• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5385 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۴ دي

رقص برف

حسن لطفي

آن‌قدر برف نديده شده‌ايم كه وقتي بارش برف شروع مي‌شود، چرخش دانه‌هايش توي آسمان انگار زيباترين رقص دنيا است. به گمانم بيشتر از هر زماني نيازمند اين رقاص شادي‌آور و شادي‌بخش هستيم.  البته به شرط آنكه اندوه و درد آن‌قدر در تن و جانم فرو نرفته باشد كه هر اتفاق شادي، پس از اندكي تبديل به آينه دقي شود كه روح آدمي را ذره ذره در انزوا مي‌خورد و خوره روح مي‌شود.
چيزي شبيه شادي شب يلدا كه انگار براي عده‌اي يادآور شب‌هايي طولاني‌تر از شب يلدا بود. شب‌هايي كه انگار در آن وزنه سنگيني به عقربه‌هاي ساعت و قلب انسان‌هايي وصل كرده بودند. وزنه‌هاي بي‌شكلي كه از جدايي، مرگ و زخم و غم بيرون زده بود.  وزنه‌هايي كه آرزو مي‌كنم هيچ‌وقت به هيچ ساعت و قلبي نچسبد و شب‌ها را طولاني‌تر از يلدا نكند. شب‌هايي كه تصورش هم دردناك است.
به قول رومن رولان، بين كسي كه از بدنش خون مي‌رود و فردي كه نظاره‌گر است تفاوت بسيار است، اما گمانم اين به معناي آن نيست كه نتوانيم به درد و اندوه ديگري نزديك شويم. 
آن‌قدر نزديك كه مثل فرشته‌هاي فيلم برلين زير بال فرشتگان سر بر سر فرد اندوهگين بگذاريم و تلاش كنيم تا از دردش بكاهيم، حتي اگر مثل آن فرشته‌ها نتوانيم باز هم چيزي از دست نداده‌ايم. حداقل براي خودمان معلوم مي‌شود هنوز زنده‌ايم. هنوز معناي رفتار انساني را خوب مي‌دانيم. رفتاري كه باعث مي‌شود درد ديگري را درك كنيم.  از ناله‌هاي پدر، خواهر، مادر و برادري بر سر گور عزيزشان غمگين شويم و از خدا بخواهيم كسي داغدار عزيزش نشود. كسي بر گور جواني شيون و زاري نكند. وقتي برف مي‌بارد رقص برف را از پشت پنجره خانه‌اي تماشا كند كه در آن دغدغه قسط بانك و نداري و بي‌چيزي سردش نكرده باشد.  از پشت پنجره‌اي كه شادي دختران و پسران جوان را صاف و زلال نشان مي‌دهد و صداي خنده آنها كه از درز پنجره‌ها رد مي‌شود زيباترين صداي دنيا به نظر برسد.(آيا زيباتر از صداي خنده از ته دل آدمي صداي ديگري سراغ داريد؟) مهم نيست برف ببارد يا نبارد مهم اين است كه آدم‌ها نظاره‌گر شادي هم باشند. البته بارش برف كه نشانه مهر و سخاوت خداوند است زيبايي را صد چندان مي‌كند. فقط كافي است وقتي برف مي‌بارد مادري بر سر گور جوانش نباشد. اگر باشد رقص برف برايش هيچ لذتي ندارد. لذت كه ندارد به جاي خودش، او را به ياد چشمان در گور خفته‌اي مي‌اندازد كه اگر در گور نبود، مي‌توانست زيباترين رقص دنيا را در آسمان نگاه كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون