• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5383 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۱ دي

نگاهي به اهميت و جايگاه حضرت زهرا (س) در اسلام در سالروز شهادت ايشان

مبارز سياسي شكست‌ناپذير

فاطمه غلامي كرين

 

 حضرت زهرا سلام‌الله عليها يكي از شخصيت‌هاي كمياب عالم وجود و نشانه‌اي از ابداعات و نوآوري‌هاي آفرينش خداوند متعال و محل ظهور آيات بزرگ الهي و موجب افتخار تاريخ بشريت است. حضرت زهرا با داشتن فضايل و ويژگي‌هايي مانند عصمت، ولايت كبري و مقام ليله‌القدري بر تمامي زنان برتري دارد. به منظور الگوپذيري از آن حضرت بايد با گفتار و كردار ايشان آشنا شد و با تحليل و استنباط سيره عملي و علمي آن بزرگوار وظيفه خويش را در همه ابعاد زندگي سامان بخشيد. عبادت، حيا، حجاب، وارستگي، خانه داري، همسرداري، مادري و... جلوه‌هايي از سيره آن بانوي نمونه اسلام است. 

زن؛ انساني كامل
در روزگاري كه در تمام فرهنگ‌هاي اقوام و ملل جهان «زن» به عنوان «يك موجود پست» و «طفيلي» و انسان درجه دوم مطرح بود و تلخي و محروميت بر همه ابعاد و زندگي او چه، سياسي چه فرهنگي و چه اقتصادي سايه افكنده و مورد بدبيني‌ها و آماج تهمت‌ها بود و از هيچ روزنه‌اي بر افق زندگي او روشنايي نمي‌تابيد و همه درها روي او بسته بود، خورشيد اسلام طلوع و افق زندگي او را از كران تا كران روشن كرد و نداي عطوفت‌آميز پيغمبر رحمت حضرت محمد مصطفي روح نشاط و اميد در كالبد او دميد و راه ترقي و تكامل را به روي او از همه جهت باز كرد. حضرتش موقعيت مهم زن در اجتماع بشري و جايگاه بلند او و شايستگي‌ها و استعدادهاي فراواني را كه دست آفرينش در وجود اين موجود بديع قرار داده است گوشزد كرد و آيه‌هايي از قرآن مجيد را در رابطه با معرفي مقام مهم زن و ارزش والاي او براي مردم بيان كرد. اينكه زن نيز مانند مرد يك انسان كامل است و شايسته همه كمالات و كرامت انساني است و شايستگي خليفه الهي بودن را دارد معرفي كرد. قرآن‌ كريم‌ مي‌فرمايد: «اني‌ جاعلٌ‌ في‌الارض‌ خليفه» من‌ در زمين‌ جانشيني‌ قرار‌ دهنده‌ام. مقام‌ خليفه‌الهي، مقام‌ انسانيت‌ است‌ نه‌ مقام‌ مردان. محور تعليم‌ و تعلم‌ نيز جان‌ آدمي‌ است، نه‌ بدن‌ او و نه‌ مجموع‌ جان‌ و بدن. آنكه عالمِ‌ مي‌شود، روح‌ است‌ و روح، نه‌ مذكر است‌ و نه‌ مو‌نث. آن كه عالم‌ به‌ اسماء الهي‌ است، جان‌ است‌ نه‌ تن. در نتيجه، آن‌كه معلم‌ فرشته‌هاست، جان‌ آدمي‌ است‌ نه‌ تن و مسجود ملائكه‌ نيز جان‌ است‌ نه‌ جسم‌ و جنسيت.

تاسي به حضرت زهرا سلام‌الله عليها 
حالا اين بانو كه براي همه ما اسوه است در اين بخش ما موظفيم مثل آن حضرت حركت كنيم منتها او در حد آفتاب [و] ما در حد شمع او فضاي كل جهان را روشن مي‌كند منتها ما در زندگي خاص خودمان مثل شمع نور مي‌دهيم و فضاي زندگي خود را روشن مي‌كنيم. بيراهه نيست اگر حضرت زهرا(س) را اجتماعي‌ترين زن تاريخ زمان خود و اعصار بعد معرفي كنيم. اين حضرت در كنار ايفاي نقش‌هاي خانوادگي، فرزندپروري و خانه‌داري، به مسائل اجتماعي و به زنان عصر خودش هم توجه مي‌كرد و از حوزه فردي و شخصي زندگي خودش هم غافل نبود كه اين جنبه شخصي بيشتر شامل ارتباط فردي با پروردگار بود. ارتباطي شهودي و معنوي كه حضرت با وجود چهار فرزند و همسري اميرالمومنين(ع) از آن غفلت نمي‌كرد. حضرت زهرا(س)، امور و مشغله‌هاي زيادي داشت و با اينكه خانه او ملجأ رفت‌وآمد بود اما همه اينها، جا را براي عبوديت حضرت تنگ نكرده است. والاترين مصلحت، محصول خالصانه‌ترين عبادت اين است كه فرمود: «من أصعد الي‌الله خالص عبادته أهبط‌الله عزّوجلّ إليه أفضل مصلحته؛ اگر كسي عمل خالص بكند و اين قدرت را داشته باشد كه عمل خالص را به پيشگاه ذات اقدس الهي ببرد، ذات اقدس الهي بهترين و والاترين مصلحت او را به او عطا مي‌كند و نازل مي‌كند.»؛ (بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۴۹ و ۲۵۰)   يك وقت انسان كار خوب انجام مي‌دهد و ديگر به اين فكر نيست كه من اين كار خوب را حفظ بكنم. اين مثل يك باغباني است كه يك نهالي را غرس كرده است و ديگر به فكر آبياري او نيست. ممكن است او ديم يعني آنچه به وسيله باران در بيابان‌ها رشد مي‌كند، مستدام هم هست. اينها را مي‌گويند ديم و واژه عربي هم هست. اگر كسي ديمي كار كرد گاهي محصول مي‌گيرد، گاهي نمي‌گيرد و مانند آن. ما ماموريم مثل يك باغباني كه در كنار منزلش يك گلي يا نهالي را غرس كرده؛ مثل فرزند از او نگهداري كنيم. دايما مواظب او باشيم حدوثا و بقائا. پس يك وقتي كسي كار خير انجام مي‌دهد به اين فكر نيست كه آن را حفظ بكند؛ گاهي آن [كارخير] را مي‌گويد، گاهي آن را با منت ذكر مي‌كند گاهي مثلا خوشش مي‌آيد كه ديگران بازگو كنند يا از آن بهره‌برداري كنند (بهره‌برداري تبليغي و سياسي) اين شخص كار خوب كرده است و اما آن كار خوب زميني است همين جا ماند. برخي‌ها كار خوب انجام مي‌دهند براي ضبط و نگهداري. او هم تلاش و كوشش مي‌كند اما تا يك مدت محدودي. برخي‌ها تلاش و كوشش‌شان زياد است اما آن قدرت را ندارند كه بالا ببرند. حضرت زهرا (سلام‌الله عليها) نفرمودند اگر كسي كار خوب بكند، خدا بهترين مصلحت را به او مي‌دهد، فرمود: كار خوب بكن، اين را نگه بدار، اين را هديه بكن، برو و ببر. تا انسان بالا نرود كه نمي‌تواند يك هديه‌اي را به پيشگاه ذات اقدس الهي اهدا كند، فرمود: «من أصعد الي‌الله خالص عبادته أهبط‌الله عزّوجلّ إليه أفضل مصلحته» اگر يك كسي كار خوب كرد و اين كار را حدوثا و بقائا طاهر نگه داشت (آلوده نكرد) و همراه كار خوب رفت؛ چون «إِليهِ يصْعدُ الكلِمُ الطّيبُ»، بالا رفتن كار هر كسي نيست؛ بالا برود و اين‌بار را هم به همراه داشته باشد تا به «لدي‌الله» برسد و به خدا تقديم بكند. اگر كسي به جايي رسيد كه خودش كار خير خود را به خدا تقديم كرد خودش بالا برد؛ نه ملائكه بالا ببرند؛ كار خير را ملائكه مي‌برند گزارش مي‌دهند بالاخره جواب را هم آنها مي‌آورند؛ آن بردن و آوردن هر دو مع‌الواسطه است، بهره‌اش هم كم است، ولي اگر كسي خودش آن هنر را داشته باشد كه همراه ملائكه بالا برود و اين كار خير خود را به پيشگاه ذات اقدس الهي تقديم بكند؛ خودش اصعاد كند، خودش به همراه عمل برود، آنگاه فاضل‌ترين مصلحت او را ذات اقدس الهي نازل مي‌كند؛ خود خدا؛ نه به فرشته‌ها بگويد: «أهبط‌الله عزّوجلّ إليه أفضل مصلحته» خب، اين دستوري است كه وجود مبارك بي‌بي به ما داده است فرمود اين كار شدني است [و] اين كار را انجام بدهيد و مانند آن. 

فاطمه (س)؛ بهشت پيامبر(ص) 
ابن‌اثير جزري اين مطلب را آورده كه محبوب‏ترين فرد نزد پيامبر(ص)، فاطمه(س) بود. اين علاقه نه تنها به سبب نسبت پدر و فرزندي بلكه به سبب جايگاه و مقام حضرت زهرا(س) بود، چرا كه فاطمه(س) خلاصه وجود پيامبر(ص) نسيم آرام‌بخش پدر، كوثر قرآن، سرور بانوان جهان، ريحانه بهشتي، يادگار خديجه، همسر علي و مادر حسنين بود. در علل‌الشرايع آمده است كه وقتي به پيامبر گفته شد: شما فاطمه را در آغوش مي‏گيري بسيار مي‏بوسي و اين همه عطوفت و مهرباني برايش ابراز مي‏داري در حالي كه به ساير دخترانت اين همه اظهار محبت نمي‏كني؟ رسول خدا(ص) فرمود: نطفه فاطمه از غذاهاي بهشتي است من بوي بهشت از وجود او استشمام مي‏كنم.
در تفسير عياشي درباره اين مطلب آمده است؛ وقتي عايشه در مورد علاقه زياد پيامبر(ص) به دخترش فاطمه(س) اعتراض كرد، حضرت خاتم الانبياء(ص) فرمود: اي عايشه! هنگامي كه در شب معراج مرا به آسمان‌ها بردند، داخل بهشت شدم جبرييل مرا به نزد درخت طوبي برد و از ميوه‌هاي آن درخت خوردم و خداوند متعال از همان ميوه‌هاي درخت طوبي وجود فاطمه را خلق كرد هر وقت او را مي‏بوسم و مي‏بويم بوي دلپذير درخت طوبي و عطرهاي بهشتي به مشامم  مي‏رسد.

فاطمه در زمين، منصوره در آسمان
در كتاب‌هاي «بحارالانوار» و «مستدرك الوسائل» به سند مشترك از كتاب «دلائل الامامه» حديث «إِنّ فاطِمه خُلِقتْ حُورِيه فِي صُوره إِنْسِيه» بي‌شك فاطمه عليها السلام حوريه‌اي است كه به صورت انسان آفريده شده است، داراي دو معناي ظاهري و باطني است؛ معناي ظاهري: «فاطمه، حوريه‌‏اي است كه همانند صورت انسان خلق شده است». اما معناي باطني: حضرت فاطمه(س) در مرحله اول خلقت، همجنس حوريان از خاك نوراني بهشت است. وقتي كه پروردگار متعال آدم را آفريد، جسم نوري حضرت فاطمه(س) را به صورت يك سيب در بهشت در آورد و در شب معراج وقتي پيامبر به معراج رفتند، نور اوليه حضرت زهرا(س) را دريافت كردند، وقتي به درخت طوبي رسيدند جبرييل سيبي را به حضرت رسول(ص) تعارف كرد كه پيامبر(ص) فرمودند: «وقتي آن سيب را شكافتم نوري از آن سيب ساطع شد.» خود پيامبر(ص) تعجب كرد كه اين نور چيست، جبرييل پاسخ داد: «سُمِّيتْ فِي السّماءِ الْمنْصُوره و فِي الْأرْضِ فاطِمه» اين نور كسي است كه در زمين فاطمه و در آسمان منصوره است. در حديث معراج آمده است كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود: گفتم: ‌اي حبيب من جبرييل، چرا [او] در آسمان «منصوره» و در زمين «فاطمه» است؟ گفت: بدين سبب در زمين «فاطمه» ناميده شده كه شيعيان خود را از جهنم رهايي مي‏‌بخشد و دشمنانش از محبت وي بي‏‌بهره خواهند بود و در آسمان بدين جهت «منصوره» است كه خداوند فرموده: «در آن روز (قيامت) مومنان به ‌جهت ياري خدا كه هر فردي را بخواهد ياري دهد خرسند مي‌شوند»؛ منظور از اين ياري همان نصرتي است كه فاطمه به دوستان خويش خواهد كرد.

دو ماموريت بزرگ حضرت فاطمه (س) 
ماموريت زميني فاطمه سلام‌الله عليها جلوگيري از انحراف جامعه
«سُمِّيتْ فِي الْأرْضِ فاطِمه لِأنّها فطمتْ شِيعتها مِن النّارِ و فُطِم أعْداوها عنْ حُبِّها» به تعبيري يعني؛ دري را كه شيطان باز كرده تا انسان‌ها را به ظلمت و جهنم ببرد، حضرت با تلاش و تكاپو تا آخرين لحظه عمرش مانع از اين انحراف عظيم مي‌شد تا به مقصد نرسد. ظلماتي كه انسان در آن ظلمات نمي‌تواند هيچ نشانه‌اي را ببيند، در آيه شريف قرآن از آن ظلمات، به ظلمات درياي عميق تعبير آورده مي‌شود. خداوند متعال مي‌فرمايد: «أوْ كظُلُماتٍ في بحْرٍ لُجِّيٍّ يغْشاهُ موْجٌ مِنْ فوْقِهِ موْجٌ مِنْ فوْقِهِ سحابٌ ظُلُماتٌ بعْضُها فوْق بعْضٍ إِذا أخْرج يدهُ لمْ يكدْ يراها و منْ لمْ يجْعلِ‌الله لهُ نُوراً فما لهُ مِنْ نُور» مثل ظلمات در يك درياي عميق و مواج كه بر فراز اين درياي عميق هم موج‌هايي است كه روي هم مي‌غلتند و باز بر فراز موج اول، موج دوم و بر فراز اين درياي مواج ابر تيره‌اي وجود دارد. پيداست ظلمات ته اين دريا چگونه ظلماتي است. ظلمات متراكمي است كه روي هم انباشته شده‌اند. تا جايي كه در اين ظلمات وقتي انسان دست خود را بيرون مي‌آورد دست خود را نمي‌بيند. (تعبير آيه اين نيست كه «اذا اخرج يده لم يراها» بلكه «لمْ يكدْ يراها» مي‌فرمايد به ديده نزديك هم نيست اميد به ديدن هم نيست.) اين ظلمات انسان را از نزديك‌ترين دارايي‌ها و ثروت‌ها و توانايي‌هاي خودش غافل مي‌كند و نمي‌گذارد انسان خودش را هم ببيند. «و منْ لمْ يجْعلِ‌الله لهُ نُوراً فما لهُ مِنْ نُورٍ» و آن كسي كه در اين ظلمات گرفتار آمده اگر خداي متعال براي او نوري قرار ندهد ديگر هيچ نوري ديگري نيست كه به‌كار او بيايد.

شيوه مبارزاتي حضرت زهرا (س) 
نگاه زيركانه و در عين حال نقادانه حضرت زهرا(س) به وضعيت پيراموني خويش، از عمق دقت و وسواس حضرت نسبت به مسائل، معضلات و وضعيت جامعه حكايت مي‌كند و به خوبي نشان مي‌دهد كه زنانگي تاثيري بر حساسيت اجتماعي نمي‌تواند داشته باشد. 
شيوه مبارزاتي فاطمه زهرا عليهاالسلام دادن آگاهي و رشد سياسي به زنان مهاجر و انصار بود كه بدين‏وسيله آتش مبارزه در خانواده‌هاي مدينه وارد مي‌شد. اين مبارز سياسي شكست‏ناپذير كه تمام تاب و توان خود را در دفاع از حريم ولايت و امامت قرار داده بود، به علت تلاش بيش از حد ناتوان شد. به همين دليل، پس از مدتي فاطمه زهرا عليهاالسلام به علت بيماري و ضعف، در خانه بستري شد. وقتي خبر بيماري آن حضرت در مدينه پيچيد، زنان مهاجر و انصار كه وامدار تعليم و تربيت فرهنگي آن حضرت بودند، براي عيادت وي به خانه‏اش آمدند. وقتي از حال آن حضرت جويا شدند، از حال خود نگفت، بلكه در دفاع از حريم ولايت به سخن پرداخت و از سستي مردان‌شان سخن راند كه حق را فراموش كرده‏اند و سكوت اختيار كرده‌اند. بازتاب سخنان دخت پيامبر به تدريج در درون خانه‌ها آتشي به پا كرد و انقلابي پرخروش را جهت داد كه به حريم خانه‌ها راه يافت و نطفه‌هاي آگاهي و شعور را بارور كرد.
اين شيوه مبارزه نشان مي‌دهد اگر در جامعه‏اي به جاي مشغول ساختن زنان به خود، كار فرهنگي و فكري صورت گيرد و به آنان آگاهي سياسي داده شود، آنان بهتر مي‌توانند در شناخت براي آنها حق و حقيقت بدون تعارف‏هاي ديپلماتيك و بازي‌هاي سياسي وارد صحنه شوند و به دفاع  بپردازند.
دخت گرامي رسول خدا (ص) مي‏ديد كه با خروج رهبري از محور خود چه بسا ممكن است امور مهم ديگر نيز دچار اين آفت شود و هرگونه ساكت ماندن نوعي مهر تاييد بركارهاي ناروا باشد و چه بسا حتي براي هميشه كاري قانوني جلوه داده شود و نشاني بر حقانيت مدّعيان خلافت تلقي گردد. بدين جهت آن حضرت در مواردي مخالفت خود را با اعتراض و انتقاد و شكوه به اثبات رساند.
فرازهايي از خطبه بانوي نمونه اسلام در مسجد مدينه گواهي گويا و شاهد زنده بر اين مطلب است. زهراي اطهر(س) با دلي پرخون از حوادث ناگوار پيش آمده، با زبان شكوه و اعتراض خطاب به انصار فرمودند: «يا معشر النّقيبه و اعضاد الملّه و حصنه الاسلام! ما هذه الغميزه في حقّي و السّنه عن ظلامتي؟» اي انجمن بزرگان! اي بازوان ملّت! اي حافظان اسلام! اين غفلت و سستي در مورد حق من چيست؟ و چرا در برابر دادخواهي من سهل‌انگاري مي‏كنيد؟ 

بصيرت؛ اصل موفقيت در همه امور
انحراف از حق و واقعيت از پيامدهاي نداشتن بصيرت است. بصيرت اصل موفقيت در همه امور است. اگر بصيرت در كار نباشد، انسان حركتي كه انجام مي‌دهد از آن شناختي ندارد و درباره افق و چشم‌انداز آن هيچ برآوردي نخواهد داشت. شبهات و ضعف اطلاعات باعث ايجاد انحراف مي‌شود، همان‌طوركه در زمان حضرت اميرالمومنين(ع) دشمنان شبهاتي مطرح كردند به‌طوري كه حتي ايشان را مرتد اعلام كردند كه اين موضوع شامل عدم بصيرت مردم آن دوران بود. با وجود اينكه همه غدير را ديده بودند و اعتراف مي‌كردند كه پس از پيامبر اكرم(ص) حضرت علي(ع) اشرف خلق بوده است اما هواي نفس اجازه نداد و در برابر اهل حق و فرموده‌هاي پيامبر اسلام ايستادند كه اين امر بيانگر عدم بصيرت مردم در آن زمان است البته از اين نكته نبايد بگذريم كه بسياري از مردم آن دوره بصيرت داشتند اما التزام ايماني و اعتقادي نداشتند. مشاهده مي‌كنيم كه در آن دوران اتفاقاتي كه براي امام علي (ع)، امامت و دنياي اسلام رخ مي‌دهد بخشي ناشي از عدم بصيرت بود و بخشي نيز از عدم التزام ايماني و اعتقادي مردم آن زمان نشات مي‌گيرد.

ماموريت شفاعت شيعيان 
روايت مي‌فرمايد: «هِي فِي السّماءِ الْمنْصُوره» و ذلِك قوْلُ‌الله‏ عزّ و جلّ «يوْمئِذٍ يفْرحُ الْمُومِنُون بِنصْرِ‌الله ينْصُرُ منْ يشاءُ» يعْنِي نصْر فاطِمه لِمُحِبِّيها. «يعني در آن روز (قيامت) مومنان به‌ جهت ياري خدا كه هر فردي را بخواهد ياري دهد خرسند مي‌شوند»؛ منظور از اين ياري همان نصرتي است كه فاطمه به دوستان خويش خواهد كرد. هرچند شفاعت كبري مخصوص پيامبر اكرم(ص) و بعد از او در اختيار امامان معصوم(ع) مي‌باشد اما در ميان معصومين دو نفر هستند كه شفاعت‌شان خاص الخاص است، يكي وجود حضرت زهرا(س) و ديگري امام حسين(ع). خداوند متعال او را در شفاعت گسترده‌اش نصرت مي‌كند و حضرت زهرا(س) چنان قدرتي در شفاعت دارد كه جز يك مشت علف هزر كه به درد هيچ چيز به جز جهنم نمي‌خورند بقيه را به واسطه شفاعتش به بهشت مي‌برد، شفاعت حضرت زهرا(س) عجيب است، 
علامه مجلسي در كتاب شريف بحارالانوار، جلد 4۴۳ صفحه ۶۵ از امام باقر(ع) نقل شده كه فرمودند: به خدا قسم‌ اي جابر در روز قيامت حضرت فاطمه(س) جدا مي‌كند و نجات مي‌دهد شيعيان و محبين و دوستدارانش را همچنان كه مرغ دانه خوب از دانه بد را جدا مي‌كند. زماني كه شيعيان او با آن حضرت نزديك در بهشت مي‌رسند، خداوند در دل‌هاي آنها مي‌اندازد كه برگرديد و نگاه كنيد، برمي‌گردند و نگاه مي‌كنند. خداوند مي‌فرمايد: چرا برگشتيد؟ درحالي كه فاطمه(س) دختر حبيبم در بين شماست! و هر آينه شفاعت او را درباره شما خواهم پذيرفت. مي‌گويند: خدايا دوست داريم قدر و منزلت ما شيعيان فاطمه(س) در اين روز شناخته شود. پس از جانب خداوند خطاب مي‌شود، ‌اي دوستان من برگرديد و نگاه كنيد و ببينيد هر كسي شما را به خاطر دوستي فاطمه(س) دوست داشته است، هر كسي شما را اطعام كرده است، هركس را كه به خاطر زهرا(س) شما دوستداران فاطمه را اطعام كرده، نيكي نموده و با جرعه آبي سيراب‌تان كرده است يا غيبت افراد را از شما به خاطر دوستي فاطمه(س) برگردانده، دست او را بگيريد و به بهشت واردش كنيد. سپس امام باقر(ع) فرمود: به خدا قسم باقي نمي‌ماند در بين مردم جز شك‌كننده، يا منافق يا كافر. 
شيخ صدوق در امالي و علامه مجلسي در بحارالانوار اين روايت را آورده آن‌كه جابر بن عبدالله از رسول خدا(ص) روايت مي‌كند كه حضرت فرمودند: 
هنگامي كه روز قيامت فرا مي‌رسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقه‌اي از ناقه‌هاي بهشتي وارد عرصه محشر مي‌شود كه مهار آن ناقه از مرواريد درخشان و ... چشمانش از ياقوت سرخ است و بر فراز آن قبه‌اي (خيمه‌اي) از نور كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است، فضاي داخل آن قبه انوار عفو الهي و خارج آن حتميه پرتو رحمت خدايي است و ... از جانب راست آن مركب هفتاد هزار ملك و از طرف چپ آن هفتاد هزار ملك و فرشته است و جبرييل درحالي كه مهار ناقه را گرفته است با همان صداي بلند ندا مي‌كند: «نظرها به پايين افكنيد اين فاطمه(س) دختر محمد(ص) است كه عبور مي‌كند».  در آن هنگام حتي انبيا و صديقين و شهدا، همگي از ادب ديده فرو مي‌گيرند تا اينكه فاطمه عبور مي‌كند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مي‌گيرد، آنگاه از جانب خداوند عزوجل ندا مي‌شود‌اي محبوبه من، ‌اي دختر حبيب من، بخواه از من، آنچه مي‌خواهي تا عطايت كنم، شفاعت ‌كن هر كه را مايلي تا قبول كنم. در جواب حضرت مي‌فرمايد: ‌اي خداي من، ‌اي مولاي من، درياب ذريه مرا، شيعيان مرا، پيروان مرا، دوستان مرا، دوستان ذريه مرا، بار ديگر از جانب حق خطاب مي‌رسد، كجا هستند ذريه فاطمه و پيروان او، كجايند دوستدارانش و دوستداران ذريه او؟ در آن هنگام جماعتي به ‌پيش مي‌آيند (جلو مي‌آيند) فرشتگان رحمت آنان را از هر سوي در ميان مي‌گيرند و فاطمه(س) درحالي كه پيشگام آنهاست؛ همگي را همراه خود به بهشت وارد مي‌كند.

حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌عليها) از ديدگاه اهل بيت (عليهم‌السلام) 
روايت اول: 
مرحوم شيخ طوسي(ره) ـ از علماي بزرگ شيعه ـ در كتاب الغيبه و مرحوم مجلسي(ره) در بحار الأنوار از حضرت ولي‌عصر (عجل‌الله تعالي فرجه الشريف) نقل مي‌كنند:  و في إبنه رسول‌الله صلي‌الله عليه و‌آله و سلم لي اسوه حسنه. دختر رسول اكرم (صلي‌الله عليه و‌آله و سلم) ـ و مادر من ـ براي من الگويي نيكوست.
الغيبه للشيخ الطوسي، ص286 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج53، ص180 ـ الإحتجاج للشيخ الطبرسي، ج2، ص279
روايت دوم: 
اين روايت از امام حسن عسكري (عليه‌السلام) است كه مي‌فرمايد:  نحن حجج‌الله علي خلقه و جدتنا فاطمه حجه‌الله علينا. ما حجت‌هاي خداوند بر مخلوقين هستيم و جدّه ما فاطمه، حجت خداوند بر ما است.
أطيب البيان في تفسير القرآن للسيد عبد الحسين الطيب، ج13، ص235  اگر هيچ روايتي در فضيلت حضرت صديقه طاهره (سلام‌الله‌عليها) نداشتيم، جز اين يك روايت، براي ما كفايت مي‌كند.
روايت سوم: 
امام باقر (عليه‌السلام) مي‌فرمايد:  لقد كانت مفروضه الطاعه علي جميع من خلق‌الله من الجن و الإنس و الطير و الوحوش و الأنبياء و الملائكه. فاطمه واجب الإطاعه بود بر جميع مخلوقات خداوند از جن و إنس و پرندگان و حيوانات و أنبياء و ملائكه.
دلائل الإمامه للطبري الشيعي، ص27، مستدرك سفينه البحار للشيخ علي النمازي الشاهرودي، ج6، ص208 ـ الأسرار الفاطميه للشيخ محمد فاضل المسعودي، ص83
اين نشان مي‌دهد كه حضرت صديقه طاهره (سلام‌الله‌عليها) يك جايگاه ويژه‌اي در ميان أنبياء (عليهم‌السلام) و ائمه (عليهم‌السلام) دارد.

حضرت فاطمه زهراء (سلام‌الله‌عليها) از ديدگاه اهل‌سنت
در صحيح بخاري و صحيح مسلم و صحاح ديگر و المستدرك الصحيحين روايات متعددي درباره حضرت صديقه طاهره (سلام‌الله‌عليها) آمده است كه به چند مورد اشاره مي‌كنيم: 
روايت اول:  در صحيح بخاري و ساير كتب معتبر اهل‌سنت آمده است كه پيامبر اكرم (صلي‌الله عليه و آله) فرمود:  فاطمه سيده نساء اهل الجنه. فاطمه سرور زنان بهشتي است.
 (صحيح البخاري، ج4، ص209 ـ مسند احمد، ج5، ص391 ـ فضائل الصحابه للنسايي، ص58 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص151 ـ المصنف لإبن أبي شيبه الكوفي، ج7، ص527 ـ السنن الكبري للنسايي، ج5، ص81 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج22، ص403 ـ مناقب علي بن أبي طالب لإبن مردويه الأصفهاني، ص193 ـ تاريخ الطبري، ج6، ص196 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج4، ص36 ـ البدايه و النهايه لإبن كثير، ج6، ص224 ـ المناقب للخوارزمي، ص199
روايت دوم: 
در كتاب أسد الغابه في معرفه الصحابه إبن اثير، تعبيري آمده كه در منابع شيعه هم آمده است:  «فاطِمه سيده نِساءِ أهْلِ الْجنّه» فاطمه، سرور تمام زنان دنيا و آخرت است.
 (أسد الغابه في معرفه الصحابه لإبن الأثير، ج4، ص16 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص156 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج5، ص537 ـ إمتاع الأسماع للمقريزي، ج4، ص195 ـ الفصول المهمه في معرفه الأئمه لإبن الصباغ، ج1، ص663 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج14، ص173 ـ الإصابه لإبن حجر، ج8، ص102 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج2، ص126 ـ المناقب للخوارزمي، ص350 ـ كتاب الفتوح لأحمد بن أعثم الكوفي، ج2، ص561) 
روايت سوم: 
حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين از عايشه نقل شده است:  إن فاطمه كانت إذا دخلت عليه، قام إليها، فقبلها و رحب بها و أخذ بيدها، فأجلسها في مجلسه و كانت هي إذا دخل عليها رسول‌الله صلي‌الله عليه و‌آله قامت إليه مستقبله و قبلت يده.
هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه.
وقتي فاطمه وارد خانه رسول‌الله (صلي‌الله عليه و سلم) مي‌شد، حضرت به احترام او مي‌ايستاد و او را مي‌بوسيد و به او خوشامد مي‌گفت و دستش را مي‌گرفت و در كنارش مي‌نشاند ... .
 (المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص160 ـ سنن أبي داود، ج2، ص522 ـ تحفه الأحوذي للمباركفوري، ج8، ص26 ـ سبل الهدي و الرشاد للصالحي الشامي، ج7، ص151 ـ سنن الترمذي، ج5، ص361 ـ فضائل الصحابه للنسايي، ص78 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج8، ص103 ـ صحيح ابن حبان، ج15، ص403 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج4، ص1896 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص46) 
اين روايات نشان مي‌دهد كه نزد اهل سنت، حضرت صديقه طاهره (سلام‌الله عليها) جايگاه ويژه‌اي دارد.
روايت چهارم: 
در معتبرترين كتب اهل‌سنت آمده است كه پيامبر اكرم (صلي‌الله عليه و آله) فرمود:  فاطمه بضعه مني، فمن أغضبها أغضبني.
 (صحيح البخاري، ج4، ص210 ـ صحيح مسلم، ج7، ص141 ـ مسند احمد، ج4، ص5 ـ فضائل الصحابه للنسايي، ص78 ـ السنن الكبري للنسايي، ج5، ص97 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج10، ص201 ـ المصنف لإبن أبي شيبه الكوفي، ج7، ص526 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج22، ص404 ـ الجامع الصغير للسيوطي، ج2، ص208 ـ تفسير ابن كثير، ج3، ص267) 
اين روايت، علاوه بر اينكه عصمت حضرت فاطمه زهراء (سلام‌الله عليها) را در همه زمينه‌ها ثابت مي‌كند، نشان مي‌دهد كه عنايت خداوند به حضرت فاطمه زهراء (سلام‌الله عليها) در حدي است كه غضب و رضايت حضرت فاطمه زهراء (سلام‌الله عليها) مساوي است با غضب و رضايت خودش. قضايايي كه پيش آمد، موجب رنجش حضرت فاطمه زهراء (سلام‌الله عليها) شد و تا آخرين لحظه هم حضرت فاطمه زهراء (سلام‌الله عليها) رضايتش را از غاصبان حقوق امير المومنين (عليه السلام) و ستمگران در حق خويش اعلام نكرد. 
در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است: 
فهجرته فلم تكلمه حتي توفيت و عاشت بعد النبي صلي‌الله عليه و سلم سته أشهر فلما توفيت دفنها زوجها علي ليلا و لم يوذن بها أبا بكر و صلي عليها.
 (صحيح البخاري، ج5، ص82 ـ صحيح مسلم، ج5، ص154) 

برتري حضرت زهرا (سلام‌الله‌عليها) بر أمهات المومنين و ديگر زنان
در كتاب «صحيح بخاري» وارد شده است كه رسول گرامي اسلام (صلي‌الله عليه و‌آله و سلم) فرمودند: «فاطِمه سيده نِساءِ أهْلِ الْجنّه» فاطمه سرور زنان اهل بهشت است.
 (الجامع الصحيح المختصر، اسم المولف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،‌دار النشر:‌دار ابن كثير, اليمامه - بيروت - 1407 - 1987، الطبعه: الثالثه، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ج 3، ص 1360، ح 3507) 
اين روايت نشانگر برتري حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله عليها) از أمهات المومنين، حتي حضرت خديجه (سلام‌الله‌عليها) و حضرت مريم است. همچنين در حديث شماره 3426 وارد شده است: 
پيغمبر اكرم (صلي‌الله عليه و آله) در بيماري وفاتش هنگامي كه بي‌تابي فاطمه را مشاهده كرد، فرمود: 
«أما ترْضين أنْ تكونِي سيده نِساءِ أهْلِ الْجنّه أو نِساءِ الْمُومِنِين» آيا راضي نيستي كه تو برترين بانوي زنان جهان و بانوي زنان اين امت و بانوي زنان باايمان باشي؟
 (الجامع الصحيح المختصر، اسم المولف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،‌دار النشر:‌دار ابن كثير, اليمامه - بيروت - 1407 - 1987، الطبعه: الثالثه، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ج 3، ص 1326، ح) 3426

خاطره‌اي خواندني از گفت‌وگوي  علامه اميني با عالم  اهل  سنت 
 يكي از دلايل خدشه‌ناپذير بر لزوم شناخت امام زمان حديثي متواتر از پيامبر گرامي اسلام است كه فرمودند: (من مات ولمْ يعرِفْ اِمام زمانِه مات ميته جاهليه) هركس بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. اين حديث را شيعه و سني نقل كرده‌اند و هيچ ترديدي در انتساب آن به رسول خدا صلي‌الله عليه و‌آله وجود ندارد. بر اساس اين حديث بايد در هر زمان امامي در زمين وجود داشته باشد تا مردم با اقتدا به او راه يابند و هدايت شوند. دانشمندان شيعه بارها با استدلال به اين حديث در مناظرات‌شان با اهل‌سنت پيروز شده‌اند. خاطره‌اي از علامه اميني در اين زمينه شنيدني است: يكي از ائمه جماعات تهران نقل مي‌كند كه: علامه اميني از نجف به تهران آمده بود. من به ديدن ايشان رفتم و تقاضا نمودم كه شبي به منزل ما تشريف بياورند. آقاي اميني اجابت نمودند و عدّه‌اي از علما را هم به‌ افتخار ايشان دعوت نمودم. شب موعود فرارسيد و از ايشان تقاضا كردم مطلبي را بيان فرمايند، ايشان فرمودند: براي مطالعات بعضي از كتب، مدتي در حلب به سر مي‌بردم يكي از تجارِ فهميده و در منطقه‌اي از اهل‌سنت با من آشنا شد و شبي از من دعوت به عمل آورد. علماي تراز اول شهر و قضات عاليرتبه و بعضي از اساتيد دانشگاه و عدّه‌اي از تجّار نيز در آنجا حضور داشتند. پس از شام، عالم بزرگ و مفتي اعظم شهر گفت: آقاي اميني اين بحث امامت چه ريشه و اساسي در اسلام دارد كه شيعيان و علماي تشيّع آن را رها نمي‌كنند؟ من به ايشان گفتم: آيا اين حديث را كه از رسول خدا صلي‌الله عليه و‌آله نقل شده (من مات ولمْ يعرِفْ اِمام زمانِه مات ميته جاهليه) قبول داري؟ گفت: بلي. به او گفتم: براي پيگيري و بررسي بحث امامت همين حديث بس است، وي ساكت شد و چيزي نگفت. از او سوال كردم: فاطمه زهراء عليهاالسلام چگونه بانويي است؟ وي گفت: (إنّها مطهّره بِنصّ الْكِتاب)؛ به ‌صراحت قرآن، مطهره و معصوم است چون در شأن اهل‌بيت آيه تطهير نازل شده و حضرت زهرا از بزرگ‌ترين مصاديق اهل بيت رسول‌الله صلي‌الله عليه و‌آله است. به او گفتم: چرا فاطمه زهراء عليهاالسلام در حال خشم و غضب از حاكمان وقت از دنيا رفت؛ آيا آنان امام امت و خليفه بحق رسول خدا نبودند يا حضرت زهرا امام خود را نشناخت و فوت كرد؟ عالم بزرگ حلب ديد اگر بگويد غضب و خشم حضرت زهراء عليهاالسلام كار صحيحي بوده بايد خط بطلان به جبين حاكمان آن‌وقت بكشد و اين برخلاف اعتقادات‌شان است و اگر بگويد كار حضرت زهراء عليهاالسلام خطا بوده و او بدون معرفت به امام خويش از دنيا رفته، با مقام عصمت و طهارت ايشان كه مورد قبول قرآن است منافات دارد، به همين دليل براي خلط بحث گفت: آقاي اميني بحث ما چه ربطي به موضوع غضب و خشم حضرت زهرا نسبت به حكام زمان خودش دارد؟ افرادي كه در مجلس حضور داشتند از حيث علم و دانش اشخاص برجسته و فهيمي بودند و متوجه شدند كه آقاي اميني با طرح اين سوال چه ضربه محكمي به عقايد آنان وارد ساخت و گفت كه شما نه فقط امام زمان خود را نشناخته‌ايد بلكه در حقانيّت افرادي كه آنان را خليفه رسول خدا صلي‌الله عليه و‌آله مي‌دانيد نيز در شك و ترديد به سر مي‌بريد، صاحب منزل كه كناري ايستاده بود رو به عالم بزرگ حلب كرد و گفت: شيخُنا اُسْكُتْ قدِ افْتضحْنا، يعني ديگر ساكت شو كه ما را رسوا كردي.


   شيوه مبارزاتي فاطمه زهرا عليهاالسلام دادن آگاهي و رشد سياسي به زنان مهاجر و انصار بود كه بدين‏وسيله آتش مبارزه در خانواده‌هاي مدينه وارد مي‌شد. اين مبارز سياسي شكست‏ناپذير كه تمام تاب و توان خود را در دفاع از حريم ولايت و امامت قرار داده بود، به علت تلاش بيش از حد، ناتوان شد. به همين دليل، پس از مدتي فاطمه زهرا عليهاالسلام به علت بيماري و ضعف، در خانه بستري شد. وقتي خبر بيماري آن حضرت در مدينه پيچيد، زنان مهاجر و انصار كه وامدار تعليم و تربيت فرهنگي آن حضرت بودند، براي عيادت وي به خانه‏اش آمدند. وقتي از حال آن حضرت جويا شدند، از حال خود نگفت، بلكه در دفاع از حريم ولايت به سخن پرداخت و از سستي مردان‌شان سخن راند كه حق را فراموش كرده‏اند و سكوت اختيار كرده‌اند. بازتاب سخنان دخت پيامبر به تدريج در درون خانه‌ها آتشي به پا كرد و انقلابي پرخروش را جهت داد كه به حريم خانه‌ها راه يافت و نطفه‌هاي آگاهي و شعور را بارور كرد
  ابن‌اثير جزري اين مطلب را آورده كه محبوب‏ترين فرد نزد پيامبر(ص)، فاطمه(س) بود. اين علاقه نه تنها به سبب نسبت پدر و فرزندي بلكه به سبب جايگاه و مقام حضرت زهرا(س) بود، چرا كه فاطمه(س) خلاصه وجود پيامبر(ص) نسيم آرام بخش پدر، كوثر قرآن، سرور بانوان جهان، ريحانه بهشتي، يادگار خديجه، همسر علي و مادر حسنين عليهمالسلام بود
  والاترين مصلحت، محصول خالصانه‌ترين عبادت اين است كه فرمود: «من أصعد الي‌الله خالص عبادته أهبط‌الله عزّوجلّ إليه أفضل مصلحته؛ اگر كسي عمل خالص بكند و اين قدرت را داشته باشد كه عمل خالص را به پيشگاه ذات اقدس الهي ببرد، ذات اقدس الهي بهترين و والاترين مصلحت او را به او عطا و نازل مي‌كند»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون