نگاهي به كتاب «بازخواني روشنگرانه منظومه فكري آدام اسميت»
تنوير منظومه فكري اسميت
در تاريخ انديشه
هنگامي كه نام آدام اسميت را به زبان ميآوريم، بسته به دانشي كه از تاريخ انديشه علم اقتصاد داريم، تعبيرهاي گوناگوني به ذهنمان ميرسد از پدر علم اقتصاد و منادي تجارت آزاد و نظام سرمايهداري صنعتي گرفته تا واضع استعاره دست نامرئي و ايده لسه فر؛ تعبيرهايي كه عمدتا وفق گرايشهاي تقليلدهنده جريان غالب علم اقتصاد، منظومه فكري رنگارنگ و گسترده او را در چارچوب گفتماني ليبراليسم اقتصادي محصور و از او چهرهاي ميسازند حامي تمامي آنچه امروز در جهان ما از آن زير عنوان اقتصاد بازارمدار ياد ميشود. اين تعبيرها و نسبتها، در وهله اول به هيچوجه نادرست نيستند، اما سادهانگارانه و تقليلگرا هستند و هرگز حق مطلب را درباره كليت انديشههاي او ادا نميكنند.
اين كتاب، قصد قراردادن ايدههاي اسميت در متن آثارش را دارد، قصدي كه صادقانه معطوف است بر تنوير منظومه فكري اسميت و روشني بخشيدن به جايگاه او در تاريخ انديشه براساس ارجاع مستقيم به نوشتههاي او. طبيعي است كه از پيامدهاي طبيعي چنين نگاهي، افشاي تفسيرهاي مغرضانهاي است كه امروز عدهاي از سر فرصتطلبي از او به دست دادهاند. با اين حال ساختار نوشتاري- موضوعي در اين كتاب هرگز به سياقي جدلي صورتبندي نشدهاند، به اين معنا كه كوشش شده تا مواضع فكري ايدئولوژيك نويسندگان تا حد ممكن واكاويهاي مستندي را كه اركان استدلالي اين كتاب را شامل ميشوند جهتمند نسازد؛ به بيان ديگر، مولفان اين كتاب به هيچوجه در سوداي ابراز نظرات خود نبودهاند و كوشيدهاند تا مراتب انصاف و جامعيت را در بازگويي نقادانه ايدههاي اسميت روا دارند. در فصل نخست، به اجمال به پيشينه زندگي نگاشتي اسميت پرداخته است و سپس ريشههاي اصلي انديشه او در زمينه و زمانه روشنگري اسكاتلندي بررسي ميشود و مقدمات تاريخي لازم را براي واكاوي دقيقتر انديشههاي او در فصلهاي بعد مشاهده ميكنيم. آدام اسميت (1790-1723) فيلسوف اخلاقگراي اسكاتلندي فرزند يك مشاور حقوقي برجسته بود كه در 15 سالگي به دانشگاه گلاسكو رفت و نزد فرانسيس هاچسون فلسفه اخلاق و فلسفه اجتماعي خواند. در سال 1740 به دانشگاه آكسفورد رفت و در سال 1746 از آنجا فارغالتحصيل شد. اسميت در 1751 با ديويد هيوم نويسنده و فيلسوف مشهور اسكاتلندي مواجه شد. ميان اين دو نفر از ديدگاه عقيدتي و شخصي نزديكي بيشتر نسبت به ساير شخصيتهاي مطرح اسكاتلندي برقرار بود. انتشار كتاب نظريه عواطف اخلاقي در سال 1762 او را در ميان نظريهپردازان زمان قرار داد و در همين سال دانشگاه گلاسكو به او مدرك دكتراي قوانين اعطا كرد. اسميت سپس مدتي به پاريس رفت و در دربار لوئي پانزدهم با مكتب فيزيوكراسي آشنا شد. اسميت پس از بازگشت به اسكاتلند مهمترين كتابش بررسي درباره ماهيت و علل ثروت ملل را در سال 1776 منتشر كرد. او در نهايت مامور عاليرتبه گمرك اسكاتلند و رييس دانشگاه گلاسكو شد. در فصل دوم، به چيستي سرشت انساني در نگاه اسميت نظر افكنده است. مطالب اين بخش را ميتوان مقدماتي به شمار آورد براي مباحث جزييتر و تفصيليتري كه در فصلهاي سوم و چهارم در رابطه با دو اثر مهم اسميت، يعني ايدههاي اخلاقي او در نظريه احساسات اخلاقي و انديشههاي اقتصادياش در ثروت ملل، مطرح ميكند. به اين اعتبار، در فصل سوم به فلسفه اخلاق آدام اسميت پرداخته و ذيل آنچه در فصل دوم در مورد ديدگاه او درباره سرشت انساني گفته است، به نگاه او به فضايل اخلاقي و فضايل فكري نظر افكنده، به تقابل انگيزههاي خودخواهانه در برابر انگيزههاي دگرخواهانه و محوريت اصل همدلي ميپردازد. در فصل چهارم، براساس دقيقترين خوانشي كه تا به حال در نوشتههاي فارسي زبان صورت پذيرفته، به تفصيل به ايدههاي اقتصادي - اجتماعي اسميت در ثروت ملل پرداخته است. در اين فصل، به تفكيك مضامين اصلي مطرح شده در پنج كتاب اصلي ثروت ملل را مورد بررسي قرار داده و اين بررسي با ارجاع مستقيم به متن كتاب صورت خواهد بست؛ در اين فصل است كه موضوعات مهم اقتصاد سياسي آدام اسميت، از تقسيم كار و نظريه ارزش گرفته تا انحصار و فرصتطلبيهاي سياسي، در متن ثروت ملل قرار گرفته و معرفي ميشوند. در فصل پنجم، ديدگاههاي اسميت درباره نظم خودانگيخته و ساير مسائل نهادي مورد بحث قرار ميگيرند؛ مطالب اين فصل براي خوانندگاني كه به مسائل اجتماعي و نهادي علاقهمندند و درگير فهم اسميت در مقام واضع استعاره دست نامرئي هستند، جذاب و تاملبرانگيز خواهد بود. فصل ششم، با طرحي سادهتر و شسته و رفتهتر، مضامين اقتصادي عمده دستگاه فكري اسميت را در چارچوبي كه براي دانشجويان و دانشآموختگان امروز قابل فهم باشد، ارايه ميكند. در اين فصل موضوعاتي همچون كار و سرمايه، ارزش و قيمت، سود و دستمزد، پول و بانكداري و سياستگذاري اقتصادي مورد بحث قرار ميگيرند. در فصل آخر، يعني فصل هفتم نيز كه فصل نهايي كتاب است، كوشيده شده تا سنتزي را از ديدگاه اسميت در رابطه با جامعه بازار و نقش اخلاقيات در كنش انساني ترسيم كند و به ارتباط و نسبتي كه اين دو ميتوانند باهم داشته باشند ميپردازد.