• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5371 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۱۷ آذر

ادامه از صفحه اول

نقد منصفانه، ضرورت دانشجوي امروز 

از اين رو دانشجو بايد «سياسي» باشد و از بينش و تحليل سياسي قوي و مشاركت سياسي سازنده برخوردار باشد ولي از «سياست‌بازي» و افتادن در دام جنجال‌هاي سياسي و جناحي بپرهيزد. همانطور كه مقام معظم رهبري در ديدار با دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد در سال‌هاي گذشته به اين موضوع اشاره كرد كه «در محيط دانشگاه، محيط دانشجويي، نقد منصفانه و متقابلا نقدپذيري متواضعانه، هر دو لازم است. جوان، آن هم دانشجو، در محيط علمي، بايد ذهنش و زبانش باز باشد، نقد كند، البته منصفانه باشد. نقد را با عيب‌جويي و با عصبانيت و با بهانه‌گيري نبايد اشتباه كرد اما نقادي بايد كرد. در عين حال، نقدپذير هم بايد بود. ديگران هم اگر از ما به عنوان دانشجو، به عنوان تشكل دانشجويي نقد كردند، بپذيريم يعني تحمل كنيم... در محيط دانشگاه، تحمل و مداراي سياسي لازم است.»
از ابتداي تشكيل جنبش‌هاي دانشجويي، همواره دانشجويان به خاطر جايگاه و منزلتي كه در حوزه علم و دانشگاه از آن برخوردار بودند به عنوان يك مرجع در جامعه مورد احترام بوده و هستند. جنبش‌هاي دانشجويي به هر اندازه كه دانش دانشجويانش ارتقا يابد به همان اندازه حضور در عرصه‌هاي فرهنگي و سياسي و همچنين نقد و نقادي در بخش‌هاي مختلف ساختار سياسي به ضرورتي اجتناب‌ناپذير تبديل مي‌شود. به همين دليل شاخص نقادي و مساله اثرگذاري انتقاد نيز بايد مورد توجه همگان قرار بگيرد. بنابراين بايد اذعان داشت نقد تنها در صورتي‌ مي‌تواند تاثير مطلوب داشته باشد كه به صورت منصفانه مطرح شود. اما قبل از هر مساله‌اي، دانشجوي نقاد بايد تصوير روشني از واقعيت و حقيقت را به نمايش بگذارد و سپس مساله را مورد نقد و بررسي قرار دهد. به همين علت بايد از رخدادهاي مختلف اجتماعي، سياسي، تاريخي و علمي آگاهي كافي داشته باشد و براساس اين اطلاعات به انتقاد مبادرت بورزد. از آنجا كه نقد صرفا نفي نيست و در بسياري از موارد در جهت تكميل يك ايده يا نظريه است، بنابراين مي‌تواند اخبار و اطلاعات وقايع روز را با واقعيت‌هاي موجود تلفيق كند.  دانشجويان بايد بدانند كه در قبال جامعه خود مسوولند، زيرا آنها جايگاهي را در دانشگاه دارند كه بايد در آينده تبديل به مديران آينده كشور شوند. براي اينكه دانشجو بتواند در آينده مديريت كند، بايد با واقعيت‌ها و حقايق موجود در كشور و تاريخ سرزمين خود آشنا بوده و آنها را به زبان مورد نياز جامعه عرضه كند. نكته ديگر آنكه نقد بايد همواره حاصل و خروجي يك گفتمان در فضاي گفت‌وگو و تعامل دو سويه باشد. در اين صورت است كه بايد گفت‌وگو را پايه و اساس نقد و نقادي قرار داد تا بتوان از دل آن خروجي مفيد و راهگشا و تصوير ارزشمندي از شرايط را به جامعه ارايه داد؛ خروجي‌اي كه مردم آن را به عنوان مرجع بدانند و به آن استناد كنند. براي ورود به عرصه نقد و نقادي در فضاي دانشگاه، جنبش‌هاي دانشجويي بايد چند مساله را مورد توجه قرار دهند نخست ورود به عرصه علم و دانش به عنوان پيش‌درآمد «واقعيت»، سپس پذيرش موضوع و دريافت و فهم درست از حقايق «حقيقت»، مرحله بعد ايجاد فضاي‌ تعاملي و شرايط گفت‌وگو با هدف انتخاب ايده‌هاي درست و مرحله آخر فضاي نقد و به چالش كشيدن مسائل است كه ماحصل آن بايد در حل مسائل با هدف بهبود شرايط جامعه و انتقال آن به صاحب‌نظران، تصميم‌گيران و تصميم‌سازان، سياست‌گذاران و مديران كشور باشد.


دانشگاه پادگان نيست

دانشجو بايد بتواند اين موارد را از هم تمييز دهد و از منابع اصلي اطلاعات درست كسب و جامعه را نيز از واقعيت آگاه كند. از سوي ديگر در تجربه تاريخي جنبش دانشجويي، دانشجو در جامعه نقش پيوند‌دهنده را دارد. اكنون نيز مي‌تواند و بايد در جهت پيوند قشرهاي مختلف براي اصلاح و تحول ايفاي نقش كرده و اين نقش را از خودش آغاز كند. دانشجويان منتقد و همسو بنا را بر تعامل بگذارند. اگر دانشجويان منتقد و همسو به جاي تقابل، بنا را بر تعامل و گفت‌وگو با يكديگر بگذارند، شرايط سياسي و اجتماعي كشور شاهد تحولات خوبي خواهد بود و دانشجو مي‌تواند بين قشرهاي ديگر پيوند برقرار كند. مسوولان كشور بايد تكليف خود را روشن كنند كه دانشجوي منتقد مي‌خواهند يا دانشجوي سر به زير. اگر مسوولان كشور خواهان دانشجوي سر به زير شدند، اگرچه بخشي از آنان سرگرم درس خواندن مي‌شوند اما بايد بدانند كه بخش بزرگ‌تري از آنان به سمت انفعال و پوچ‌گرايي منحرف مي‌شوند در نتيجه هم محيط سياسي و هم محيط علمي كشور در آينده تحت تاثير اين فضا قرار خواهد گرفت. البته به عقيده بنده بهتر است مسوولان نظام دانشجوي منتقد را مورد حمايت قرار دهند تا كوشش، خلاقيت، نوآوري و نظم را به ارمغان بياورند. محيط دانشگاه و محيط‌هاي اداري و پادگاني از نظر رعايت سلسله مراتب سازماني متفاوت است. در فضاي دانشگاهي رابطه استاد و دانشجو رابطه‌اي علمي و فرهنگي است. رابطه‌اي آزاد و گفت‌وگومحور و همراه با بحث و جدل براي كشف حقيقت است. نظام آموزش عالي بايد گشايش فضاي باز سياسي، اجتماعي و فرهنگي در محيط‌هاي دانشگاهي را به فال نيك بگيرد و به دانشجو فرصت به چالش كشيدن مسائل مهم كشور را بدهد، بدين‌ترتيب دانشجو با استفاده از خصيصه ريسك‌پذيري و خصيصه شور و نشاط جواني آسيب‌ها و مشكلات را شناسايي و در جهت رفع آنها اقدام موثر خواهد كرد و محيط دانشگاه به كانون گفت‌وگو و تبادل انديشه‌ها مبدل خواهد شد.

زندگي در قانون محبت

آري، اين اتفاق و همدلي سبب مي‌شود كه آدمي پاي در مسير معنوي و انسان‌شناسي بگذارد و با همت مهر و ايجاد توافق و تفاهم، انسان‌ها يكديگر را دريافته و دست به ايجاد قانوني بزنند كه هيچ فتنه‌اي نتواند آن نظم مشترك و قانون را بر هم بزند و آن «نظم و قانون محبت است.» آري اين محبت است كه در جامعه زيبايي و تعادل مي‌آفريند و انصاف را حكمفرما كرده و عدالت را برقرار و حقيقت معنوي را به زيبايي تمام به نمايش مي‌گذارد.
«قانون محبت» به انسان مي‌آموزد كه انديشه بر پايه خداخواهي و وجدان و فطرت پاك مي‌گردد و ريشه درخت زندگاني در جامعه براساس دوستي و محبت آب مي‌خورد و اين واقعيت به ثمر نمي‌نشيند مگر با همت افراد جامعه و اتحاد و دوستي بين يكديگر. اگر محبت نباشد ريشه‌هاي زندگي در جامعه خشك شده و آن اجتماع دچار آفت و خرابي شده و فطرت انسان‌ها همچنان در خواب و غفلت به‌سر مي‌برد و درخت زندگي‌شان محصول نمي‌دهد، لذا بايستي همواره كوشيد تا همدلي و عشق در جامعه و مملكت حاكم شود تا افراد آن مجموعه بتوانند عشق و محبت را به اشتراك گذاشته و همگي از قانون محبت پيروي كنند؛ اگر اين‌گونه شد جامعه‌اي سعادتمند و متحد همراه با دستاوردهاي مادي و‌ معنوي به دور از بيداد و پليدي و به دور از خشونت خواهيم داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون