• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5372 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱۹ آذر

سقوط پيشه‌وري، خاطرات فردوست (1)

مرتضي ميرحسيني

حسين فردوست، يكي از نزديك‌ترين مردان محمدرضاشاه، روزهاي پاياني حكومت پيشه‌وري در آذربايجان را به چشم ديد و در خاطراتش هم درباره آنچه ديده بود، صحبت كرد. «طبق قراري كه بين سران سه قدرت (انگليس، شوروي، امريكا) گذارده شد، نيروهاي متفقين بايد شش ماه پس از پايان جنگ ايران را ترك مي‌كردند. انگليسي‌ها و امريكايي‌ها در زمستان 1324 ايران را تخليه كردند، ولي برخلاف انتظار شوروي‌ها نه تنها از ايران خارج نشدند، بلكه تحقيقاتي كه درباره تعداد لشكرهاي روس مي‌شد نشان مي‌داد كه آنها بين شش تا هشت لشكر در آذربايجان شرقي نيرو دارند. مي‌نويسم بين شش تا هشت، چون اطلاعات دقيق و كامل نبود و حداقل شش لشكر مسلم بود كه جلودارهاي‌شان تا قزوين و تاكستان نيز مستقر بودند.» شاه از امريكايي‌ها و انگليسي‌ها كمك خواست و آنان به او «پيشنهاد كردند كه ايران نماينده‌اي به سازمان ملل بفرستد و مساله عدم التزام روس‌ها به اجراي تعهدشان مبني بر خروج ارتش از ايران را مطرح كند. محمدرضا از اين پيشنهاد استقبال كرد و حسين علاء را كه چندين بار وزير دربار و يك بار هم نخست‌وزير شده و قدرت بيان قوي داشت و تسلطش بر زبان فرانسه بسيار خوب بود، به سازمان ملل اعزام كرد. آن‌طور كه روزنامه‌ها نشان مي‌دادند، صحبت‌هاي علاء با موفقيت همراه بود، ولي در واقع نقش اصلي را امريكا داشت كه در خفا به سازمان‌ها و عوامل خود مي‌گفت كه با مواضع ايران موافقت كنند.  يك روز محمدرضا به من گفت كه خوشبختانه اين رييس‌جمهور امريكا (هري ترومن) خيلي محكم با روس‌ها صحبت كرده و احتمال خيلي زياد هست كه اگر روس‌ها پررويي نكنند، واحدهاي‌شان از ايران خارج شود.» به نظر فردوست، فشار امريكايي‌ها علت اصلي تصميم شوروي براي بيرون كشيدن نيروهايش از خاك كشور ما بود و اعتقاد داشت كه فراتر از هر تبليغ و ادعايي، شوروي در آن ماجرا واقعا مقابل امريكا عقب نشست. «بايد بگويم كه درباره مسائل فوق، خاطرات و نوشته‌هاي شخصيت‌هاي مهم موجود است و حتي صحبت‌هاي ترومن با استالين نيز منتشر شده و من ديده‌ام. من به اين خاطرات و اسناد كاري ندارم و اتكايم صرفا به صحبت‌ها و واقعياتي است كه خود شاهد بوده‌ام، چون ممكن است اين كتب مقدار زيادي جنبه تبليغاتي داشته باشد. به هر حال، كار به جايي كشيد كه نماينده امريكا در سازمان ملل به شوروي اولتيماتوم داد و گفت كه اگر روس‌ها راس تاريخ معيني نيروهاي‌شان را از ايران خارج نكنند كار به جنگ سوم جهاني كشيده خواهد شد و در اين جنگ فاتح امريكا است كه خستگي جنگ دوم را احساس نكرده، حال آنكه شوروي خستگي جنگ را بيش از همه احساس نموده است. نتيجه اقدامات امريكا اين شد كه روس‌ها شش يا هشت لشكرشان را از خاك ايران خارج كردند، ولي حكومت دست‌نشانده‌شان را در آذربايجان باقي گذاردند.» فردوست مي‌گويد همين كار امريكايي‌ها، تاثير زيادي روي محمدرضاشاه گذاشت. «مساله آذربايجان، چه خروج ارتش سرخ و چه حوادث بعدي و سقوط پيشه‌وري، محمدرضا را به‌ شدت مرعوب امريكا كرد. او يك‌بار به من گفت: اين امريكايي‌ها عجب قدرتمندند و واقعا اتكا بر آنها موجب شد كه آذربايجان از چنگ شوروي خلاص شود! در واقع اگر محمدرضا انگليسي‌ها را عامل به سلطنت رسيدنش مي‌دانست، امريكايي‌ها را ناجي آذربايجان محسوب مي‌داشت و به همين دليل بود كه بعدا در سال 1328 مسافرت رسمي خود را براي تشكر در مساله آذربايجان به امريكا كرد. در واقع مي‌توانم بگويم كه حوادث آذربايجان سرآغازي شد كه محمدرضا به سوي قدرت قوي‌تر، يعني امريكا روي آورد، هرچند روابط حسنه‌اش را با انگليس نيز حفظ كرد.» (ادامه دارد) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون