• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5427 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۶ بهمن

«اعتماد» در گزارشي از صاحب‌‎نظران حوزه سينما مي‌پرسد

آيا جشنواره فيلم فجر به جايگاه گذشته برمي‌گردد؟

تينا جلالي

چهل و يكمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر با همه مناقشات و تنازعاتش به پايان رسيد. رويدادي متفاوت از دوره‌هاي قبل خود با حواشي و جنجال‌هايي عجيب و گاه بي‌سابقه. طبعا همه در يك چيز اشتراك نظر داريم و آن‌ اينكه جذابيت، بخشي جداناشدني از سينماست. اگر قائل به اين باشيم كه چراغ گردهمايي و آييني مانند جشنواره فيلم فجر با قدمت بيش از چهل سال كه متعلق به هنرمندان است، بايد با حضور آنها روشن شود و شور و هيجان و حرارت پيدا كند، طبعا جشنواره امسال را طور ديگري مي‌يابيم و مي‌پذيريم جشنواره امسال در مجموع از جذابيت برخوردار نبود. به قول دوستي، شايد بتوانيم چشم‌مان را بر حقايق ببنديم و بگوييم همه‌چيز عالي بود؛ اما قطعا با نگاهي منصفانه بايد اذعان كنيم كه جشنواره امسال پيش از هر چيز از نظر حضور چهره‌ها و استقبال هنرمندان برجسته، جشنواره‌اي كم‌فروغ بود. گرچه چهره‌هاي زيادي در فيلم‌هاي بخش سوداي سيمرغ امسال بازي داشتند اما هيچ فيلمي در فضاي حقيقي و مجازي گُل نكرد و دهان به دهان نشد. 24 فيلم در بخش اصلي اكران شدند اما آثار اين دوره نتوانست مخاطبان را به خود ترغيب كند. تنها حاشيه و هياهو بود كه حرف اول را در اين دوره جشنواره مي‌زد.
بعد از ده روز نمايش، دو فيلم بيش از بقيه توجه داوران را به خود جلب كردند و در بيشتر بخش‌ها كانديدا شدند و جايزه گرفتند. يكي «سينما متروپل» به كارگرداني محمدعلي باشه آهنگر و ديگري «غريب» ساخته محمد حسين لطيفي.
پرسشي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه چرا رويدادي با قدمت بيش از چهار دهه از دوران اوجش فاصله گرفته و از جانب بخشي از اهالي سينما مورد بي‌توجهي  قرار مي‌گيرد؟ فراموش نمي‎كنيم در چهل سال گذشته اين هنرمندان و سينماگران بودند كه با همه انتقادها و اعتراض‌ها فيلم‌شان را به اين رويداد مي‌فرستادند و در بخش رقابتي آن، گوشه چشمي به سيمرغ داشتند؛ اما چرا حالا اين‌طور نيست؟ آيا مي‌توان جشنواره را به روزهاي اوجش باز گرداند؟ با چه تغييرات و چه تصميماتي اين مهم محقق مي‌شود؟ در گزارش 
پيش رو، كارشناسان سينما راهكارشان را با روزنامه «اعتماد» درميان گذاشته‌اند.
 
تك صدايي، به جشنواره آسيب مي‌رساند
عزيزالله حاجي مشهدي | جشنواره فيلم فجر با پيشينه چهل ساله خود با همه فراز و فرودهايش در بيشترين دوره‌هاي برگزاري‌اش، كارنامه به نسبت قابل قبول و اقناع‌كننده‌اي داشته است. گذشته از تكرار مداوم برخي نارسايي‌‎ها در اجرا و برنامه‌ريزي اين رويداد مهم، دست‌كم در بخش‌هايي چون استفاده از هيات‌هاي انتخاب و داوري فيلم‌ها -كه به نظر من، همواره كار هيات انتخاب اين‌گونه جشنواره‌ها از حساسيت بيشتري نيز برخورداربوده است- در دوره‌هاي گذشته، سنجيده‌تر عمل كرده است، به ويژه كه مي‌دانيم جشنواره فيلم فجر كه قرار است نمايشگاه و آوردگاهي از يك رقابت سالم براي آثار سينمايي نسل‌هاي مختلف فيلمسازان ما باشد، چشم‌هاي بسياري از عوامل توليد فيلم را به اين صحنه‌هاي رقابت دوستانه جلب مي‌كند و در مركز توجه آنها قرار مي‌گيرد. چه نيروهايي كه به گونه مستقيم و بي‌واسطه در چرخه توليد فيلم‌ها حضور داشته‌اند (مثل فيلمبردار، تدوينگر، طراح صحنه و لباس، صدابردار و صداگذار، چهره‌آرا، نويسنده و كارگردان، تهيه‌كننده و به ويژه بازيگران يك فيلم) و چه كسان ديگري كه در جايگاه پژوهشگر، كارشناس يا مدرّس سينما و منتقد فيلم در توليد فيلم همواره نقشي غيرمستقيم داشته‌اند. به همين روي در هر بخشي از اين جشنواره اگر هر يك از اين گروه‌هاي مخاطبان سينما ناديده گرفته شوند و در سايه تصميم‌گيري‌هاي نادرست، حتي اگر به ظاهر هم آب از آب تكان نخورد، به تدريج شرايطي پيش خواهد آمد كه با رواج چنين ديدگاه نادرستي در ميان بسياري از مديران مسوول در حوزه‌هاي سينمايي كشور، در بسياري از نهادها و سازمان‌هاي دولتي وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز براي مقوله‌هايي چون: تحقيق و پژوهش، ترجمه و تاليف، نگارش مقاله‌هاي راهبردي، نقد فيلم و به ‌طور كلي هر چيزي كه به حوزه ادبيات سينمايي و فيلمنامه‌نويسي مربوط مي‌شود، جايگاه و اعتبار چنداني درنظر گرفته نشود و در نتيجه، در جشنواره با نمايش آثار قابل‌اعتنايي رو به رو نخواهيم شد.  
 واقعيت اين است كه وقتي از جشنواره فيلم ‌فجر سخن به ميان مي‌آوريم، بي‌درنگ آيينه شفاف و بي‌زنگاري در ذهن‌مان نمودي عيني پيدا مي‌كند كه قرار است به راستي نمايانگر تمامي وجوه فرهنگي و قومي و همچنين جايگاه اجتماعي و شأنيت و شعاير ملي ما در آثار پُرتنوع سينمايي ما باشد. اگر جز اين باشد، گويي اشكال از سينماست كه چون آيينه‌اي كِدر و پُر گرد و غبار توان بازتاباندن تصويري شفاف از جامعه ما را ندارد يا اشكال از شرايط اجتماعي ماست كه تصاوير چندان چشمگير و روح نوازي در اين آيينه متجلّي نمي‌كند. در حالي كه انتظارمان اين است كه جشنواره فيلم فجر، سينماي ملي ما را نمايندگي كند. سينمايي كه از اين منظر، سينماي پُرجاذبه، اثرگذار و پُر آب و رنگ باشد و براي مطرح كردن انديشه‌هاي والا و انساني بسياري از مفاهيم معنوي و معناشناختي از زندگي ما، ظرفيت‌هاي بالايي داشته باشد. وقتي قرار است كه سينما به عنوان رسانه‌اي فراگير پرنفوذ، بستري مناسب براي به تصوير كشيدن شرايط اجتماعي و ديدگاه‌هاي جامعه رنگين كماني ما باشد، آيا جشنواره فيلم فجر نيز نبايد آيينه تمام نماي اين شرايط اجتماعي و ديدگاه‌هاي پرتنوع جامعه ما باشد؟
اگر اعتقادي به اين تنوع ديدگاه‌ها نداشته باشيم، تنها با توسل به شعار نانوشته «پيش به سوي جامعه‌اي تك صدايي»، بدون توجه به اقليم‌هاي پُرتنوّع جغرافيايي، قومي و فرهنگي، در سياستگذاري‌هاي فرهنگي‌مان به گونه‌اي عمل مي‌كنيم كه براي نمونه در رويداد مهمي چون برگزاري جشنواره فيلم فجر، از انتخاب دبير جشنواره -به عنوان يك چهره موجّه فرهنگي هنري و داراي پيشينه و كارنامه‌اي قابل اعتنا در يكي از بخش‌هاي چرخه توليد فيلم يا در بخش‌هاي پژوهشي و آموزشي مربوط به اين حوزه‌هاي فرهنگي و هنري- گرفته تا معرفي هيات‌هاي انتخاب و داوري فيلم‌ها، به گونه‌اي عمل خواهد شد كه آدم‌هايي تك بُعدي، ‌محدودانديش و فاقد بلندنظري‌هاي لازم و به ويژه بي‌توجه به ضرورت تقويت و قوام و دوام «سينماي ملي»، در بخش‌هاي مختلف جشنواره حضور خواهند يافت كه نتيجه كارشان به هيچ روي، به سود سينماي ملي ما نخواهد بود. در حالي كه همه دلسوزان فرهنگي، از سينماي آرماني و ملي خود توقع دارند كه به مثابه ويژگي‌هاي ذاتي خود، شادي آفرين و مفرّح باشد و در تمامي اجزاي تشكيل‌دهنده يك توليد هنرمندانه، عناصر پُر شكوه و زيبا موج بزند و نمونه‌هاي توليد شده در فضايي سالم و بهنجار، سرشار از شور و نشاط و شكوه و عظمت و نمايانگر روحيات آزاد و مستقلِ يك ملت باشد و سينماي ما، به دور از رواج آثاري كم مايه، غير جذاب و فاقد خلاقيت و نوآوري، به ورطه كليشه‌هاي تكراري نيفتد!
به نظر مي‌رسد كه بسترسازي مناسب براي انديشيدن به سينمايي باشكوه و انديشه‌ورز و به پيروي از آن، براي داشتن جشنواره‌اي مناسب، بايد پيش از همه، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، بذر چنين باوري كاشته شود تا چنين ديدگاهي، در ساير نهادها و سازمان‌هاي وابسته به اين وزارتخانه نيز به مثابه رفتاري بهنجار و نگاهي غالب، نهادينه شود و در آينده‌اي نه چندان دور، به رشد و اعتلاي سينماي ايران منجر شود. بي‌ترديد با خوب شدن حال سينماي ايران، جشنواره فيلم فجر نيز به شرايط مطلوب و آرماني خود نزديك مي‌شود. اگرچه بخش مهمي از نارسايي‌ها و كم داشت‌هاي چهل و يكمين دوره جشنواره فيلم فجر را بايد به حساب روزهاي پُرالتهاب چند ماهه اخير جامعه و همچنين عدم حضور بخش وسيعي از دست‌اندركاران سينما در اين دوره از جشنواره، گذاشت، اما به گمان من، ريشه بخش مهم‌تري از اين نارسايي‌ها را -همچنان‌كه گفته شد- بايد در نوع نگاه غير مُنعطف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و مديران منتخب آن جست‌وجو كرد.
 
دبير جشنواره دغدغه سينما داشته باشد
 شاهين شجري كهن| جشنواره فجر هميشه بازتابي از وضعيت عمومي فرهنگ و هنر و سياست در اين سال‌ها بوده و در شرايط كنوني نمي‌توان توقع داشت يكدست و طبيعي و پررونقي برگزار شود چون جامعه فضاي طبيعي و سالمي ندارد و خود مديران و سياستگذاران هم فضا را دوقطبي مي‌كنند. وقتي فيلم‌هاي جشنواره نسبت و قرابتي با اتفاقات جامعه نداشته باشد وقتي به جاي كيفيت فيلم‌ها به كميت‌شان اهميت داده شود، وقتي صرفا پر كردن صندلي‌ها به هر طريقي مدنظر باشد وقتي فقط برگزاري با هر كيفيت و شأن و حيثيتي هدف باشد نتيجه كاملا مشخص و واضح است.
به نظر من در وهله اول بايد مديران و مسوولان يك جشنواره، در ابعاد فجر سينمايي باشند (منظور فقط رزومه توليد فيلم نيست كه خيلي از مديران براي خودشان دست و پا كرده‌اند) از دبير جشنواره تا مديران مياني و داوران و هيات اجرايي بايد از اهالي سينما باشند و سينماگران با آنها همدل باشند، نه اينكه حس كنند سينما متعلق به خودشان است و حق دارند هر تصميمي بگيرند. دبيري كه دغدغه‌اش از جنس سينما باشد، مي‌فهمد كه سينما بدون اهالي سينما معنايي ندارد و اگر مردم با جشنواره يا هر جريان و مناسبت ديگري همراهي نكنند ديگر همه‌چيز فاقد ارزش است. نه فقط در جشنواره كه در بيشتر حوزه‌ها اعم از ورزش و اقتصاد و فرهنگ، مديران در رشته‌هاي كاري خود تخصص ندارند و صرفا متعهد هستند. از مديران سينمايي تا اعضاي شوراي پروانه ساخت و مديران نهادهاي توليدكننده كه بودجه و مجوز دست‌شان است سينما را نمي‌شناسند همين باعث مي‌شود با انواع و اقسام چالش‌ها در بخش‌هاي مختلف مواجه هستيم.
تا وقتي با همين نگاه خودي و غيرخودي پيش بروند و فقط سياهي لشكر و جمع كردن نيرو براي‌شان مهم باشد وضعيت سينما بر همين منوال خواهد بود.
 
سينما و اشباح مهاجم در سه جبهه 
 آرش خوشخو | كاري به اتفاقات خاص جشنواره امسال ندارم. به هر حال مسائلي در جامعه پيش آمد و سينماگران واكنش‌هاي قابل فهمي داشتند كه موجب فاصله گرفتن بخشي از سينماي ايران با هر گونه كنش دولتي از جمله جشنواره فجر خواهد شد؛ اما جدا از اين ماجرا، سينماي ايران در دو، سه سال گذشته مورد حمله همزمان از سه سمت مختلف شد. اصولگراياني كه از موفقيت اين سينما خارج از چارچوب‌هاي ايدئولوژيك مورد علاقه آنان و در يك چرخه اقتصادي ويژه ناراضي بودند، منتقدان و روزنامه‌نگاراني كه پرچم مبارزه با پولشويي در سينما بلند كردند و با مبالغه و بزرگ‌نمايي يك آفت فرعي در سينما را به ماهيت آن گره زدند و بالاخره چهره‌هاي رسانه‌اي آن سوي آب كه به تمام سرشاخه‌هاي موفقيت اين سينما هجوم بردند؛ از اصغر فرهادي تا ماني حقيقي. عجيب آنكه هر سه جريان از ادبيات زشت مشابهي سود مي‌بردند و كلمه «وسط‌باز» اسم شب عمليات تخريبگرايانه هر سه طرف بود. اين‌طور شد كه سينماي ايران در پايان يكي از بهترين دهه‌هاي حياتش، مجبور شد با اشباح مهاجم بجنگد. در دهه نود سينماي ايران هم به لحاظ افزايش چشمگير مخاطبان، هم به لحاظ ساخت پرديس و سالن و هم به لحاظ تنوع ژانر و ساخت فيلم‌هاي متنوع به لحاظ مضمون (فيلم‌هاي تاريخي، سياسي، انيميشن، فيلم‌هاي آوانگارد و...) و هم ظهور استعدادهاي جديد، سال‌هاي موفقي را پشت سر مي‌گذاشت كه متاسفانه اسير حملات گروه‌هاي مختلف شد. منفي‌بافان حرفه‌اي و ايده‌آليست‌هاي متوهم و ايدئولوژي زده‌هاي آخر الزماني.
با چنين شرايطي سينماي ايران از دو، سه سال پيش حركت نزولي خود را شروع كرده بود و جشنواره فجر هم پيرو اين حركت نزولي اعتبار خود را از دست داده بود. جشنواره امسال يك بخش از اين سه طيف مهاجم حرفه‌اي را همراه خود ساخته بود. شايد تازه متوجه شدند كه در حال از دست دادن چه برند فرهنگي مهمي هستند. اما شخصا بعيد مي‌دانم كه سينماي ايران در ساليان آينده فيلم‌هاي مهمي توليد كند. آن اكوسيستمي كه به فيلمسازان خوبي مثل ماني حقيقي، شهرام مكري، آيدا پناهنده، نيكي كريمي، نرگس آبيار، محمدحسين مهدويان و حميد نعمت‌الله اجازه ساخت فيلم‌هاي‌شان را مي‌داد، بعيد مي‌دانم دوباره برپا بشود. جشنواره فجر هم از اين جراحت بزرگ قديمي كه در پاييز امسال تشديد هم شد تا سال‌ها رنج خواهد برد. 

عزيزالله حاجي‌مشهدي: 
وقتي قرار است كه سينما به عنوان رسانه‌اي فراگير پرنفوذ، بستري مناسب براي به تصوير كشيدن شرايط اجتماعي و ديدگاه‌هاي جامعه رنگين كماني ما باشد، آيا جشنواره فيلم فجر نيز نبايد آيينه تمام نماي اين شرايط اجتماعي و ديدگاه‌هاي پرتنوع جامعه ما باشد؟
شاهين شجري كهن: 
دبير جشنواره، مديران مياني و داوران و هيات اجرايي بايد از اهالي سينما باشند و سينماگران با آنها همدل باشند، نه اينكه حس كنند سينما متعلق به خودشان است و حق دارند هر تصميمي بگيرند. اگر مردم با جشنواره همراهي نكنند ديگر همه ‌چيز فاقد ارزش است.
آرش خوشخو: 
سينماي ايران در پايان يكي از بهترين دهه‌هاي حياتش، مجبور شد با اشباح مهاجم بجنگد. در دهه نود سينماي ايران در زمينه‌هاي مختلف سال‌هاي موفقي را پشت سر مي‌گذاشت كه متاسفانه اسير حملات گروه‌هاي مختلف شد. منفي‌بافان حرفه‌اي 
و ايده‌آليست‌هاي متوهم و ايدئولوژي ‌زده‌هاي آخرالزماني.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون