• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5317 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۲ مهر

تولد هاول

مرتضي ميرحسيني

واتسلاف هاول كه چهره‌اي سرشناس در تاريخ اروپاي شرقي است، پنجم اكتبر 1936 در خانواده‌اي مرفه در پراگ متولد شد. به نوجواني نرسيده بود كه كمونيست‌هاي حاكم بر چكسلواكي اموال خانواده‌اش را به نفع دولت مصادره كردند و حتي به او كه پسري از خانواده بورژوا بود، اجازه ادامه تحصيل ندادند. به دانشگاه نرفت، به تئاتر دل بست و نمايشنامه‌نويس شد. متفاوت با سليقه رسمي مي‌نوشت و از اين‌رو نوشته‌هايش در چكسلواكي روي صحنه نمي‌رفتند. اما غربي‌ها او را ديدند و هنرش را تحسين كردند. هاول نمايشنامه‌نويسي معترض بود. يك‌بار در جمع انجمن نويسندگان چك، قلم به دستان هوادار حكومت را نكوهش كرد و گفت: «نويسندگان قديمي نه تنها حقيقت را نمي‌گويند - زيرا كار دشوار و خطرناكي است - بلكه حتي نمي‌خواهند حقيقت را بشنوند.» واژه‌هايي مثل حقيقت و تزوير هميشه ذهنش را مشغول مي‌كردند و درباره جامعه‌اي كه در آن عضويت داشت و كشوري كه در آن زندگي مي‌كرد تحليل‌هاي جالبي ارايه مي‌داد. مثلا مي‌گفت: «شمار آدم‌هايي كه خالصانه به هر آنچه پروپاگانداي رسمي مي‌گويد باور دارند، كمتر از هر زمان ديگري است، اما شمار آدم‌هاي مزور مستمرا رو به افزايش است؛ تا حدي كه هر شهروندي مجبور است مزدور باشد... ما به ندرت نظامي شبيه اين داشته‌ايم؛ نظامي كه حاضر باشد همه نوع امكاناتي را چنين بي‌شرمانه و علني در اختيار كساني بگذارد كه از هر حركت و اقدامش حمايت مي‌كنند. اين آدم‌ها حاضر به هر نوع حمايتي از نظامند؛ به شرطي كه در قبال اين حمايت‌شان، امتيازاتي انحصاري دريافت كنند. اين آدم‌هاي فاقد اصول و سست‌عنصر، آماده‌اند براي رسيدن به قدرت و اهداف شخصي، دست به انجام هر كاري بزنند. جاي تعجب ندارد كه هر قدر زمان مي‌گذرد، مناصب دولتي و حكومتي بيشتري (بسيار بيشتر از گذشته) با آدم‌هاي جاه‌طلب بدنام، فرصت‌طلب‌ها، شارلاتان‌ها و آدم‌هايي با سوابق مشكوك - به‌طور خلاصه تبهكاران معمولي - اشغال مي‌شود.» نظام امنيتي و اطلاعاتي چكسلواكي براي بدنام كردن يا فراري دادن هاول از آن كشور هر كاري كرد، اما او به هيچ وعده يا تهديدي از جايش تكان نخورد. مدتي هم به زندان افتاد. در گذر از سال‌هاي پاياني دهه 1970 به مهم‌ترين چهره مخالف حكومت كشورش تبديل شد و در انقلابي كه به دوره سيطره كمونيست‌ها پايان داد نقش محوري را ايفا كرد. او رهبر مخالفان و نماد و نماينده همه كساني بود كه خواهان تغيير در كشورشان بودند و وظيفه‌اش را چنان درست انجام داد كه مي‌گفتند: «هاول انقلاب و گذر از ديكتاتوري به دموكراسي را تقريبا طوري رهبري كرده بود كه انگار دارد يك نمايش تئاتر را كارگرداني مي‌كند.» بعد از آن رييس‌جمهور كشورش شد و در نخستين سخنراني‌اش در اين مقام، از واقعيتي صحبت كرد كه امروزه فصل مهمي در شناخت رابطه ميان نظام‌هاي تماميت‌خواه و جامعه زير سلطه محسوب مي‌شود. گفت: «چك‌ها در يك فضاي اخلاقي عفونت‌زده زندگي مي‌كردند. من دارم درباره همگي‌مان صحبت مي‌كنم. ما به نظام توتاليتر عادت كرده و آن را به عنوان واقعيتي غير قابل تغيير پذيرفته بوديم. اين به تداوم‌بخشي رژيم كمك كرد... ما همگي -هرچند به وضوح با درجاتي مختلف - مسوول عملكرد سازوكارهاي تماميت‌خواه هستيم. هيچ‌ كدام از ما صرفا قرباني رژيم نيستيم. ما -كمتر يا بيشتر- در پديد آوردن (و تداوم) آن نقش داشته‌ايم.» او دوره‌اي رييس‌جمهوري چكسلواكي بود و بعد از جدايي اسلواكي، حدود يك دهه نيز دولت جمهوري چك را اداره كرد. سپس از سياست كنار كشيد و سال‌هاي باقيمانده از عمرش را دور از مشاغل رسمي سپري كرد. هاول دسامبر 2011 درگذشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون