ادامه از صفحه اول
جاي خالي اويغورها در سفر رييسي
2) منطقه سينكيانگ چين كه اويغورها در آن ساكن هستند يكي از مناطق تاريخي است كه اويغورها از دوران باستاني در آن منطقه زندگي كرده و در دوران بعد به اسلام گرويدند. جالب اينجاست كه اويغورها ريشههاي ايراني دارند و هم از نظر فرهنگي و نژادي و هم از نظر زباني نزديكي فراواني با ايران دارند. براساس آخرين آمارها بيش از 11ميليون نفر جمعيت دارند، جمعيتي كه دولت چين تلاشهاي فراواني براي هويتزدايي و ادغام آنها در هويت چيني انجام داده است. در واقع فشار زيادي از سوي حاكميت چين براي جلوگيري از اجراي مناسك ديني مسلمانان اويغور صورت ميگيرد. موضوع حجاب هم در اين منطقه موضوع مهمي است، برخلاف ايران كه در آن حجاب اجباري وجود دارد، براساس گزارش رسانههاي چيني، در اين كشور تلاش ميشود به اجبار حجاب از سر زنان مسلمان برداشته شود. بسياري از دانشجويان اويغور به همين دليل از دانشگاه اخراج شدهاند. فشارهاي ديگري همچون كار اجباري، عقيمسازي، سقط جنين و جلوگيري از زاد و ولد و... هم اعمال ميشود. براساس آمارها نرخ زاد و ولد در منطقه مرتبط با اويغورها حتي تا 24درصد هم كاهش يافته است.
3) بهطور كلي دولت چين متهم است به نقض سيستماتيك حقوق مسلمانان، حتي اخباري درباره تجاوز به زنان مسلمان در كمپهايي كه براي بازآموزي خاص آنها تدارك ديده ميشود، منتشر شده است. اين كمپها با هدف چينيسازي و جلوگيري از متنوع شدن فرهنگهاي فولكلور چيني احداث شدهاند. البته قصد من قضاوت كردن نيست و نميگويم كه همه اين گزارشها درست است يا غلط است. حرف من اين است كه دولت ايران از طريق مناسبات ارتباطي دوستانهاي كه دارد، ميتواند از دولت چين در اين زمينه پرس و جويي دوستانه داشته باشد. نبايد فراموش كرد، دولتهاي مسلماني از جمله تركيه اين رفتارها را محكوم كرده و خواستار پاسخگويي دولت چين در اين زمينه شدهاند. لازم است، دولت ايران هم نسبت به اين موضوع بيتفاوت نبوده و با استفاده از ظرفيتهاي ارتباطي و راهبردي كه با چين دارد، پيگيري حقوق مسلمانان اين منطقه باشد. اما متاسفانه تا به امروز نه تنها در اين زمينه اقدام مناسبي صورت نگرفته است، بلكه در مواردي حتي سفراي ايران هم رفتار چينيها با مسلمانان اويغور را توجيه كردهاند.
4) به نظر ميرسد حداقل كاري كه دولت و رييسجمهوري ايران در اين زمينه ميتواند بكند، پرسوجو و طرح پرسش است. ضمن اينكه رييسجمهور ايران در جريان سفر به چين ميتوانستند، ديدار از اين مناطق را هم برنامهريزي كنند. البته هيچ كس موافق ايجاد تنش در روابط ميان دو كشور نيست، اما حداقل ميتوان كاري كرد كه اطلاعاتي در اين زمينه از سوي مقامات چيني دراختيار ايران قرار بگيرد. متاسفانه نه تنها اين ضرورتها مورد توجه قرار نگرفته، بلكه اساسا موضوعي ذيل عنوان مسلمانان اويغور در صدا و سيما سانسور ميشود. مبتني بر يك چنين ضرورتها و بايدهايي كه من توييتي در اين خصوص منتشر و در آن عنوان كردم، ايران كه خود را امالقراي جهان اسلام ميداند، نبايد نسبت به وضعيت مسلمانان استان سينكيانگ و اويغورها بيتفاوت باشد. درخواست توضيح درباره وضعيت مسلمانان اين منطقه حداقل كاري است كه آقاي رييسي ميتوانستند از طرف چيني درخواست كنند كه متاسفانه نشانهاي از اجراي اين ضرورت مشاهده نميشود.
سفر چين و ژاپن با هم
هيات را به باغ بزرگي با 15 كاخ بردند كه هيات در دو ساختمان آن استقرار يافتند. مذاكرات رسمي با زائو زيانگ نخستوزير در كاخ كنگره 2 ساعت طول كشيد و به شام منتهي گرديد. گوشت با ذبح اسلامي داده شد ولي سوپ زبان مرغابي هم داشتند كه قبل از كشتار زبان آنها را ميكشند كه غارغار نكنند و زود چاق شوند و اينكه چگونه اسلامي بود روشن نشده. فرهنگ غربي كمكم با آزاديهاي جديد با نظرات تنگ شيائوپينگ آثار خود را نشان داده بود و سرمايهگذاري خارجي شروع شده و نشانههايي از تهاجم و فرهنگ غربي ديده ميشد. روزهاي بعد ملاقاتي با لي شياتيان رييس جمهور چين كه تشريفاتي فرض ميشود و پنگزين رييس كنگره خلق چين ترتيب داده بودند و ناهار ميهمان پنگزين بوديم. روز سوم بعد از بازديد از شهر ممنوعه با كاخهاي امپراتوري و 9 هزار اتاق در هفتاد هكتار به محل تنگ شيائوپينگ رهبر چين رفته و مذكرات عمدتا به درخواستهاي نظامي و تامين اسلحه و موشك و توسعه روابط اختصاصي داشت. از ديوار چين هم بازديد شد و بعد از ملاقات با سفراي مقيم پكن و توضيح سياست خارجي مستقل ايران و براي شام به سفارت ايران رفته و با كاركنان و دانشجويان ايراني ملاقات و مذاكره گرم داشتيم. روز چهارم با حضور نخستوزير در اقامتگاه تفاهمنامه همكاري توسط همتايان امضا شد و ملاقات خصوصي شد. خواسته شد كه موشكها را زودتر تحويل دهند. بعد از خداحافظي رسمي عازم شهر شيان در 800 كيلومتري پكن شديم و از موزه و مسجد مسلمانان ديدن و با امام جماعت مسجد مذاكره داشتيم. عازم ژاپن شديم و در فرودگاه هاندا با استقبال آبه وزير خارجه وارد توكيو و به كاخ آكاسا برده شديم. 20 نفر در كاخ بودند و بقيه همراهان به هتل رفتند، مراسم رسمي سان و رژه در كاخ انجام شد. با نخستوزير ژاپن به مذاكرات پرداخته شد و روابط اقتصادي و سياسي و جنگ مورد بحث بود به ملاقات روساي دو مجلس ملي و سنا رفتيم، حرفها تشريفاتي بود. بعد از ملاقات با انجمن دوستي ايران و ژاپن ضيافت مشترك در مجلس داده شد. روز دوم سفر در ژاپن با امپراتور هيروهيتو كه مرد ساده و موقر و متواضع 86 سالهاي بود ملاقات انجام شد. گفتند وليعهد او در انتظار او پير شده است حالت شاهي نداشت و معمولي رفتار ميكرد. امپراتور گفت از موقعي كه پدرش گفته كه ديگر نماينده خدا روي زمين نيست پيشرفت ژاپن شروع شده و ادامه دارد. بعدازظهر از كارخانه خودروسازي نيسان بازديد داشتيم؛ وانتنيسان در ايران توليد ميشد. در محل اقامت در كاخ با وزير خارجه ژاپن ملاقات انجام شد و شام ميهمان نخستوزير بوديم. در مراسمها سوءتفاهم دست ندادن با زنان و حرمت ذبح اسلامي مطرح بود، گرچه ميگويند گوشتها با ذبح اسلامي است ولي بعضي شك دارند و از ماهي و غذاي دريايی استفاده ميكردند. خانمها هم از نحوه برخورد هيات ميرنجيدند و توجيهپذير نبود. شايد احساس حقارت ميكنند. ولي مذاكرات تخصصي را روز سوم با وزيران صنعت و روابط صنعتي با خارج ملاقات انجام شد وزراي همراه ادامه دادند. مصاحبه با روزنامه يوميوري ژاپن جالب بود و ناهار را با فدراسيون سازمان در اقتصادي ژاپن خورديم. با جمعي از خبرنگاران كه تعدادشان زياد بود مصاحبه مطبوعاتي انجام شد و با ضيافت عصرانه انجمن دوستي ايران و ژاپن پايان يافت. ملاقات خصوصي با نخستوزير ژاپن براي جمعبندي سفر انجام شد و قرار شد نفت بيشتري بخرند و سهم ارزي پروژهها با نفت تهاتر شود. دنبال حل رابطه ايران با امريكا هم بودند. در كاخ ايران ضيافتي داد كه رييس مجلس ملي ژاپن هم كه اهل ناكازاكي بود و خودش از فاصله چهل كيلومتري منظره انفجار بمب اتمي سال 1945 را ديده بود، توضيحات جالبي داد و روحيه خوبي در ژاپنيها براي همكاري ديده ميشد. روز چهارم به شهر ناكازاكي براي ديدن موزه انفجار بمب اتمي رفتيم. از كارخانه كشتيسازي ميستوبيشي هم بازديد كرديم. كشتي براي ايران ميسازند. از كارخانه نيروگاهسازي هم بازديد شد؛ توربينهاي نيروگاه شهيد رجايي را ميساختند. با حلقه گل نثار قربانيان بمب اتمي و مصاحبه و صحبت با دو نفر از قربانيان بمب اتم به توكيو برگشتيم. مصاحبه با تلويزيون ژاپن انجام شد و شام در سفارت ايران در ژاپن خورديم. با ايرانيان مقيم توكيو ملاقات داشتيم. به تهران برگشتيم و روز بعد رييس مجلس به ديدار امام رفت و گزارش سفر را دادند و البته در مجلس در جلسه علني گزارش جامعي از سفر چين و ژاپن داده شد. سفر بعدي آيتالله هاشمي به چين در سال 1371 با كسوت رياستجمهوري انجام شد كه همراه با سفر پاكستان بود. تصميمهاي مهمي در مورد استفاده از فاينانس چيني براي پروژههاي عمراني و همكاري در زمينههاي هستهاي و اجازه سفر به مناطق مسلماننشين از جمله ارومچي و كاشغر از مهمات آن سفر بود. چون مقاله طولاني ميشود در فرصت بعدي به آن پرداخته خواهد شد.