• 1404 شنبه 29 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5298 -
  • 1401 چهارشنبه 16 شهريور

گزارش «اعتماد» از شب وطن‌يولي مجله بخارا

فارسي ‌زبان ملي ايران

ماندانا خرم

 

عصر روز چهارشنبه، 14 شهريور به مناسبت انتشار پنجاهمين شماره ماهنامه «وطن‌يولي» شب اين نشريه از سوي مجله بخارا در سالن فردوسي خانه انديشمندان جوان برگزار شد. در اين نشست كه با حضور جمعي از فرهنگ‌دوستان و ميهن‌پرستان برگزار شد بزرگاني چون: دكتر ژاله آموزگار اسطوره‌شناس، دكتر حسن انوري اديب و فرهنگ‌شناس، دكتر حميد احمدي استاد علوم سياسي دانشگاه تهران، دكتر علي اشرف صادقي زبان‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، مسعود عرفانيان و داود دشتباني مديرمسوول و سردبير نشريه وطن‌يولي به سخنراني پرداختند. در ابتداي اين نشست علي دهباشي سردبير نشريه بخارا ضمن خير مقدم به مهمان‌ها انتشار پنجاهمين شماره ماهنامه وطن‌يولي را تبريك گفت و ادامه داد: متاسفانه در فضاي فرهنگي كنوني كشور ما عمر انتشار نشريات وزين بسيار كوتاه است و اينكه وطن‌يولي در چنين فضايي توانسته دوسال مداوم با تمام سختي‌ها و مشكلات منتشر شود يك دستاورد بسيار مهم است و اميدواريم اين راه ادامه داشته  باشد.

فارسي از زبان‌هاي لطيف  دنيا
حسن انوري : حدود 90 سال پيش در يك دهكده دورافتاده‌اي از آذربايجان متولد شدم و آن دهكده اكنون تبديل به شهر شده است. من جهان را با زبان تركي و متل‌هاي آنكه مادرم در سن چهار و پنج سالگي به من تقديم كرد، شناختم. اين متل‌ها چنان در ذهن من جاگير شده كه من هر وقت در يك محفل آذربايجاني مي‌خواهم دو كلمه حرف بزنم من را وادار مي‌كند از آنها استفاده كنم.
با اين وجود زماني به دبستان رفتم و با زبان فارسي آشنا شدم سرنوشت طوري براي من رغم خورد كه 70 سال خدمتگزار زبان فارسي باشم، در مقاطع مختلف از كلاس‌هاي دبستان تا دبيرستان، دانشكده حتي دوره دكتري تدريس كرده‌ام و به زبان فارسي عشق ورزيده‌ام و مي‌ورزم.
به گفته يك دانشمند اروپايي از نظر تاريخي چهار زبان فارسي، يوناني، ايتاليايي و انگليسي هر يك به خاطر آثار بي‌نظيرشان مانند شاهنامه، ايلياد و ادويسه، كمدي الهي و آثار شكسپير بر جهان تسلط دارند يادگار شكوهمند نبوغ بشر هستند ما از اين بابت خوشحاليم. همچنين بايد گفت زبان فارسي از جهات ديگر نيز داراي اهميت است.
يك اينكه اين زبان در ايران حلقه اتصال و ارتباط ميان اقوام گوناگوني است كه هريك زبان خاص خودشان را دارند. در واقع زبان فارسي قسمت بزرگي از هويت ايران است. يك لحظه فكر كنيد كه اگر زبان فارسي نبود هويت ايراني چه شكل داشت. اين اولين و مهم‌ترين اهميت زبان فارسي است. 
از سوي ديگر زبان فارسي هم‌اكنون زبان رسمي سه كشور است و اين اهميت كمي نيست كه يك زبان، زبان رسمي سه كشور باشد. علاوه بر اين سه كشور در جاهايي از دنيا، زبان فارسي تكلم مي‌شود معمولا كمتر شناخته‌شده از جمله در تاكستان شرقي كه امروزه ايالت فين‌سيانگ چين ناميده مي‎شود. در اين منطقه شاعران فارسي زبان زيادي برخاسته‌اند.
همچنين زبان فارسي از جمله زبان‌هاي يگانه در عالم است كه تا سه هزار سال پيش پيشينه‌اش معلوم است در دوره‌اي از تاريخ پيش از اينكه انگليسي و فرانسوي زبان بين‌المللي شود زبان بين‌المللي بود. همين‌طور در جنوب اروپا براي زبان فارسي براي شاهكارهاي زبان فارسي شرح نوشته‌اند. شرح سودي بر حافظ در جنوب اروپا در بوسني نوشته شده كه حتي امروز هم حافظ‌پژوهان به آن مراجعه مي‌كنند و اين يكي از جهات مهم زبان فارسي است. 
از جهات ديگر زبان فارسي زباني ظريف و لطيف است. ادوارد براون مستشرق معروف انگليسي كه به هفت، ‌هشت زبان مسلط بود و فارسي و عربي و تركي كه جز آنها بود، هر وقت در حضورش كساني بودند كه اين زبان را بلد بودند، مي‌گفت كه به زبان فارسي صحبت كنيد براي اينكه زبان لطيف و ظريفي است. زبان زمختي نيست. 
شما اگر آخر شب موج كوتاه راديو را باز كنيد، زبان‌هاي گوناگوني مي‌شنويد. بعضي از زبان‌ها زمخت است. بعضي ظريف و لطيف است. زبان فارسي از جلمه زبان‌هاي لطيف عالم است. من خودم يك تجربه‌اي دارم. سال‌ها پيش با دوستي در شهر كلن آلمان راه مي‌رفتيم و حرف مي‌زديم. يك آقايي كنار ما بود و يك‌دفعه برگشت از ما معذرت‌خواهي كرد. گفت شما به چه زباني صحبت مي‌كنيد، گفتيم فارسي، گفت اين زبان شما موسيقي خاصي دارد من از حرف شما لذت بردم و واقعا‌ همين‌طور است و جهات ديگر هم دارد چون نمي‌خواهم طولاني صحبت كنم و دردسر بدهم اين است كه از آنها مي‌گذرم. 
ايرانيان از قديم‌ترين ملت‌هايي هستند كه فرهنگ نوشتند. دو فرهنگ از دوره زبان پهلوي هم‌اكنون باقي مانده و نشان مي‌دهد كه در دوره ساساني سنت فرهنگ‌نويسي وجود داشته است. من در دانشگاه تبريز حدود شصت و چند سال پيش در فارسي باستان شاگرد ماهيار نوايي بودم. ايشان فارسي باستان را با علاقه تمام از روي كتيبه بيستون تدريس مي‌كرد. به هر حال متوجه شدم كه كتيبه بيستون رساله دكتري ايشان بوده، در كلاس ايشان صحبت شد كه كتيبه بيستون به سه زبان فارسي باستان و زبان عيلامي و زبان اكدي است، گويا اول به زبان فارسي باستان نوشته شده و بعد به آن دو زبان ديگر ترجمه شده است. معلوم مي‌شود كه صنعت ترجمه آن موقع در زبان هخامنشي وجود داشته است. اگر صنعت ترجمه وجود داشته احتمالا نوعي فرهنگ ابتدايي هم بايد وجود داشته باشد. البته من يقين ندارم و فقط چيزي كه استاد ماهيار نوايي مي‌فرمودند يادم مانده است. 
اديب و زبان‌شناس 

كانون زبان فارسي
حميد احمدي: وطن‌يولي از هويت آذربايجان و تاريخ‌مند بودنش دفاع مي‌كند. ديگر اينكه از زبان فارسي دفاع مي‌كند كه زبان ملي ايران است و زباني است كه تنها خاص ايران نيست، ‌يك زبان جهاني در گستره جهان اسلام از شبه‌قاره هند و آسياي ميانه تا نزديكي‌هاي اروپا اين زبان گسترش پيدا كرده و اين ميراث بشري است. زبان فارسي اگر در آذربايجان رايج نبود بزرگ‌ترين‌ شعراي زبان فارسي از آذربايجان بر نمي‌خاستند. به جز فردوسي مي‌دانيم بزرگ‌ترين داستانسراي زبان فارسي نظامي گنجوي است و ساير شاعران چون قطران تبريزي و مهستي گنجوي تا دوره معاصر. اگر آذربايجان كانون زبان فارسي نبود كه اسدي طوسي در يك فاصله كوتاهي بعد از فردوسي نمي‌رفت در آذربايجان گرشاسب‌نامه را در رقابت با شاهنامه بسرايد.  اين دفاع از زبان ملي هم به اين مفهوم نيست كه زبان ملي، زبان محلي را محكوم كند برخلاف تبليغاتي كه مي‌شود شما يك مقايسه‌اي كنيد بين ايران و كشورهاي منطقه خاورميانه به لحاظ آزادي‌هاي فرهنگي- قومي، ايران آزادترين كشور است. حداقل زبان سي درصد مردم بحرين زبان فارسي است. تمام مدارس فارسي‌زبان را تعطيل كردند. در ازبكستان، سمرقند و بخارا كانون اصلي زبان فارسي و تمدن ايراني زبان فارسي را تعطيل كردند. نه نشريه‌اي در مي‌آيد، نه مدرسه‌اي هست و نه توليدات فرهنگي. دموكراسي عام در ايران خيلي جايگاه شايسته‌اي ندارد ولي اين آزادي‌هاي قومي فراوان است. شما مي‌بينيد نشريه‌اي منتشر مي‌شود و به حافظ و سعدي و فردوسي و كوروش و همه مفاخر ملي ايران هر چه دلش مي‌خواهد مي‌گويد، هيچ‌كس هم به او چيزي نمي‌گويد ولي يك نشريه ديگر چيز ديگري مي‌نويسد با آن مقابله مي‌كنند.
استاد علوم سياسي دانشگاه تهران

زبان كهن آذربايجان
علي اشرف صادقي:  زبان كهن آذربايجان زبان پهلوي بوده است. پايتخت ما از دوره اشكاني تا دوره ساساني در تيسفون بوده است. تيسفون در غرب دجله آن سوي مرز ماست. بنابراين غرب ايران از تيسفون به اين‌طرف تا كوه‌هاي ماوراء قفقاز در نزديكي داغستان كتيبه‌هاي پهلوي زيادي هست و اينها قلمرو لاينفك ايران و قلمرو زبان فارسي بوده است. دو نام، يكي نام خود كشور عراق و ديگري بغداد نام پايتختش، هردو كلمات فارسي هستند. بغ يعني خدا، داد هم‌معني خلق كردن است، مثل خداداد، خداداد وقتي مي‌گوييم يعني مخلوق خدا، داده خدا. بغداد داده‌ بغ، مخلوق بغ و عراق معرب كلمه اِراك است. اِراك در زبان پهلوي يعني سرزمين پست، پايين. البته ابتدا اين نام به سرزمين‌هاي پست جنوب، جنوب بين‌النهرين اطلاق مي‌شده است؛ بعد يواش‌يواش به تمام اين منطقه تسري پيدا كرده، شمال آنجا را ما در دوره ساساني اسكورستان مي‌گفتيم، چون كه آسوري‌ها يعني سرياني‌زبان‌ها در آن منطقه بودند، به همين جهت ابن‌مقفع مي‌گويند زبان‌هاي ايراني پنج زبان است: فارسي، پهلوي، دري، سرياني يا آسوري و خوزي. خوزي زباني بوده است كه مال مردم خوزستان قديم از دوره عيلامي‌ها كه سه هزار و چهارصد سال پيش از ميلاد تاريخ دارند. اين پنج زبان در قلمرو شاهنشاهي ايران زبان‌هاي مهم قابل ذكر بوده است. 
صفت منصوب به پهله، پهلوي مي‌شده در زبان قديم آذربايجان اسمش زبان پهلوي است. در تمام نوشته‌هاي دوره اسلامي، چه در نوشته‌هاي عربي و چه در نوشته‌هاي فارسي از اين زبان به نام پهلوي نام برده شده و مثلا محمد صديق كجِجاني كه اهل كججان نزديك تبريز بوده است؛ عارف بزرگ بود، نوشتند ملفوضات ايشان همه به زبان پهلوي است. بعد شعرايي ما داشتيم كه هم به فارسي شعر مي‌گفتند، هم به پهلوي، همام تبريزي يك غزل به زبان مادري خودش كه زبان پهلوي بوده است دارد و كتابي به نام سفينه تبريز كه چند سال پيش كشف شد و مركز نشر دانشگاهي آن را چاپ كرد، كتابي است كه حاوي دويست و اندي رساله و كتاب است. مجموعه بزرگي است كه تازه نصف آن مجموعه اصلي است و بسياري از اوراقش در طول تاريخ از بين رفته و همه اينها در قرن هشتم در تبريز نوشته شده و از جمله مقدار زيادي شعر و رباعي دوبيتي به زبان پهلوي در اين است و در ساير كتاب‌هاي تاريخي و ادبي قديم ما جسته و گريخته از اين اشعار پهلوي هست. من يك مقدار زيادي از اينها را به تدريج از نسخه‌هاي خطي قديمي بيرون كشيدم و در مجله زبان‌شناسي و بعضي نشريات ديگر چاپ كردم براي اينكه مشخص بشود زبان قديم اينجا چه بوده است.
زبان‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران 

از وطن يولونداي بيگانگان 
تا وطن‌يولي خودمان
مسعود عرفانيان: در دهه 1320 خورشيدي، نشريه‌اي با عنوان «وطن يولونداي» به معناي «در راه وطن» با هدف ايجاد زمينه‌هاي فرهنگي جهت اشغال خاك ايران از سوي ارتش سرخ جماهير شوروي منتشر مي‌شد. اكنون اما «وطن يولي» به معناي «راه وطن» با هده معرفي سيماي حقيقي ايران و پيوستگي فرهنگي و تاريخي ميان مردمان و اقوام اين سرزمين منتشر مي‌شود. به راستي نيز  اينچنين  است.
اگرچه در ظاهر اهداف وطن‌يولنداي گسترش فرهنگ و ادب آذربايجاني اطلاع‌رساني پيرامون وضعيت جبهه‌هاي جنگ و وضعيت زندگي سربازان و مسائلي اينچنين بود اما در باطن ترويج ناسيوناليسم آذربايجاني يكي از اهداف مهم و شاخصه اصلي آن بود كه با ادبيات خلق شده آذري از سال1320 تا 1325 منتشر مي‌شد خصومت با زبان فارسي در آن مشاهده مي‌شد؛ خصومتي كه با برنامه‌ريزي مسكو و كرملين درحال انجام بود.
با اين وجود به ياري مردم ايران و گروه‌هاي مسلح سلحشور تلاش دشمنان ايران با ناكامي روبرو شد نشرياتي چون وطن‌يولانداي به فراموشي سپرده شد. اما نزديك به هفت دهه پس از اين وقايع به ياري يكي از فرزندان راستين اين آب و خاك نشريه وطن يولي پا به عرصه وجود نهاد. وطن يولي با محور قرار دادن ايران، فرهنگ، زبان و ادبيات فارسي بيشترين توجه را به اين مباحث نشان مي‌دهد و مبارزه با انديشه‌هاي پانترك از ديگر دغدغه‌هاي اين نشريه است و خار چشم دشمنان شده است.

ميهن‌پرست‌ترين ايرانيان
داود دشتباني : وطن‌يولي دوستدار زبان اصيل و بومي تركي آذربايجاني است و مقابل بيگانه‌گراياني كه با زدودن و محو اين زبان قصد دارند زباني بيگانه از فرهنگ و تمدن ايران را بر مردم آذري تحميل و غالب كند ايستاده است. ادبيات تركي آذربايجاني براي قرن‌ها در آغوش زبان و ادبيات غني فارسي نشو و نما يافته و سرشار از مضامين ميهن‌دوستانه و ارجاع و بهره‌گيري از ادبيات زبان فارسي است و از ادبيات اصيل تركي آذربايجاني نمي‌توان كوچك‌ترين بهره‌اي براي ايران‌ستيزي برد. مردم آذربايجان نيز به آزمون تاريخ و نتايج نظرسنجي‌هاي علمي ايران‌پرست‌ترين ايرانيان بوده و هستند، وطن‌يولي صداي رساي آذربايجان است كه گاهي از گلوي ستارخان، گاهي استاد شهريار و شهيد غفور جدي اردبيلي برآمده است. از ابتداي تاريخ ايران، مردم آذربايجان ميهن‌پرست‌ترين ايرانيان و مدافع سرسخت هويت ايراني بوده‌اند و امروزه نيز با دروغ و دشمن در جنگند. بي‌دليل نيست كه آذربايجان را سر ايران ناميده‌اند و دشمن هم اگر بخواهد حمله كند سر را نشانه مي‌گيرد. اگر بخواهند ايران، ميهن عزيز ما را از پاي درآوردند بايد ميهن‌پرست‌ترين ايرانيان و سر ايران را نشانه بگيرند و البته آذربايجان مقابل اسكندر، اعراب، مغول و ترك‌هاي عثماني و روس‌ها دژ تسخيرناپذير بوده و از اين آزمون هم با سربلندي بيرون خواهد آمد چرا كه ما آذربايجاني‌ها «اگر سر به سر تن به كشتن دهيم / از آن به كه كشور به دشمن دهيم.» ايران باز هم مانند هميشه تاريخ پناه و پشتش جز آگاهي و بيداري ملت ندارد و بايد نوشت و با روشنايي «مهر ايران» را شعله‌ور نگاه داشت.


زبان در ايران حلقه اتصال و ارتباط ميان اقوام گوناگوني است كه هريك زبان خاص خودشان را دارند. در واقع زبان فارسي قسمت بزرگي از هويت ايران است. يك لحظه فكر كنيد كه اگر زبان فارسي نبود هويت ايراني چه شكل داشت. اين اولين و مهم‌ترين اهميت زبان فارسي است

زبان كهن آذربايجان زبان پهلوي بوده است. پايتخت ما از دوره اشكاني تا دوره ساساني در تيسفون بوده است. تيسفون در غرب دجله آن سوي مرز ماست. بنابراين غرب ايران از تيسفون به اين‌طرف تا كوه‌هاي ماوراء قفقاز در نزديكي داغستان كتيبه‌هاي پهلوي زيادي هست و اينها قلمرو لاينفك ايران و قلمرو زبان فارسي بوده است 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون