• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5362 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۷ آذر

گفت‌وگو با فرهاد پوپل به مناسبت اجراي قطعه «بيژن و منيژه» او توسط جفري بيگل

بازخواني اراده زن ايراني به زبان موسيقي

از جفري بيگل به عنوان يكي از مطرح‌ترين پيانيست‌هاي امريكايي نام برده مي‎شود

سيمين سليماني

قطعه «بيژن و منيژه» براي پيانو و اركستر سمفونيك و گروه كر ساخته فرهاد پوپل توسط يكي از مطرح‌ترين پيانيست‌هاي امريكايي در تاريخ 19 و 20 نوامبر (28 و 29 آبان ماه سال جاري) درCapol theater Windsor كانادا برگزار شد. فرهاد پوپل اولين آهنگسازي است كه اگرچه ساكن امريكا نيست، اما با اين پيانيست مطرح همكاري داشته است. قطعه «بيژن و منيژه» بر اساس داستان مشهور شاهنامه توسط پوپل براي كر، اركستر و پيانو و روي اشعار فردوسي به زبان فارسي ساخته شده؛ در اين اثر خوانندگان يك گروه كر غربي به زبان فارسي اشعار آن را خواندند و البته بناست كه اركسترهاي مختلفي از سراسر جهان اين قطعه را كه ساخته اين آهنگساز ايراني است، اجرا كنند.

فرهاد پوپل، آهنگساز بين‌المللي ايراني تاكنون سفارش‌هاي زيادي از سوي هنرمندان و اركسترهاي بين‌المللي داشته است و «بيژن و منيژه» نيز يكي ديگر از اين سفارش‌ها به شمار مي‌رود كه چند گروه كر و اركستر در آن همكاري دارند. پوپل اين قطعه را به مردم ايران تقديم كرده است. 
 اين صحبت‌هاي فرهاد پوپل و اجراي اخير قطعه بيژن و منيژه بهانه‌اي شد تا سراغش برويم و درباره قطعه «بيژن و منيژه»، دليل تاكيد او بر شاهنامه و علاقه‌اش به آن، همچنين الهام‌بخشي شاهنامه در آثار موسيقايي با او گفت‌وگو كنيم.
از فرهاد پوپل درباره اهميت و جايگاه هنرمندان دست‌اندركار اين قطعه مي‌پرسم. مي‌گويد: «پيانيست اين اثر، آقاي جفري بيگل است كه از سال ۱۹۹۹ تاكنون با بزرگ‌ترين آهنگسازان امريكا كار مي‌كرده است. در اين قطعه اشعار فردوسي به زبان فارسي خوانده شده و اولين اجراي كر اركستر ويندزور بعد از دوران پاندمي بوده است. آقاي بيگل، استاد كنسرواتوار بروكلين است و ضبط ايشان با اركستر لندن به رهبري جوآن فالتا جايزه گرمي را از آن خود كرده است. من افتخار اين را داشتم كه اولين آهنگساز غيرامريكايي باشم كه با ايشان همكاري مي‌كنم و مهم‌تر از آن، اين همكاري روي اشعار شاهنامه به زبان فارسي است. كار بسيار بزرگي براي پيانو، كر و اركستر در يك موومان حدودا ۲۵ دقيقه‌اي؛ اولين اجراي اين پروژه در كانادا بود و اجراي بعدي در امريكا خواهد بود، اجراهاي ديگر نيز در زمان خود اعلام خواهند شد.»
او درباره ويژگي‌هاي كار اين‌طور توضيح مي‌دهد: «پروژه كمتر از سه سال پيش با آقاي جفري بيگل كليد خورد. اين قطعه همان‌طور كه گفتم يك موومان حدودا ۲۵ دقيقه‌اي براي كر، پيانو و اركستر است كه البته بسيار هم كار مشكلي است به خصوص اين سختي براي پيانيست بيش از ديگران است. كل كار از روند زيربنايي داستان بيژن و منيژه پيروي مي‌كند كه حركت از تاريكي به نور است و مانند داستان، با توصيف شب آغاز مي‌شود و در آخر با روشنايي به پايان مي‌رسد.»

هميشه از شاهنامه الهام گرفته‌ام
در ايران و خواسته‌هاي زنان در جامعه ايراني مي‌گويد: «اين قطعه خيلي وقت پيش بايد اجرا مي‌شد، اما به خاطر فراگيري كرونا اجرا به تاخير افتاد؛ نوع رفتار منيژه كاملا در تضاد با رفتار كليشه‌اي از زن خاورميانه‌اي-ايراني است كه اكنون مي‌شناسيم. اين موضوع نشان مي‌دهد كه در بطن فرهنگ اصيل ايران، زنان چه قدرتي داشتند. اين موضوع با نگاه به داستان‌هاي ديگر شاهنامه و همچنين تاريخ نيز به صورت نسبي تاييد مي‌شود. البته مشكلات و معضلاتي كه زنان در قرون وسطي در ايران با آن مواجه بودند، بر كسي پوشيده نيست؛ ولي ما وقتي از يك تاريخ زنده و پيوسته حرف مي‌زنيم، بايد بپذيريم كه زن ايراني براي هميشه نمي‌تواند محدود باشد، چون او خودش را ميراث‌دار منيژه، گردآفريد، سيندخت، فرانك، رودابه، هماي، آتوسا و بوراندخت مي‌بيند.»
او همچنين درباره علاقه‌اش به شاهنامه و الهام‌بخشي آن مي‌گويد: «همواره از وقتي آهنگسازي را شروع كردم، نگاهم به فرهنگ ايران، به خصوص شاهنامه بوده و برايم جالب است كه در اين روزها شاهد هستيم چقدر اين نمادها دوباره براي ما زنده مي‌شوند.»

وقتي از شاهنامه صداي موسيقي
 شنيده مي‎شود
از پوپل مي‌پرسم چرا «بيژن و منيژه» را انتخاب كرده است؛ پاسخ مي‌دهد: «من به صورت ناخودآگاه وقتي شاهنامه را مي‌خوانم، موسيقي مي‌شنوم. فردوسي در شاهنامه مثل هر اثر بزرگي از هر كشوري، همچون شكسپير، گوته و...، هنوز با ما حرف مي‌زند و هنوز انگار فردوسي كنار ما نشسته و اتفاقا رمز زنده بودنش هم همين است. مثلا در مورد بيژن و منيژه، من به محض خواندن بيت «گر‌يي خرامان به نزديك من/ بيفروزي اين جان تاريك من» انتهاي قطعه به ذهنم آمد. براي مثال استفاده از ابزار اركستر و تكنيك‌هاي موسيقي، چه قديمي چه جديد، مي‌تواند در خلق صداهاي جديد ملهم از شاهنامه بسيار موثر باشد، چون از نگاه من، ساختار شاهنامه نياز به استفاده از بهترين ابزارهاي ممكن و بهترين خلاقيت‌هاي هنري دارد و به معناي واقعي شايسته آن هم هست. از اين‌رو نه به عنوان ايراني كه به عنوان يك هنرمند اين مسائل برايم مهم است و روي آن كار كردم.»

رفتارهاي موسيقايي با شاهنامه 
در حد اين اثر جهاني نيست
پوپل مي‌گويد در انتخاب قصه، چند مساله برايش مهم بوده: «اول از همه دليل شخصي كه هميشه داشته‌ام، اين است كه شاهنامه را بسيار دوست دارم و البته اعتقاد دارم به اندازه‌اي كه شايسته است روي اين اثر بزرگ كار نشده و متاسفانه در موسيقي ايراني طوري با شاهنامه برخورد شده كه انگار يك اثر جهاني نيست. من هر بار هر بخش از اين كتاب را كه مي‌خوانم -همان‌طور كه گفتم- موسيقي در ذهنم شكل مي‌گيرد. دوم اينكه به نظر من راه برون‌رفت ما از بحران‌هايي كه تا به حال داشته‎ايم، نوزايي و به‌روزرساني فرهنگ خودمان است. به عنوان يك هنرمند و نه محقق، فكر مي‌كنم كه خودِ فردوسي هم همين كار را كرده است. من پيش از اين قطعه «عشق ايراني» را روي برخي اشعار ايراني ساختم؛ «خاطرات كودكي» يا «سوييت ايراني» اخيرا در امريكا در سالن Arlene Schnitzer hall اجرا شد و به زودي اجراي آن منتشر خواهد شد؛ همچنين «رقص شمع و پروانه» براي ويولن و پيانو اخيرا در سالن Sage Gatesheadانگلستان اجرا شد. علاوه بر اينها قطعات جديدي هم روي شاهنامه ساختم كه به زودي اعلام خواهم كرد.»

حس و حال كنسرتو به كاراكتر بيژن و منيژه نزديك است
پوپل در مورد قطعه «بيژن و منيژه» توضيحات ديگري هم مي‌دهد. او مي‌گويد: «در مورد اين قطعه خاص دليل ديگر انتخاب اين قصه براي من اين بود كه به نظرم شخصيت اين دو دلداده بسيار براي اين سازبندي و فرم كنسرتانت مناسب است. به خصوص وقتي ما اين دو شخصيت را با زال و رودابه مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم چقدر بيژن و منيژه شخصيت‌هاي جسور، گستاخ و بي‌پروايي دارند. يادمان نرود كه منيژه، بيژن را مي‌دزدد و به خاك پدرش افراسياب مي‌برد. من احساس كردم كه حس و حال كنسرتو براي پيانو را دارد و بسيار به كاراكتر اين دو نزديك است.»
از او مي‌پرسم چرا حس و حال كنسرتو را براي اين دو كاراكتر مناسب مي‌داند. توضيح مي‌دهد: «به‌طور كلي فرم كنسرتو، تا حدي حتي نمايشي است، چون نوازنده بايد مهارت‌هاي خودش را نيز در معرض نمايش قرار دهد. در اينجا چالش آهنگساز اين است كه چگونه ساختار اقناع‌كننده و جذاب از لحاظ موسيقايي بسازد؛ ولي در عين حال اين كاراكترها را نيز حفظ كند. ما كنسرتوهاي بسياري در تاريخ داريم كه خيلي‌ از آنها را نوازندگان معروف براي اجراي خودشان مي‌نوشتند، حتي آهنگساز بزرگي مثل موتزارت براي نوازندگي و نمايش خودش كنسرتو نوشته است؛ ولي بايد توجه داشته باشيم كه كنسرتوهاي مهم از لحاظ موسيقايي، مثل كنسرتوهاي موتزارت، به نسبت بسيار كمتر از كنسرتوهاي نوشته شده هستند. بنابراين اين بافت نمايشي يعني كنسرتو، به نظرم بسيار مناسب شخصيت بيژن و منيژه رسيد.»
پوپل همچنين معتقد است كه شاهنامه و داستان‌هاي آن اجازه مي‌دهند كه به روش‌هاي مختلف و از زواياي متفاوت به آنها نگاه كنيم و اين مساله را به نوعي نوزايي مي‌بيند. او مي‌گويد: اين موضوع خود عاملي است كه فرصت كار بيشتر روي شاهنامه را به هنرمندان مي‌دهد. او اين ويژگي را سبب ماندگاري اثر نمي‌داند: «هر اثر هنري يا حتي هر المان فرهنگي‌اي كه اين توانايي را در خود داشته باشد، هيچ‌گاه فراموش نمي‌شود.»
اين آهنگساز درباره نگاه خود به ارتباط اين اثر با مردم ايران و بار عاطفي آن براي خود در مقام آهنگساز تاكيد مي‌كند: «اين اجرا قبلا هم تقديم به مردم ايران شده بود؛ همان دو سال پيش كه آن را ساخته بودم؛ ولي به نظر من با توجه به صحبت‌هاي قبلي درباره نوزايي فرهنگ و به خصوص مسائل زنان، به صورت تصادفي بسيار مرتبط با اتفاقات اخير ايران در آمد. هر چند همان‌طور كه پيش از اين نيز گفتم، من همه اينها را بخشي از نوزايي و دگرگوني فرهنگي خودمان مي‌بينم.»

نظر يك نوازنده، خواننده و روزنامه‌نگار 
درباره پوپل
سجادپور قناد، نوازنده تار و سه‌تار، خواننده آواز اپراتيك و روزنامه‌نگار حوزه موسيقي نيز درباره فرهاد پوپل نكاتي را به «اعتماد» مي‌گويد. وقتي از او درباره اهميت اجراي قطعه بيژن و منيژه ساخته فرهاد پوپل مي‌پرسم، اين‌طور توضيح مي‌دهد: «بيژن و منيژه در موسيقي سمفونيك ايران هميشه يادآور باله عظيم و با ارزش استاد حسين دهلوي بوده است؛ اما در اين اثر تنها از داستان «بيژن و منيژه» اقتباس شده و خبري از اجراي سروده فردوسي نيست. جاي آن بود كه يك آهنگساز قابل اين وظيفه را به دوش بكشد و شعر فردوسي را نيز آهنگين كند. خوشبختانه اين اتفاق در سال گذشته روي داد و فرهاد پوپل آهنگساز جوان و خوش‌آتيه اين اثر را به سرانجام رساند. قطعا پس از استاد دهلوي، ساختن يك بيژن و منيژه ديگر، خصوصا براي كسي كه ايراني است، مسووليت سختي بوده؛ ولي بعد از شنيدن اثر پوپل مي‌توانيم با افتخار اعلام كنيم كه يك بيژن و منيژه تاريخي ديگر به رپرتوار موسيقي سمفونيك ايران افزوده شد.»
پورقناد به جايگاه و اهميت آثار فرهاد پوپل نيز اشاره مي‌كند و او را هنرمندي بين‌المللي مي‌داند: «آثار فرهاد پوپل امروز اگر پراجراترين آثار موسيقي كلاسيك با آهنگسازي يك ايراني نباشد، قطعا جزو پراجراترين‌ها به شمار مي‌رود. خوشبختانه اين آهنگساز كه امروز با عنوان «نخبه بين‌المللي» توانسته اقامت افتخاري كشور انگلستان را داشته باشد، روز به روز فعاليتش را گسترش داده و در كنار آن پرداختن به اِلمان‌هاي فرهنگي ايران را فراموش نكرده‌ است و از اين جهت نماينده‌اي پرافتخار براي كشور ايران در عرصه‌هاي جهاني محسوب مي‌شود.»


     قطعه «بيژن و منيژه» خيلي وقت پيش بايد اجرا مي‌شد، اما به خاطر فراگيري كرونا اجرا به تاخير افتاد؛ رفتار منيژه كاملا در تضاد با رفتار كليشه‌اي از زن خاورميانه‌اي-ايراني است كه اكنون مي‌شناسيم. اين موضوع نشان مي‌دهد كه در بطن فرهنگ اصيل ايران، زنان چه قدرتي داشتند.
     پيانيست اين اثر، آقاي جفري بيگل است كه از سال ۱۹۹۹ تاكنون با بزرگ‌ترين آهنگسازان امريكا كار كرده است. در اين قطعه اشعار فردوسي به زبان فارسي خوانده شده و اولين اجراي كر اركستر ويندزور بعد از دوران پاندمي بوده است. آقاي بيگل، استاد كنسرواتوار بروكلين است و ضبط ايشان با اركستر لندن به رهبري جوآن فالتا جايزه گرمي را از آن خود كرده است. من افتخار اين را داشتم كه اولين آهنگساز غيرامريكايي باشم كه با ايشان همكاري مي‌كنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون