يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
سيد علي ميرفتاح
واقعيت اين است كه شبكههاي ماهوارهاي مشتري پر و پا قرص دارند و حسابي ديده ميشوند. مردم شبها مينشينند پاي اخبار ماهوارهاي و نظر كارشناسان را ميشنوند و بيشتر اوقات ميپذيرند- بلكه باور ميكنند. تازه صبح كه توي تاكسي بحث هستهاي را سر مياندازيد، ميفهميد كه چقدر شبكههاي ماهوارهاي مهم و تاثيرگذارند.
متاسفانه شبكههاي داخلي چنان با پر و پاگاندا درآميختهاند كه يا نظر كارشناسي ندارند يا اگر دارند از فرط تبليغات شنيده نميشوند. اما ملت 10 شب، با زير شلواري راه راه مينشينند و يك كاسه تخمه جلويشان ميگذارند و لابهلاي فاطماگل و پايتخت، 60 دقيقه ميبينند و بحثهاي كارشناسي را دنبال ميكنند و سر تكان ميدهند كه انگار دارند حرف راست و حكيمانه ميشنوند. جالب اينكه گندِ كار درآمده و معلوم شده كه سعوديها و اسراييليها به بعضي كارشناسان بهخصوص كارشناسان مخالفخوان رشوه ميدهند و وادارشان ميكنند كه ضد ايران و ضدتوافق هستهاي حرف بزنند و ايران را به تقليد از جمهوريخواهان «محور شرارت» بنامند.
چند موسسه بودار هم هستند كه معلوم است ريشه در بعضي گرايشهاي جنگطلبانه دارند و اينها توانستهاند پول هنگفت خرج كنند و خيلي از كارشناسان را بخرند و حرف خودشان را توي دهان آنها بگذارند. ملت هم از همهجا بيخبر خوراكشان را از اينها ميگيرند و فكر ميكنند دارند حرف حساب و بيطرفانه ميشنوند.
جالب اينجاست كه به دلايل امنيتي كارشناسان داخلي و خيلي از واقعبينها و روزنامهنگاران مستقل حق گفتوگو با ماهوارهايها را ندارند و غالبا نميتوانند در بحثهاي يكسويه آنها حاضر شوند «ما» درداخل محذوريت داريم كه با شبكههاي خارجي حرف بزنيم، مديران كشور هم حق ندارند با آنها حرف بزنند، لذا عرصه بزمگاه، غلفتي به دست جماعتي افتاده كه بحث را آنطور كه دلشان ميخواهد، پيش ميبرند. البته هستند كارشناسان مستقل و منصف و خيرخواه كه يكتنه بار مسووليت بسياري را در ميزگردهاي ماهوارهاي به عهده ميگيرند و در ميان بمباران تبليغاتي سعوديها واسراييليها عاقلانه راه ميانه را پيش ميگيرند اما موضوع اينجاست كه غلبه با كساني است كه دلشان مصالحه نميخواهد و به براندازي فكر ميكنند و آنقدر شديد و غليظ وابسته به لابي صهيونيستي هستند كه حتي اوباما و كري را هم تخطئه ميكنند. بعضي هم هستند كه از تعويق افتادن جنگ ناخرسندند و علني ابراز ميكنند كه توافق هستهاي مزاحم براندازي است.
ما در شرايط عادلانهاي قرار نگرفتهايم. روزنامههاي ما تيراژ ندارند و تحليلهاي سياسيشان خوانده نميشود و حرفهاي بسياري از كارشناسان درست و حسابي مغفول ميماند، تلويزيون ما هم به دلايلي فقط عده معدودي از كارشناسان را دعوت ميكند. مثلا كارشناسان منصفي كه در روزنامهها مينويسند هيچ جايي در تلويزيون خودمان ندارند. ضمن اينكه برنامههاي خبري تلويزيون ديده هم نميشوند. ميماند شبكههاي ماهوارهاي. اينها هم كلهم اجمعين به تسخير عدهاي درآمدهاند كه انگار همه شبكهها را كنترات برداشتهاند. هر كانالي ميزني ميبيني همين چهرههاي آشنا نشستهاند و دارند تحليل ميكنند. يك عده آدم مستقل هم معلوم است كه از هر سو در فشار و محاصرهاند ضمن اينكه در اين ميان عربها حسابي فعال شدهاند. ملت 10 شب مينشينند و چيزي ميبينند و ميشنوند كه هيچ به نفع كشور نيست. گفت «يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب...» بالاخره يك كاري بايد كرد. يا محذوريت كارشناسان داخلي را براي شركت در بحثهاي ماهوارهاي برداريد. يا روزنامهها را مجال دهيد كه تيراژ بگيرند، يا يك فكري براي تلويزيون خودمان بكنيد. اينطوري پيش برود ملت جز تكرار نظر تحليلگران مورد نظر، حرف ديگري نخواهند زد كه به نظرم خطرناك است و دودش بعدا توي چشم خودمان ميرود. از ما گفتن.