• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5307 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۸ شهريور

آيا هرچه آن خسرو كند شيرين بود؟

مهرداد احمدي شيخاني

قصد داشتم كه اين هفته از جوابيه سازمان استاندارد به معترضان تغيير نشانه اين سازمان بنويسم و همچنين از ماجراي تملك كتابخانه‌هاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، اما با اينكه فقط يك هفته از اين دو موضوع گذشته و طبيعتا بايد هنوز موضوعاتي تازه براي بررسي باشد، انگار ماجراهايي هستند كه قرن‌ها پيش رخ داده‌اند و حالا ديگر به تاريخ پيوسته‌اند. راستي؛ چند نفر يادشان هست كه همين هفته پيش، اين دو موضوع چقدر فضاي جامعه فرهنگي كشور را آشفته كرده بود يا يكي دو روز قبل‌تر، ماجراي زُوار كربلا و راهپيمايي اربعين؟ يا يكي دو هفته قبل‌تر، بي‌آبي در همدان و قبل از آن، بي‌آبي در شهركرد؟ اصلا انگار فرصت نفس كشيدن هم نداريم و حالا موضوع «مهسا اميني». شك ندارم كه در همه اين موارد، آسيب روحي و رواني شديدي به جامعه وارد شده و هر كدام از آحاد كشور، بسته به اينكه كدام سوي ماجرا قرار داشته‌اند يا خود را در كدام سو مي‌ديدند، نسبت به موضوعاتي كه اشاره رفت، داراي موضع بوده و هستند و خواسته و ناخواسته، حاكميت و جامعه در آنچه آمد، در دو سو ايستاده‌اند. در موضوع آب شهرهاي همدان و شهركرد، حاكميت به عنوان تامين‌كننده آب مصرفي و مردم به عنوان مصرف‌كننده، كاملا در دو سمت ايستادند و به جرات مي‌توان گفت كه مردم اين دو شهر تقريبا به‌طور كامل در سويه مقابل حاكميت بودند چون همگي از حكومت مطالبه آب داشتند، حتي آنهايي كه در اين دو شهر جامه حاكميت بر تن دارند. در موضوع تغيير نشانه استاندارد، ماجرا فقط در سطح نخبگاني خاص، طرح و پيگيري شد و موضوعي فراگير نبود، هرچند كه اين نخبگان صدايي پُربسامد داشتند و دارند، تا آنجا كه روابط عمومي سازمان استاندارد را ناچار به پاسخ كرد، هرچند پاسخي بسيار پُرتناقض، عجولانه و غير مستند. در موضوع كتابخانه‌هاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، طرح موضوع از سوي وزارت ارشاد چنان ناشيانه بود كه حتي صدايي به همراهي از درون حاكميت نيافت و مديران كانون از پيگيري موضوع براي رفع مشكل خبر دادند تا كتابخانه‌ها همچنان در اختيار كانون بماند. ماجراي راهپيمايي اربعين نيز دشواري‌ها و پيامدهاي سخت‌تري داشت. آشفتگي در مرزها، تعداد كشتگان و مجروحان، نابساماني زُوار كه در شرايطي اسفناك و در بين زباله‌ها خوابيده بودند، همگي چنان دلخراش بود كه نتايجش را در موكب جاماندگان نشان داد. برنامه‌اي كه هر سال با تبليغات فراوان اجرا مي‌شد و امسال نيز شهرداري تهران براي برگزاري آن زمينه‌سازي كرده بود و تابلوهاي شهري از برگزاري آن خبر مي‌داد ولي وقتي روز موعود موكب جاماندگان فرار رسيد، آنچنان پوشش خبري همچون سال‌هاي گذشته نيافت؛ چرا؟
من اين اتفاق را به دو دليل مي‌دانم. ضربه اول را همان نابساماني‌هاي اجرايي امسال به اين برنامه وارد كرد، آنجا كه با وجود بيشترين زُوار كربلا در تاريخ برگزاري اربعين، آنچه بيشتر در كشور ما بازتاب يافت، آن آشفتگي‌هاي غيرقابل دفاع و بعضا هولناك بود كه چه بخواهيم يا نخواهيم، تا مدت‌ها در ذهن و ضمير جامعه خواهد ماند و به وجه خود، زمينه‌ساز بي‌اعتمادي، حتي در بين وفاداران را فراهم خواهد كرد. اما اتفاق دوم ماجراي مرگ «مهسا اميني» بود. اين اتفاق و ناديده گرفتن اهميت آن براي جامعه كه خود را در نوع پاسخ به ابهام‌هاي موجود نشان داد، آسيب‌هايي چند وجهي ايجاد كرد.
يكي از آسيب‌ها همان است كه تقريبا همه به آن اشاره كرده‌اند، آزردگي شديد روان جامعه. آسيبي كه نمي‌دانم كسي خود را مسوول آن مي‌داند تا سعي در ترميم آن داشته باشد يا خير. اما غير از بدنه اجتماعي، حاكميت نيز از اين ماجرا آسيبي بسيار جدي ديد. اگر حاكميت خود را در جايگاه كسي كه لازم است تا آسيب اجتماعي را در اين ماجرا ترميم كند، نبيند، به گمان من پذيرفته كه براي هميشه با اين بخش از جامعه كه اتفاقا صداي بسيار بلندي دارد، خداحافظي كند. اما آنچه قطعا لازم است تا حاكميت، حداقل براي خود به آن فكر كند، آسيبي است كه در بين وفادارانش و در بدنه خودش ايجاد شده. قطعا بخشي از وفاداران با مشي «هرچه آن خسرو كند شيرين بود» به اين موضوع و هر موضوع ديگري خواهند نگريست، اما آيا در بزنگاه، همين تعداد براي نياز حاكميت كفايت خواهد كرد؟ اين سوالي است كه قطعا حاكميت جوابش را از امثال من نخواهد پذيرفت ولي اميد كه خود جوابي درخور و كاملا محاسبه شده براي آن داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون