فدراسيون صنعت آب گفت: امروز مشكل تامين آب در كشور؛ تالابها و حقابه محيطزيست نيست، امروز بحث تامين آب شرب نه در نقاط دورافتاده بلكه در مراكز استانهاست .
رضا حاجيكريم در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، درباره تداوم خشكسالي و امكان مواجهه با بحرانهاي جديتر آبي اظهار داشت: تا وقتي فقط معلول را بررسي كنيم و به علت نپردازيم تنها دستاورد ما تداوم شرايط كنوني آبي است، مساله ديگر تعريف نادرست از بحران آب است. يكي از تعاريف بحران اين است كه ناگهان حادث شده باشد اما در مورد آب اينگونه نبوده است، مسالهاي كه در همدان يا شهركرد داريم مربوط به امروز و ديروز نيست، آنچه در اين شهرها، در تهران و حتي گيلان در حال رخ دادن است ناگهاني نيست، بلكه به واسطه عدم مديريت و عدم توجه به الگوي آمايش رخ داده است. وقتي شهر همدان براي اين ميزان جمعيت هدفگذاري ميشود در حالي كه فقر منابع آبي دارد و در عين حال يك نيروگاه عظيم حرارتي ساخته ميشود كه آب منطقه را ميبلعد و براي تامين آب چاههاي متعدد حفر ميشود، يعني خودمان بحران را ساختهايم. ما با ساخت سدها و عدم تخصيص مجوز حقابههاي زيست محيطي عملا به سمت بحران حركت كردهايم، ما بحران را خودمان ميسازيم و تا وقتي نگاهمان براي حل مساله به نزولات آسماني و پيشبيني هواشناسي است، نميتوانيم اسم آن را مديريت بگذاريم، وقتي شرايطمان به گونهاي است كه اگر باران ببارد، آب داريم و در غير اين صورت نداريم با اين رويكرد هر چه اتفاق بيفتد، طبيعي است.
عضو فدراسيون صنعت آب گفت: مساله اصلي در نظام توزيع و حكمراني آب در كشور ما اين است كه الگوي آمايشي توسعه مناسب نداريم و از آن مهمتر خودمان را بهروز نكرده و با شرايط تطبيق نميدهيم. امروز در دنيا در حوزه مديريت منابع آبي استفاده از هوش مصنوعي و روشهاي مبتني بر فناوري اطلاعات براي پيشگيري از اين مشكلات شايع است، مثلا در اروپا امسال خشكسالي بيسابقه بود، در كشوري مثل هلند اگر پمپها لحظهاي خاموش بشوند كشور زير آب ميرود اما امسال به شدت دچار خشكسالي شده اما هيچ شهري در حوزه تامين آب شرب و شهري به مشكل برنخورده است.
او با بيان اينكه مشكل آب در كشور ما ناشي از نابساماني مديريتي است، خاطرنشان كرد: اگر ما با اين الگوي مديريتي جلو برويم طبيعتا بايد نگاهمان به آسمان باشد كه چقدر ياري ميكند. حاجيكريم تاكيد كرد: اگر بخواهيم مساله آب را در كشور حل كنيم بايد به عقب برگرديم. اگر تاريخ مديريت منابع آبي را در كشور 4 دوره درنظر بگيريم، دوره اول پرآبي بوده و همه از آب به هر ميزان نياز داشتند استفاده ميكردند، دوره دوم متعاقب صنعتي شدن و دوره مديريت عرضه بود، فناوريها را به سمت عرضه برديم، يعني سدسازي، خطوط انتقال، حفر چاه عميق و نگاه عجيب به توسعه كشاورزي و خودكفايي كشاورزي در اقليم 85درصد گرم و خشك در اين دوره رخ داد. در سالهاي اخير هم كه توجه ما از عرضه به مديريت تقاضا رفته يعني در طرح تعادلبخشي بنا داريم مديريت كنيم يا از پساب استفاده كنيم، اما اين هم جواب نميدهد. در نظام مديريت بازتخصيص بايد به عقب برگرديم با علم به شرايط كنوني كشور در حوزه جمعيت و افزايش نيازهاي صنعتي يكبار ديگر تخصيص را مديريت كنيم يعني در اين دوره ديگر نبايد به اين تعداد عجيب صنايع فولادي در كوير آب بدهيم، بايد جانماييها را تغيير دهيم و الگوي كشاورزي عوض شود، در حالي كه اين نگاه نهتنها در اين دولت بلكه در 3 دولت اخير وجود نداشت و با حاتمبخشي كار را به اينجا رسانديم.