• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5334 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۴ آبان

حقيقت و قدرت

تقابل حقيقت و قدرت، يكي از مهم‌ترين مسائلي است كه ما را از بحث‌هاي هستي‌شناختي نظريه كنشگر-شبكه، به سوي مباحث و مسائل معرفت‌شناختي، اخلاقي و فلسفه علم اين نظريه سوق مي‌دهد. حقيقت و قدرت، به گمان من، با تقابل مشهور ديگري، يعني تقابل معرفت و باور، پيوند عميقي دارند. قهرمان تقابل حقيقت و قدرت (و معرفت و باور) سقراط است؛ افلاطون در رساله گرگياس پذيرفتن اين تقابل را تمييزدهنده كساني چون سقراط (فلسفه، حقيقت، دليل) و گرگياس (سفسطه، قدرت، زور) مي‌داند. سقراط و افلاطون اين تقابل را در خود تعريف فلسفه و فيلسوف وارد كردند. اكثر فيلسوفان بعدي چنين تقابلي را پذيرفته‌اند. در مقابل، مي‌توان سوفيست‌ها و فيلسوفاني چون ماكياولي، هابز، نيچه، فوكو، دلوز و البته لاتور را منتقدان جدي اين تقابل به‌شمار آورد. مدافعان تقابل قدرت و حقيقت، در نقد افرادي كه به چنين دوگانگي‌اي باور ندارند معمولا دغدغه‌هاي مشخصي دارند: برداشتن اين تقابل، برابر است با هرج و مرج، نسبي‌گرايي، بي‌اخلاقي. اگر حقيقت همان قدرت است پس هر كس زور بيشتري دارد حق بيشتري دارد! به محض اينكه كسي بگويد حقيقت همان قدرت است، آنها خواهند گفت اين يعني مجوز آشوب، سركوب و كشت‌ و كشتار!
جالب اين است كه منتقدان دوگانگي حقيقت و قدرت نيز دغدغه‌هاي سياسي، اجتماعي و اخلاقي مشابهي دارند. اكثر اين فيلسوفان از مدافعان سرسخت و نظريه‌پردازان اصلي دموكراسي و آزادي‌خواهي بوده‌اند. آنها درواقع دل‌نگران پيامدهاي سياسي و اجتماع چنين تفكيكي‌اند، آنها مي‌گويند به نام حقيقت و معرفت، مردم فريب مي‌خورند، سركوب مي‌شوند و ازبين مي‌روند. به قول لاتور: ‌اي معرفت، «چه جناياتي كه به نام تو انجام نشده است»!
مدافعان دوگانگي حقيقت و قدرت، معمولا در مقابل منتقدان اين دوگانگي دو جمله معروف را تكرار مي‌كنند، آنها مي‌گويند انكار اين دوگانگي يعني: 1. قدرت حقيقت را مي‌سازد (هر كه قدرت دارد حق نيز دارد)؛ 2. هدف وسيله را توجيه مي‌كند. اين ادعاي درستي است! انكار دوگانگي فوق معادل همين دو گزاره است و جالب اينكه لاتور نيز در اين باره با صراحت كامل سخن گفته است: «استدلال قو‌ي‌ترين [كنشگر]، به سادگي قوي‌ترين استدلال است.» اين يعني همان گزاره نخست، كسي كه قوي است استدلال وي نيز قوي است. همچنين مي‌دانيم كه براي لاتور، هدف اصلي سازندگان شبكه‌ها يا واقعيت‌ها، ساختن شبكه‌هاي قدرتمند است كه در برابر آزمون استحكام تاب بياورد، وي هيچ محدوديت پيشيني براي كار سازندگان قائل نيست. تنها دغدغه سازندگان اين است كه همانند شهريار ماكياول تشخيص دهند و تصميم بگيرند وارد كردن چه متحداني، به آنها شبكه قدرتمندتري خواهد داد. به عبارتي ديگر، هدف، ساخت شبكه قدرتمند است و سازنده از هر وسيله‌اي مي‌تواند براي رسيدن به اين هدف استفاده كند.اين دو نقد نيز در قالب كليشه «قدرت حق را مي‌سازد» و «هدف وسيله را توجيه مي‌كند» قرار مي‌گيرند. من در ادامه به ترتيب به اين دو نوع نقد خواهم پرداخت؛ به نظر من اين دو ادعا دعاوي درستي‌اند اما مساله اين است كه آنها معمولا درست و دقيق فهم نمي‌شوند. هدف من اين است كه با تحليل آنها در چارچوب كار لاتور، نشان دهم كه اولا اين دعاوي چنان‌كه در وهله نخست به‌ نظر مي‌رسند غيرشهودي نيستند ثانيا پيامدهاي اجتماعي منفي‌ كه معمولا با دعاوي فوق گره زده مي‌شود اختصاصي به آنها ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون