يكي از شبهاي مبارك در فرهنگ ناب ديني ما شب قدر است. شب قدر به گونهاي است كه در چندين آيه به شبي تعبير شده كه قرآن در آن نزول يافته و از هزاران ماه برتر است.
هيچ روز و شبي در قرآن مانند شب قدر مورد تعريف و تمجيد قرار نگرفته است. شاعران ما در ادبيات فارسي هم در رابطه با شب قدر بسيار نيكو گفتهاند.
به عنوان مثال سعدي ميفرمايد تو را قدر اگر كس نداند چه غم؟ / شب قدر را ميندانند هم. يعني كسي كه قدر انسان را نميداند، شب قدر را هم نشناخته است. سعدي در اينجا بيان ميكند كه قدر آدميزاد را بايد بدانند، اين آدميزاد هركس كه ميخواهد باشد هركس قدر انسان را نداند به درك شب قدر هم نميرسد.
شب قدر آنقدر براي قرآن مهم است كه حتي به پيامبر خود هم ميگويد: «توهم نميداني كه اين شب چقدر بزرگ است.»
حالا اينكه اين شب قدر كدام شبي است خيلي مشخص نيست و قرآن هم آن را مشخص نكرده كه كدام شب، شب قدر است. البته در روايات ما شبهاي 19، 21 و 23 ماه مبارك رمضان به عنوان شبهاي قدر معرفي شدهاند.
اهل سنت بر اين باور هستند كه يكي از شبهاي دهه آخر ماه رمضان شب قدر است و خيلي از علماي اهل سنت هم اعتقاد دارند كه شب بيستوهفتم شب قدر است. اعمالي در اين شبها براي انسانهاي مسلمان در دين آمده است كه مهمترين آن بيدار ماندن تا سحر است كه همان منظور آيه شريف «سلامٌ هِي حتى مطْلعِ الْفجْرِ» است. خود نفس بيدار ماندن بسيار مهم است. پيامبر اكرم در اين شب نميگذاشتند كه صحابه و اهل بيتش تا سحر به خواب روند و حتي به روي صورت آنان آب ميپاشيدند كه به خواب نروند. يكي از ديگر مواردي كه در اين شبها سفارش شده است، اقدام به بحثهاي علمي و تحقيق و تفحص است كه اين مورد متاسفانه در جامعه ما جدي گرفته نميشود و كسي هم در شب خيلي دنبال تحقيق و اينچنين مسائل نيست. در جامعه ما رسم است كه در اين شب تا سحر كه ميخواهند قرآن را بر سر بگذارند به دعا مشغول باشند.
اين دعا خواندن بسيار عالي است اما اگر انسان به معاني اين دعاها توجهي نكند و دركي از آن به دست نياورد به فيوضات اين شبها نميرسد. اينكه در كتابهاي ما صحبت و بحث كردن در شب قدر خيلي برتر از ديگر كارها برشمرده شده است به اين دليل است كه انسان در آن شب قدر به خودش بپردازد و خود را بشناسد. خودش و جامعهاش را بشناسد چراكه خود قدر به معناي اندازهگيري و تقدير است يعني تقدير خود من و جامعه من اگر در آن شب مشخص ميشود، من ظرفيتهاي وجودي خود را بشناسم و به آن ظرفيتها پي ببرم. همه اينها به علم و تحقيق بر ميگردد. اين اعمال ديني و دعاهايي كه ما به خصوص در ماه مبارك رمضان ميخوانيم، اعمالي است كه ثمرات و خواصش در همين دنيا به سوي انسان بايد بازگردد. اينكه ما دعا بخوانيم و روزه بگيريم كه در آخرت، ثوابش را بگيريم، اين خلاف چيزي است كه در فلسفه دين و احكام روزه و دعا وجود دارد.
قرآن وقتي روزه را بيان ميكند در آخرش ميفرمايد براي اينكه تقوا داشته باشيد. تقوا يعني اينكه انسان در اين دنيا بتواند خودش را از هرجهت كنترل و بر هواي نفسش غلبه كند. اگر صاحب قدرت است، قدرتش را و اگر صاحب ثروت است، ثروتش را كنترل كند.
به عنوان مثال در خيابانها سرعتگير ميگذارند كه يك خودرو در جاهايي كه نبايد تند برود، سرعت خود را كنترل كند. تقوا هم همين سرعتگيري است كه جلوي تندروي انسان را ميگيرد. خدا هم ميخواهد اين ماه رمضان به گونهاي براي ما جا بيفتد كه تقوا در دل و ذهن ما ملكه شود و سرعتگير ما شود.
ما در هر پست و مقامي هستيم در يك چارچوبي بايد قرار بگيريم كه از حد خود تجاوز نكنيم. تقوا براي اين است كه جلوي تجاوز انسان از حد خودش را بگيرد و روزه هم در اين كار نقش بسيار مهمي دارد و همه اينها ثمرثش به اين دنيا بازميگردد يعني تقوا، احيا، شب قدر و روزه اعمالي است كه جامعه مسلمانان را بايد به يك جامعهاي ايدهآل تبديل كند. اگر شما اين اعمال را در جامعه داشته باشيد و از آنسو فقر، فساد، فحشا، نزاع و از اين دست مسائل در جامعه وجود داشته باشد يعني اينكه اين شما در جامعه به فلسفه شبهاي قدر نزديك نشدهايد. يكي از چيزهايي كه در ماه رمضان و به خصوص در شبهاي قدر سفارش شده است، مساله مبارزه با فقر است.
شبهاي قدر شبهايي است كه بايد با فقر ستيز كرد. شما در شبهاي قدر بنشينيد در مسجد و دعاهاي بلند بخوانيد اما در جامعه كساني باشند كه نان نداشته باشند بخورند، به نظر من اين دعاها بيهدف و فلسفه است. پيامبر خدا فرمودند: «ايمان به خدا و پيغمبر نياورده كسي كه شب سير بخوابد درحالي كه همسايهاش گرسنه باشد. شما هر روز در ماه رمضان ميخوانيد كه «خدايا شكم گرسنه را سير كن»، «خدايا آناني كه لباس ندارند بپوشانشان».
مسلمانان بايد به دنبال «جامعه مطلوب مسلماني» كه انسان در ماه رمضان و در دعاها ميشناسد، باشد و آنچيزي كه را دين ما براي ما ترسيم ميكند، محقق كند. در هر صورت اوج ماه مبارك رمضان در شب قدر است. اينكه ميگويند شب قدر، شب سرنوشت است يعني سرنوشت جامعه مسلماني شما همانطوري شود كه در ماه رمضان خواندهايد. در آن فقر، تفاوت طبقاتي، اعتياد و... نباشد. اينكه انسان در ماه مبارك و در اين تابستان به خود گرسنگي و تشنگي تحميل ميكند و شبهاي قدر تا سحر بيدار ميماند، تنها براي اين نيست كه خدا در شب اول قبر و قيامت به ما مزد بدهد. اينكه ما در شبهاي قدر يكسري مسائل سياسي بيان كنيم، به اين و آن بد بگوييم، چپ به راست ناسزا بگويد و راست به چپ و متاسفانه در اين ماه مبارك هر از گاهي مشاهده كرديم، اينها ضد تقواست. تقوا آن است كه همه مسلمانان را در كنار هم بگذارد. همه را برابر و برادر ببيند. تقوا يعني اينكه جلوي اختلاسها و دزديها گرفته شود. ثروت جامعه درست در جامعه توزيع شود. امام علي(ع) براي اين در اين شبها به شهادت رسيد كه ميخواست با فسادهايي كه در جامعهاش به وجود آمده بود مبارزه كند. در پايان بايد گفت شب قدر بنا بر گفته بسياري از مسلمين تنها مختص اسلام نبوده است. قبل از اسلام اين شب وجود داشته است. بعضيها بر اين باور هستند كه خداوند از اول خلقت اين شب را در تاريخ بشر منظور كرده است. كه مسلمانها بالاخره سالي يك شب در دل شب به خود بيايند و در رابطه به خود فكر و تعمق كنند. آن شب نخوابند و در ارتباط با خدا باشند و خود را بشناسد. به نظر من اگر انسان خود را بشناسد، سرنوشت بهتري پيدا ميكند، اگر جامعهاش را درست بشناسد، سرنوشت جامعهاش بهتر ميشود. اگر من نسبت به خود و جامعه جاهل باشم، هم سرنوشت من خراب ميشود و هم سرنوشت جامعه من.