• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5370 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۶ آذر

1438 سال پس از ولادت حضرت زينب كبري(س) – پنجم جمادي‌الاول سال ششم هجري

زبان شيواي قيام كربلا

فاطمه غلامي‌كرين

ظهور دين اسلام جلوه‌اي زيبا به شخصيت زن بخشيد و با معرفي الگوهاي جاويد، به نجات مرد و زن در همه اعصار پرداخت. رسالت زن دستيابي به مقام والاي كرامت و انسانيت است به‌گونه‌اي كه بتواند در سرنوشت خود و جامعه دخالت كند؛ لذا براي بازگشت زن به شخصيت و كرامت واقعي‌اش و همچنين حركت در مسير كمال و تعالي، الهام از الگوهايي كه بتوانند بسان منير راهنماي زن امروز باشند، ضروري است. يكي از اين الگوها حضرت زينب سلام‌الله‌عليها است؛ زن آزاده‌اي كه در سخت‌ترين شرايط ظلم و جور فساد، تأثير چشمگيري بر جامعه گذاشت و پايه‌هاي ستم و بي‌عدالتي را ويران كرد. علم‌آموزي، استقامت و پايداري، حجاب و عفاف، صبر و شكيبايي و شجاعت مهم‌ترين ويژگي‌هاي اين بانوي بزرگوار است كه زنان امروز مي‌توانند با الهام از آنها به سعادت و كمال برسند.

زينب پس از فاطمه (سلام‌الله عليهما) 
زينب كبري(س) پس از مادرشان فاطمه زهرا(س) برترين و فرهيخته‌ترين بانوي خاندان رسالت و ولايت است. حضرت زينب كبري دختر اميرالمومنين علي عليه‌السلام است؛ او يكي از شخصيت‌هاي كمياب عالم وجود و نشانه‌اي از ابداعات و نوآوري‌هاي آفرينش خداوند متعال و محل ظهور آيات بزرگ الهي و موجب افتخار تاريخ است. ما هرگاه درباره اسباب و عوامل بزرگي و شرافت با انواع و اقسام مختلفي كه دارد در تاريخ بشريت به مطالعه و تحقيق مي‌پردازيم تمام آن اسباب يا بخش اعظم آن را در وجود مقدس حضرت زينب به‌وفور مشاهده مي‌كنيم و هنگامي كه بر اساس قانون وراثت به شخصيت آن حضرت مي‌پردازيم او را در ميان هاله‌اي از انوار درخشان شرافت و بزرگي مي‌يابيم كه نظيري ندارد و هيچ زني جز مادرش حضرت زهرا سلام‌الله عليها پيش از او به آن مقام دست نيافته و هيچ زني هم بعد از او به آن دست نخواهد يافت و هيچ جوينده‌اي آن را درك نخواهد كرد، چراكه او دختر بزرگ اميرالمومنين امام علي بن ابي‌طالب است همان مولايي كه دومين مرد بزرگ عالم هستي است و بعد از وجود مقدس پيامبر اكرم صلي‌الله عليه وآله و سلم شريف‌ترين انساني است كه آسمان بر او سايه افكنده و زمين او را دربرگرفته است و اما مادر گرامي‌اش حضرت فاطمه زهرا است كه سرور و مولاي زنان عالم هستي و شريف‌ترين و برترين آنان در هر دو جهان است. بيش از اين چه مي‌توان گفت درباره مادري كه دختري پرورش داده و به كمال رسانده كه در هوش و ذكاوت سرآمد ديگران است، دختري كه فضائل و كرامات را از سينه بهترين مادر عالم نوشيده و در دامن دختر گرامي رسول خدا و محبوب دل آن حضرت پرورش ‌يافته و به رشد و كمال رسيده است. حضرت زينب دست‌پرورده پدر و مادري است كه زندگي مبارك‌شان پر از انوار درخشان فضائل و كرامات است و هر صفحه آن افق‌هاي وسيعي را به روي انسان مي‌گشايد كه فكر و انديشه در اطراف آن به پرواز درمي‌آيد و ستارگان فضائل و مناقب در فضاي آن غوطه‌ور مي‌شوند.

كيفيت ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها
حضرت زينب(س) در پنجم جمادي‌الاول سال ششم هجرت در مدينه به دنيا آمد و نام ايشان را حضرت محمد صلي‌الله عليه وآله وسلم انتخاب كردند. روايت شده هنگامي كه زينب كبري به دنيا آمد، رسول خدا به منزل حضرت زهرا عليهاالسلام رفتند و نوزاد را در آغوش گرفتند و صورت مبارك را بر صورتش نهادند و بلند گريه كردند؛ آنچنان‌كه اشك بر محاسن‌شان روان گشت. فاطمه عليهاالسلام علت گريه را از پدر جويا شد و ايشان فرمودند: ‌اي دختر من بدان كه بعد از من و تو اين دختر دچار بلاهاي بسياري مي‌شود و مصيبت‌هاي گوناگوني بر وي وارد مي‌شود.
دكتر عايشه بنت الشاطي مي‌نويسد: همچنين گفته شده سلمان فارسي به نزد علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام رفته بود تا به مناسبت تولد زينب(ع) به او تبريك و تهنيت گويد، اما علي عليه‌السلام را دلتنگ و اندوهناك يافت. آنگاه علي(ع) از حوادثي كه دخترش در كربلا با آن مواجه مي‌شود، خبر داد. پس علي عليه‌السلام آن شهسوار شجاع و پرچمدار پيروزمند و ملقب به بشير اسلام بگريست.
زينب سلام‌الله عليها، در مدت عمر طولاني‌اش در مدينه مجالس زنانه داشت و زنان را تربيت به قرآن و حديث و تفسير و اخلاق مي‌نمود؛ مجالس ايشان معروف بود. البتـه يك‌بار هم ديده نشد كه ايشان در مجالس مردان شركت يا سخنراني نمايد، يا حتي براي مجالسي كه زن و مرد هر دو صنف وجود دارند تفسير و حديث بيان كند.
استاد شهيد مطهري در كتاب حماسه حسيني مي‌فرمايد:   امام حسين در طول نهضت حماسي خود خاندان و همراهان خود را چنان با استقامت و پايداري آشنا نمود كه هر يك جلوه‌اي از استقامت حسيني شدند. در اين ميان حضرت زينب چنان درس آموخت كه استقامت و پايداري او پس از عاشورا در دوران اسارت و رويارويي با يزيد درخشان‌ترين صحنه‌هاي استقامت و پايداري بشري است. در حماسه حسيني، آن كسي كه بيش از همه اين درس را آموخت و بيش از همه اين پرتو حسيني برروح مقدس او تابيد خواهر بزرگوارش زينب بود. 
«ام‌المصائب» يكي از القاب حضرت زينب(س) و يادآور دردها و رنج‌هاي بسيار بزرگ بانويي است كه طي ساليان عمر گرانبهاي‌شان كشيده‌اند. 
٭ برخي از حوادث زمان حضرت زينب سلام‌الله‌عليها عبارتند از: 
1) رحلت جد بزرگوارش، پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله، در سال دهم هجري - در سن پنج ‌سالگي .
۲) پيدايش اختلاف درباره جانشيني پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله، در سال دهم هجري كه اين خود از بزرگ‌ترين مصايب جهان اسلام است.
۳) شهادت مادرش زهراي اطهر عليهاالسلام در سال دهم هجري.
۴) مشكلات و مصايب دوران خلافت علي عليه‌السلام (جنگ جمل، صفين و نهروان در سال‌هاي سي و پنج تا چهلم هجري) .
۵) شهادت پدر بزرگوارش، علي عليه‌السلام در سال چهلم هجري.
۶) شهادت برادر بزرگوارش امام حسن عليه‌السلام و جريان دفن آن حضرت در بقيع در سال پنجاهم هجري.
۷) جريان عاشورا در سال شصت و يكم از هجرت و شهادت امام حسين عليه‌السلام و يارانش و شهادت فرزندانش در كربلا.
۸) اسارت.
٭ فضايل زينب كبري(س) 
در گفتار دانشمندان اهل ‌سنت 
دانشمند بزرگ سيد هبه‌الدين حسيني‌شهرستاني مي‌گويد:  زينب خواهر حسين، نقش بسيار مهمي در تقويت قيام كربلاي حسين داشته است و در تاريخ زنان عرب كمتر زني را مي‌توان يافت كه اين‌گونه مردانه با مردان همگامي داشته است و تاريخ درخشان بيافريند چنانكه مشاهده مي‌كنيم، زينب به همراه برادر خود در آن سفر بزرگ براي خدمت به دين و ترويج هدف مقدس حسين اين نقش مهم را ايفا كرده است.
طبري و ابن اثير مي‌نويسند: تا دو يا سه ماه پس از شهادت حسين از وقتي كه خورشيد طلوع مي‌كرد تا هنگامي كه بالا مي‌آمد اهل كوفه ديوارها را خون‌آلود مي‌ديدند. ديوارهاي كوفه سخنان زينب را منعكس مي‌كرد: آري به خدا بيشتر بگرييد و كمتر بخنديد؛ شما ننگ و رسوايي را به منتها رسانيديد. اين ننگ و رسوايي از دامان شما شسته و پاك نخواهد شد. چگونه مي‌شود كه از ننگ كشتن جگرگوشه خاتم پيغمبران و سرور جوانان اهل بهشت پاك شويد؟
دكتر عايشه بنت الشاطي، نويسنده مشهور مصري و صاحب كتاب بانوي كربلا مي‌نويسد: 
«زينب تنها بانويي كه عالي‌ترين نمونه شهامت و دليري، دانش و بينش، كفايت و خردمندي ،قدرت روحي و تشخيص موقعيت بود و هر وظيفه‌اي از وظايف گوناگون اجتماعي را كه به عهده گرفت به‌ خوبي انجام داد. من زينبي مي‌گويم و شما زينبي مي‌شنويد؛ نه من به حقيقت كمالات و فضايل او رسيده‌ام و نه شما مي‌توانيد به اين حقيقت عالي برسيد من از دور ايستاده و آفتاب درخشان فضايل او را مي‌بينم و هنگام مطالعه زندگي پرحادثه او در برابر پيشگاه باعظمت او سرفرود مي‌آورم. زينب ماهي است كه از پنج خورشيد تابان كسب نور كرده و از هركدام به‌طور شايسته‌اي بهره گرفته و آنگاه جهاني را روشنايي بخشيده است». 
ابن اثير جزري، عالم و مورخ بزرگ اهل تسنن مي‌نويسد: 
«زينب بنت علي بن أبي طالب واسمه عبد مناف بن عبدالمطلب بن هاشم القرشيه الهاشميه.
وأمها فاطمه بنت رسول‌الله صلّى‌الله عليهِ وسلّم النبي صلّى‌الله عليهِ وسلّم وولدت في حياته، ولم تلد فاطمه بنت رسول‌الله صلّى‌الله عليهِ وسلّم بعد وفاته شيئا.وكانت زينب امرأه عاقله لبيبه جزله زوجها أبوها علي رضي‌الله عنهما من عبد‌الله بن أخيه جعفر، فولدت له عليا، وعونا الأكبر، وعباسا، ومحمدا، وأم كلثوم.وكانت مع أخيها الحسين رضي‌الله عنه لما قتل، وحملت إلى دمشق، وحضرت عند يزيد بن معاويه، وكلامها ليزيد حين طلب الشامي أختها فاطمه بنت علي من يزيد مشهور مذكور في التواريخ، وهو يدل على عقل وقوه جنان؛ زينب دختر علي بن ابي‌طالب (عليهما السلام)، مادرش فاطمه (عليها السلام) دختر رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله) بود. او در زمان پيامبر خدا به دنيا آمد و مقداري از زندگي آن حضرت را درك نمود. زينب تنها زن متفكر و دانشمندي بود كه از قوّت فكر بالايي برخوردار بود. پدرش وي را به ازدواج عبد‌الله بن جعفر درآورد و از او عون، اكبر، عباس، محمد و ام‌كلثوم متولد شدند. او در واقعه كربلا همراه برادرش حسين بن علي (عليهماالسلام) بود. بعد از شهادتش به همراه قافله روانه شام گشت و در برابر يزيد بن معاويه خطبه‌اي شيوا و پرمعني ايراد كرد كه در كتاب‌هاي تاريخي ذكر شده است. ايراد آن خطبه درايت و عقل و انديشه و قدرت بالاي قلبي وي را مي‌رساند.
 (اسد الغابه في معرفه الصحابه، تاليف ابن اثير جزري، صفحه ۱۵۲۶-۱۵۲۷، چاپ‌دار الحزم) 
جلال‌الدين سيوطي در رساله زينبيه خويش مي‌نويسد: «زينب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهان گشود و در دامن وي پرورش يافت. او هوشمندي توانا و دورانديش و داراي قلبي پرقوت و پرصلابت بود.» سپس مي‌افزايد: «حسن بن علي هشت سال قبل از رحلت پيامبر خدا و حسين بن علي هفت سال قبل از آن و زينب كبري نيز پنج سال قبل از رحلت آن بزرگوار به دنيا آمده‌اند، پس زينب پنج سال از عمر خويش را در كنار پيامبر خدا گذرانده و تربيت ‌يافته است». زينب، دختر علي بن ابي‌طالب، از جمله زنان بافضيلت و بزرگوار كه دورانديشي و فكري باعظمت داشت. او همراه برادرش حسين بن علي در واقعه كربلا حضور پيدا كرد. به امر يزيد بن معاويه ايشان را به همراه ديگر اسرا به شام و شهرهاي مختلف بردند كه در شام زينب كبري در برابر يزيد خطبه‌اي غراء خـوانـد. (سيوطي، جلال الدين (1412م)، رساله زينبيه، قاهره، دارالكتب الاسلاميه) 
استاد محمد فريد وجدي، نويسنده كتاب ارزشمند دايره‌المعارف القرن العشرين در جلد چهارم كتاب خود، ذيل عنوان «زينب» مي‌نويسد: «زينب(ع)، دختر علي بن ابي‌طالب(ع)، از جمله زنان بافضيلت و بزرگواري است كه دورانديشي و فكر با عظمتي داشت. او همراه برادرش حسين بن علي(ع) در واقعه كربلا حضور داشت و به دستور يزيد بن معاويه، آن بانو را، به همراه ديگر اسرا، به شهرهاي مختلف و سپس به شام بردند كه در شام، زينب(ع) در برابر يزيد خطبه‌اي غرا ايراد كرد». محمد فريد وجدي، سپس متن كامل خطبه حضرت زينب(ع) در شام را آورده و به شرح و توضيح فرازهايي از آن پرداخته است.
وجدي، محمد فريد (1971م)، دائره‌المعارف القرن العشرين، چاپ اول، بيروت، دارالفكر.
محمد غالب شافعي مصري وي از نويسندگان مقتدر مصري است.  در مجله الاسلام سال اول، شماره ۲۷ علاقه و عشق خود را به زينب چنين مي‌نگارد: «يكي از بزرگ‌ترين زنان اهل‌بيت از نظر حسب‌ونسب و از بهترين بانوان طاهره كه داراي روحي بزرگ و مقام تقوي و آيينه سرتاپا نماي رسالت و ولايت بوده، حضرت سيده زينب دختر علي بن ابي‌طالب مي‌باشد كه به نحو كامل او را تربيت‌ كرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گشته بود به حدي كه در فصاحت و بلاغت يكي از آيات بزرگ الهي گرديد و در حلم و كرم و بينايي و بصيرت و تدبير كارها در ميان خاندان بني هاشم و بلكـه عـرب مشهور شد و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت را جمع كرده بود. شب‌ها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهيزگاري معروف بود.» 
 (مصري، محمدعلي احمد (1385ش)، العقيله الهاشميه زينب بنت علي(ع)، قم، انوار الهدي). 
محمدعلي احمد مصري نيز درباره ايشان گفته است: «زينب از نظر حسب‌ونسب خانوادگي از بزرگان اهل‌بيت(ع) و بهترين زنان پاك و از برترين زنان متفكر و شجاع است و تقوي را همواره سرلوحه زندگيش و زبانش همواره به ياد خدا عليه ظالمان و كمك حق خواهان بود. وي سرآمد دنيا و آخرت، همزاد حسن و حسين، دختر زهراي بتول كه خداوند او را بر زنان برتري و سرآمد مردمان بااراده و بخشنده قرار داد ... تولدي نيكو داشت. دانشمندي فاضل از خانواده‌اي كه مصداق آيه «اصل‌ها ثابت و فرع‌ها في السماء» بود، بسيار حليم، صبور، داراي مكارم اخلاق بود، بياني فصيح و بليغ داشت و از دستش باران بخشش و كرم مي‌چكيد». (مصري، محمدعلي احمد (1385ش)، العقيله الهاشميه زينب بنت علي(ع)، قم، انوار الهدي) .
زينب(س)؛ احياگر حماسه عاشورا
صحنه حضور زينب بعد از روز عاشورا وارد مرحله‌اي حساس‌تر گشت، چراكه زينب بازمانده قيام كربلا بود و وظيفه‌اش جاودانه كردن پيام قيام عاشورا. بنابراين با رعايت اوج عفاف و حيا زبان مي‌گشايد و با بياني فصيح كه ياد خطبه‌هاي مولاي متقيان را زنده مي‌سازد به ايراد خطبه مي‌پردازد. چنانكه تاريخ گواهي مي‌دهد و بشير بن حزيم اسدي در توصيف حضور عفيفانه بي‌بي مي‌گويد در آن روز (روز ورود اسرا به كوفه) زينب دختر امام علي را مشاهده كردم. «قال بشير بن خزيم الأسدي و نظرت إلى زينب ابنت علي يومئذ، فلم أر خفره قط أنطق منها، كأنها تفرغ من لسان أمير المومنين، وقد أومأت إلى الناس أن اسكتوا، فارتدت الأنفاس وسكنت الأجراس» تا آن روز بانوي پوشيده و نجيبي را مانند زينب ‌ هرگز نديده بودم كه از او شيواتر سخن بگويد، گويي سخنانش از زبان حضرت علي فرو مي‌باريد، به مردم اشاره كرد كه ساكت باشيد نفس‌ها در سينه‌ها حبس شد، زنگ‌ها كه در گردن اسب‌ها و استرها بود از حركت ايستاد. (عوالم العلوم و معارف و الاحوال، تصحيح محمد باقر ابطحي اصفهاني 371: 17) 

زبان شيواي قيام كربلا
آري زينب بعد از روز عاشورا با همه خصوصياتي كه اسلام براي يك زن ترسيم مي‌كند حماسه مي‌آفريند. زينبي كه روزگاري در قلعه محكم حجاب و عفاف پاسدار ارزش‌هاي خانوادگي است و معلم زنان مسلمان؛ اگر شرايط جامعه را نيازمند حضور مستقيم و ميداني خود بداند، برمي‌خيزد و با سفري طولاني و طاقت‌فرسا با تحمل مصائبي كمرشكن به احياي ارزش‌هاي اسلامي مي‌پردازد. زينب زبان شيواي قيام كربلا بود كه توفان خاموش حقانيت آن آرامش ظاهري طاغوتيان را به كابوسي بزرگ مبدل كرد. زينب اين زني بود كه به بيان شهيد مطهري در كتاب حماسه حسيني بيشترين تأثير را از درس قيام برادر برگرفت و بيشترين اثر را در ماندگاري اين قيام داشت. 
او سفير كربلا بود، حادثه اسارت‌ها را بايد منتشر مي‌كرد و خطبه، رشادت‌ها و حقيقت‌گويي‌هاي حضرت زينب و امام سجاد مثل يك رسانه پرقدرت بايد فكر و حادثه و هدف و جهت‌گيري را در محدوده وسيعي منتشر مي‌كرد و كرد. در كوفه در شام در بين راه خيلي‌ها از زبان زينب يا امام سجاد يا از ديدن وضع اسرا خيلي چيزها فهميدند.
خطبه‌هاي زينب(س) سراسر افشاگري و اعلام حقوق پايمال شده خاندان نبوت و امامت بود. اين حقايق مردمي را كه سال‌ها در ميان تبليغات سوء دشمن به خواب غفلت فرو رفته بودند، بيدار ساخت. جايگاه حق و باطل را نمايان نمود. اين خطبه‌ها چنان مردم را بيدار و حاكمان جور را هراسان كرد كه مجبور به عقب‌نشيني شدند. يزيد لعنت‌الله عليه احساس خطر كرد، ابراز ندامت نمود و دستور داد كاروان اسرا را به قافله‌سالاري زينب به مدينه بازگردانند. 

حضرت زينب سلام‌الله عليها در مسير امامت
قرآن بدون هيچ قيد و شرطي در كنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پيامبر (ص) و صاحبان امر، يعني ائمه اطهار(ع) مي‌دهد: «أطيعُوا‌الله وأطيعُوا الرسول وأُولِي الأمرِ مِنكم»؛ خداوند و رسول و اولي‌الامر را اطاعت كنيد. حضرت زينب(س) كه حضور هفت معصوم را درك كرده، در تمامي ابعاد ولايت‌مداري (معرفت امام، تسليم بي‌چون‌وچرا بودن، معرفي و شناساندن ولايت، فداكاري در راه آن و ...) سرآمد است. او با چشمان خود مشاهده كرده بود كه چگونه مادرش خود را سپر بلاي امام خويش قرارداد و خطاب به ولي خود گفت: «روحم فداي روح تو و جانم سپر بلاي جان تو باد.» و سرانجام جان خويش را در راه حمايت از علي(ع) فدا نمود و شهيده راه ولايت شد. حضرت زينب(س) درس ولايتمداري را از مادر فراگرفت و آن را به زيبايي در كربلا به عرصه ظهور رساند. حضرت زينب(س) در جهت معرفي و شناساندن ولايت، از طريق نفي اتهامات و يادآوري حقوق فراموش شده اهل‌بيت تلاش كرد، از جمله در خطبه شهر كوفه فرمود: «لكه ننگ كشتن فرزند آخرين پيامبر و سرچشمه رسالت و آقاي جوانان بهشت را چگونه خواهيد شست؟» و همچنين در شهر شام و مجلس يزيد، ولايت و امامت را به ‌خوبي معرفي كرد.

محافظت جانانه از جان امام سجاد(ع) 
از سوي ديگر سرتاپا تسليم امامت بود، چه در دوران امام حسين(ع) و چه در دوران امام سجاد(ع) . در چند مورد، حضرت زينب(س) از جان امام سجاد(ع) دفاع و تا پاي جان از او حمايت كرد. در روز عاشورا هنگامي كه امام حسين(ع) براي اتمام حجت، درخواست ياري نمود، امام زين العابدين(ع) روانه ميدان شد و حضرت زينب(س) با سرعت حركت كرد تا او را از رفتن به ميدان نبرد باز دارد، امام حسين(ع) به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او كشته شود نسل پيامبر در روي زمين قطع مي‌شود. بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خيمه‌ها شمر تصميم گرفت امام سجاد(ع) را به شهادت برساند، اما حضرت زينب(س) فرياد زد: تا من زنده هستم نمي‌گذارم جان زين‌العابدين در خطر افتد، اگر مي‌خواهيد او را بكشيد، اول مرا بكشيد كه دشمن با ديدن اين وضع از قتل امام(ع) صرف‌نظر كرد. زماني كه ابن زياد فرمان قتل امام سجاد(ع) را صادر كرد، حضرت زينب(س) با خشم فرياد زد: ‌اي پسر زياد! خونريزي بس است، دست از كشتن خاندان ما بردار و ادامه داد: به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم كرد، اگر مي‌خواهي او را بكشي مرا نيز با او بكش. ابن زياد به زينب نگريست و گفت: شگفتا از اين پيوند خويشاوندي كه دوست دارد من او را با علي بن الحسين بكشم، او را واگذاريد. البته ابن زياد كوچك‌تر از آن است كه درك كند اين حمايت فقط به‌خاطر خويشاوندي نيست، بلكه به ‌خاطر دفاع از ولايت و امامت است. اگر فقط مساله فاميلي و خويشاوندي بود، بايد حضرت زينب(س) جان فرزندان خويش را حفظ و آنها را به ميدان جنگ اعزام نمي‌كرد. (الكوكب الدري، ج ۱، ص ۱۹۶، بحارالانوار ج ۴۵) .
٭ ماموريت چهارگانه زينب كبري عليهاالسلام؛ براي حفظ جان امام زمان 
۱) در روز عاشورا، آنگاه كه سيدالشهدا همه ياران و برادران خود را از دست‌ داده بود و به عنوان اتمام حجت و امتحان دشمن، درخواست ياروياور مي‌كرد. امام زين‌العابدين عليه‌السلام فرزند بيمار امام حسين عليه‌السلام (قابل‌ ذكر است كه امام زين‌العابدين عليه‌السلام به‌ صورت مقطعي و مثل همه انسان‌ها كه بيمار مي‌شوند؛ در ايام عاشورا به مصلحت خداي سبحان بيمار شدند و پس از مدتي هم سلامتي كامل خود را به دست آوردند) درحالي كه نه جهاد بر او واجب بود و نه توانايي حركت و فعاليت داشت، با تن تب‌دار و افتان‌وخيزان، شمشير برداشت و روانه ميدان جنگ گرديد، اما حضرت زينب با سرعت دنبال او حركت كرد، تا او را از رسيدن به ميدان باز دارد و امام حسين عليه‌السلام‌ هم فرياد زد: خواهرم! او را مهار كن و بازگردان! زيرا اگر او كشته شود، نسل پيامبر در روي زمين قطع مي‌گردد! و زينب عليهاالسلام بدين‌ترتيب جان امام زين‌العابدين را از قتل و كشته‌ شدن حفظ كرد.  (رياحين الشريعه، ج ۳، ص ۹۱/ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۶) .
2) بعدازظهر عاشورا، آنگاه كه دشمنان تبهكار، براي غارت اموال و دارايي بازمانده به خيمه‌هاي امام حسين عليه‌السلام هجوم بردند «شمر» خواست زين‌العابدين عليه‌السلام را از پاي در آورد، اما زينب عليهاالسلام جلو دويد و فرياد زد: تا من زنده هستم، نمي‌گذارم جان زين‌العابدين عليه‌السلام در خطر افتد، اگر مي‌خواهيد او را بكشيد، اول مرا به قتل برسانيد! دشمن وقتي وضع را چنين ديد، از كشتن زين‌العابدين عليه‌السلام صرف‌نظر كرد. (نفس‌المهموم، ص 205/ رياحين ‌الشريعه، ج ۳، ص ۱۰۷) .
۳) امام زين‌العابدين عليه‌السلام براي «قدامه بن زائده» كه از دوستان اهل‌بيت است، شرح مي‌دهد كه وقتي در كربلا آن حادثه به سر ما آمد و پدرم، برادرانم، عموهايم و تعدادي از خاندان و ياران ما شهيد شدند و زنان و دختران ما را براي اسارت به‌ طرف كوفه بر شترها سوار كردند، ناگهان چشمم به آن بدن‌هاي غرقه‌به‌خون به خاك غلتيده افتاد؛ چنان منقلب و پريشان حال شدم كه نزديك بود جان خود را از دست بدهم! اما عمّه‌‌ام زينب عليهاالسلام متوجه وضع من شد و گفت: ‌اي يادگار جدّ، پدر و برادرانم! چرا ببينم با جان خود بازي مي‌كني و نزديك است جان خود را از دست بدهي ...؟! نگران نباش و ناله و شيون سر نده، اولاً به خدا سوگند تن‌دادن به اين مصائب و مشكلات، چيزي است كه رسول خدا، با جد و پدر و عموي تو پيمان و عهد آن را برقرار كرده است. ثانياً، خداوند از جماعت ممتازي از امت كه ستمگران آنان را نمي‌شناسند و نزد فرشتگان آسمان‌ها مقام والايي دارند پيمان گرفته است كه اين جسدهاي قطعه‌قطعه را جمع‌آوري كنند و مدفون سازند و بر قبرهاي پدر تو و ساير شهيدان كربلا علامت‌هايي قرار دهند كه با مرور زمان هرگز محو و نابود نخواهد شد؟ (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۸۰/ رياحين الشريعه، ج ۳، ص ۱۲۶) .
حضرت زينب عليهاالسلام با همان نيروي مافوق بشري و درايت معنوي، باقوت قلب و اعتمادبه‌نفس شكوهمندي، زين‌العابدين را دلداري داد و جان او را از خطر مرگ و هلاك‌ شدن محفوظ داشت!
4) زماني كه عبيدالله زياد فرماندار كوفه، به امام زين‌العابدين عليه‌السلام خشم گرفت و دستور داد، آن حضرت را به قتل برسانند، زينب عليهاالسلام درحالي كه در دست مزدوران حكومت اموي اسير بود، زين‌العابدين عليه‌السلام را در آغوش گرفت و با خشم و خروش كوبنده‌اي فرياد زد: 
«حسبك من دمائنا... والله لا افارقه، فان قتلته فاقتلني معّه؛ ‌اي پسر زياد! خونريزي بس است، دست از كشتن خاندان ما بردار! نمي‌تواني ببيني كه حتي يك ‌نفر از دودمان ما زنده باشد؟ به خدا هرگز زين‌العابدين عليه‌السلام را رها نخواهم كرد، تا اگر مي‌خواهي او را به قتل برساني، خون مرا هم با خون او بريزي! در اينجا هم كه دشمن قصد جان زين‌العابدين عليه‌السلام را كرده بود، در برابر سماجت و شجاعت زينب عليهاالسلام به ‌زانو درآمد و در حالي كه ريختن خون يك زن را حداقل براي خود ننگ و شرمساري مي‌دانست، گفت: به ‌راستي كه پيوند خويشاوندي چه مي‌كند! و چگونه زينب از خطر براي برادرزاده خود، منقلب و برآشفته مي‌شود و بالاخره از كشتن امام‌زمان زينب عليهاالسلام، به‌ خاطر فداكاري وي خودداري نمود»! (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷/ لهوف، ص ۹۶/ ارشاد مفيد، ص ۲۴۴) .

 


    زينب زبان شيواي قيام كربلا بود كه توفان خاموش حقانيت آن آرامش ظاهري طاغوتيان را به كابوسي بزرگ مبدل كرد. زينب اين زني بود كه به بيان شهيد مطهري در كتاب حماسه حسيني بيشترين تاثير را از درس قيام برادر برگرفت و بيشترين اثر را در ماندگاري اين قيام داشت.
   حضرت زينب(ع) در پنجم جمادي‌الاول سال ششم هجرت در مدينه به دنيا آمد و نام ايشان را حضرت محمد صلي‌الله عليه وآله وسلم انتخاب كردند. روايت شده هنگامي كه زينب كبري به دنيا آمد، رسول خدا به منزل حضرت زهرا عليهاالسلام رفتند و نوزاد را در آغوش گرفتند و صورت مبارك را بر صورتش نهادند و بلند گريه كردند؛ آنچنان كه اشك بر محاسن‌شان روان گشت. فاطمه عليهاالسلام علت گريه را از پدر جويا شد و ايشان فرمودند: ‌اي دختر من بدان كه بعد از من و تو اين دختر دچار بلاهاي بسياري مي‌شود و مصيبت‌هاي گوناگوني بر وي وارد مي‌شود.
   دكتر عايشه بنت الشاطي مي‌نويسد: سلمان فارسي به نزد علي‌ بن بي طالب عليه‌السلام رفته بود تا به مناسبت تولد زينب(ع) به او تبريك و تهنيت گويد، اما علي عليه‌السلام را دلتنگ و اندوهناك يافت. آنگاه علي(ع) از حوادثي كه دخترش در كربلا با آن مواجه مي‌شود خبر داد. پس علي عليه‌السلام آن شهسوار شجاع و پرچمدار پيروزمند و ملقب به بشير اسلام بگريست.
   دكتر عايشه بنت الشاطي نويسنده مشهور مصري و صاحب كتاب بانوي كربلا مي‌نويسد: 
 «زينب تنها بانويي كه عالي‌ترين نمونه شهامت و دليري، دانش و بينش ،كفايت و خردمندي قدرت روحي و تشخيص موقعيت بود و هر وظيفه‌اي از وظايف گوناگون اجتماعي را كه به عهده گرفت به‌خوبي انجام داد. من زينبي مي‌گويم و شما زينبي مي‌شنويد؛ نه من به حقيقت كمالات و فضايل او رسيده‌ام و نه شما مي‌توانيد به اين حقيقت عالي برسيد من از دور ايستاده و آفتاب درخشان فضايل او را مي‌بينم و هنگام مطالعه زندگي پرحادثه او در برابر پيشگاه باعظمت او سر فرود مي‌آورم. زينب ماهي است كه از پنج خورشيد تابان كسب نور كرده و از هركدام به‌طور شايسته‌اي بهره گرفته و آنگاه جهاني را روشنايي بخشيده است».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون