• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5327 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۶ مهر

درباره راديكال‌ترين كنش شهريار

آيا علي دايي تبديل به علي كريمي مي‌شود؟

گروه ورزش

آخرين پست علي دايي در اينستاگرام اگر راديكال‌ترين كنش او در تمام طول اين ساليان نبوده باشد قطعا جزو راديكال‌ترين‌هاست. همين هم باعث شده رسانه‌هاي اصولگرا، نمايندگان مجلس و رسانه دولت حسابي به او بتازند. هر چند با رعايت همه جوانب احتياطي، چراكه مي‌دانند دايي نه علي كريمي است نه مهران مديري. 

علي دايي با اينكه نزديك به 10 ميليون فالوور در اينستاگرام دارد و تعداد دنبال‌كنندگانش از برخي سلبريتي‌ها نظير مهناز افشار و علي كريمي و رامبد جوان كمتر است، اما تاثيرگذارترين چهره مشهور ايران به حساب مي‌آيد. هيچ كدام از سلبريتي‌هاي حال حاضر ايران با دايي قابل مقايسه نيستند و همين باعث مي‌شود مواضع او تاثير متفاوتي داشته باشد. 
دليل تفاوت دايي با بقيه اين است كه در وهله اول او سرشناس‌ترين چهره بين‌المللي كشور است. هيچ هنرمند و ورزشكار ديگري اندازه دايي معروف نيست. نه كيارستمي و شهاب حسيني برنده نخل طلا، نه اصغر فرهادي برنده اسكار، نه اين همه فوتباليست لژيونر ديگر و نه حتي فردي نظير مرحوم استاد شجريان. دايي تا همين چند ماه پيش بهترين گلزن ملي تاريخ فوتبال بود و همين كه يكي از معروف‌ترين چهره‌هاي دنيا يعني كريستيانو رونالدو ركورد او را شكست بر معروفيت دايي افزود. در يك كلام اين جمله كليشه‌اي كه هر جاي دنيا وقتي بحث ايران مي‌شود ممكن است يك نفر بگويد «علي دايي» عين واقعيت است.
از آن طرف دايي يك چهره خودساخته است كه نه فقط در فرهنگ ما كه در تمام دنيا يك ارزش به حساب مي‌آيد. اينكه يك نفر از سخت‌ترين شرايط ممكن با وجود موانع متعدد خودش را به بالاترين قله‌ها برساند براي هر شخصي جذاب است. دايي درست عين قهرمان فيلم‌هاي سينمايي‌ است.
ديگر تفاوت دايي با بقيه اين است كه شهريار زير بليت هيچ چهره يا جريان سياسي نرفته است. مي‌گويد فقط يك‌بار در مهماني افطاري روحاني شركت كرده كه آن هم اشتباه بوده است. از اين منظر دايي واقعا يك چهره ملي است. هر كس با هر گرايش سياسي به او احترام مي‌گذارد. او هر چه دارد حاصل دسترنج و تلاش خودش است و هيچ‌گاه براي خوشايند كسي كاري نكرده. اعتقاداتش هم مشخص است و هر روز رنگ عوض نمي‌كند. مردي كه به وقتش هم سربند يازهرا مي‌بندد و هم در مراسم رسمي كراوات مي‌زند. چهره‌اي كه علاوه بر كارآفريني براي تعداد زيادي از جوانان اين كشور دست به خير زيادي هم دارد كه زبانزد خاص و عام است. 
به اينها بايد سياستمدار بودن دايي را هم اضافه كرد. در كل طول دوران فعاليت دايي به عنوان بازيكن و مربي و حالا كه چند سالي است از فوتبال كنار رفته انگشت‌شمار مواردي را مي‌توان پيدا كرد كه دايي تصميم يا حضور اشتباهي را تجربه كرده باشد. او هرگز در مسائل اجتماعي سياسي اظهارنظر شتابزده‌اي نداشته و براي هر حرفش حسابگري ويژه‌اي در نظر مي‌گيرد. به عنوان مثال تا قبل از روز شنبه كه دايي آن پست اينستاگرامي را بگذارد هميشه حواسش را جمع مي‌كرد اگر قرار است انتقادي به شرايط موجود كند حتما مخاطبش نهادهاي انتخابي نظير مجلس و دولت باشند و با نهادهاي حاكميتي كاري نداشته باشد. 
همه اين المان‌ها را مي‌توان به صورت موردي در ساير چهره‌هاي سرشناس پيدا كرد، اما تجميع همه اينها در يك شخص فقط در مورد دايي صدق مي‌كند. مثلا مهناز افشار هم يك سلبريتي خودساخته است ولي وصلت با ياسين رامين حواشي زيادي برايش ساخت. يا علي كريمي هيچ ‌وقت حسابگري دايي را نداشته يا پرويز پرستويي در مناسبت‌هاي سياسي خاصي حضور پيدا كرده. شايد بتوان گفت نزديك‌ترين فرد به دايي رسول خادم باشد كه همه ويژگي‌هايي دايي را دارد جز معروفيت بين‌المللي. گرچه خادم هم به عنوان يك قهرمان المپيك معروفيت نسبي دارد، اما نه به اندازه دايي.
براي همين وقتي علي دايي در مورد اتفاقات اردبيل پست گذاشت بسيار بيشتر از هر فرد ديگري به چشم آمد. در اين پست دايي براي نخستين‌بار از كلمه «حاكميت» استفاده كرد. دايي با انتقاد از اتفاقات دانشگاه شريف و نوع برخورد با معترضان گفت سكوت در برابر فشار حاكميت امروز منجر به ريختن خون يكي ديگر از دخترانم در اردبيل شد.
در مورد اتفاقات اردبيل روايت‌هاي زيادي مطرح شده و هنوز هم ابعاد اين ماجرا به صورت كامل روشن نشده است، اما اظهارنظر دايي كه هفته گذشته به خاطر پست اعتراضي قبلي‌اش با مشكل ضبط پاسپورت مواجه شده بود بازتاب‌هاي بسياري داشت. 
رسانه‌هاي اصولگرا نظير فارس دايي را دروغگو خطاب كردند و بدون توجه به اتفاقات كل كشور در دست‌كم يك ماه گذشته نوشتند علي دايي در هر اتفاقي كه در اردبيل رخ بدهد، شريك است. فارس با ذكر اين نكته كه دايي در دام ضد انقلاب گرفتار شده خطاب به او نوشت: «آقاي دايي، از دانشگاه شريف كه بگذريم، اردبيل شهر خودتان است و اگر جويا مي‌شديد مسوولان شهر حتما براي‌تان توضيح مي‌دادند كه در اين مدرسه چه گذشته است.
اينكه شما به استناد روايت رسانه‌هاي ضدانقلاب موضع مي‌گيريد و از اصل ماجرا مطلع نيستيد نه‌تنها سرمايه اجتماعي خودتان را دچار آسيب مي‌كند، بلكه باعث مي‌شود شما شريك هر اتفاقي كه در اردبيل و ديگر شهرهاي كشور به سبب اين موضع‌گيري غلط رقم بخورد، باشيد.
آقاي دايي شما شبيه ديگراني نيستيد كه مانند كف روي آب خود را از درياي ملت ايران جدا كردند و خود را شريك خون‌هاي ريخته شده در اين اغتشاشات كردند. مردم ايران براي شما احترام قائلند و شما را قهرمان ملي خود مي‌دانند، اما فراموش نكنيد قهرمان ملي دروغ نمي‌گويد.»
منظور فارس از ديگراني كه مانند كف روي آب خود را از درياي ملت جدا كردند احتمالا علي كريمي است. اتفاقا در دو، سه روز گذشته بحث‌هاي زيادي در مورد علي كريمي شدنِ علي دايي در فضاي رسانه‌اي و فضاي مجازي شكل گرفته است. اينكه احتمالا شهريار كه بار قبل به خاطر يك پست خيلي محافظه‌كارانه پيرامون تقبيح سركوب و خشونت با ضبط پاسپورت مواجه شده بود اين‌بار با فشار بيشتري روبه‌رو شده است. 
با وجود اينكه خبرگزاري فارس و ساير خبرگزاري‌هاي اصولگرا تلاش كرده‌اند در نقد علي دايي جانب احترام را رعايت كنند تاريخ ثابت كرده دايي چندان محبوب سياستمداران اين طيف سياسي قرار نداشته است. شهريار فوتبال ايران چندين بار در تلويزيون، رسانه‌اي كه توسط دايي تحريم شده مورد حمله قرار گرفته و خيلي‌ها از اينكه او جانب روايت‌هاي رسمي در كشور را نمي‌گيرد، ناراحت هستند. در واقع نهادهاي حاكم آرزو داشتند بتوانند دايي را همانند ساير چهره‌هاي سرشناس در مراسمات مختلف ببينند يا در رخدادهاي گوناگون نظير انتخابات يا اعتراضات اظهارنظري از آنها به نفع خودشان ببينند، اما هرگز موفق نشدند. 
اينكه علي دايي تبديل به علي كريمي بشود خيلي بعيد است. كنش و طرز نگاه دو طرف زمين تا آسمان با هم فرق مي‌كند. هرچند گاهي اين قبيل تصميمات چندان دست خود آدم نيست و بخشي از آن برمي‌گردد به شرايط و فشارهايي كه از بيرون بر آدم وارد مي‌شود. تصميماتي نظير واكنش‌هاي راديكال‌تر يا حتي ترك وطن. 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون