• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5430 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱ اسفند

اسم همدم سياه‌رنگ كامو سيگار بود

نويسندگان اسم‌هاي عجيب و غريبي روي حيوانات خانگي خود مي‌گذاشتند

روناك حسيني 

نويسندگان زيادي عادت به نگهداري از حيوانات خانگي داشتند و اسم‌هاي جالبي هم روي آنها مي‌گذاشتند. اگر از شنيدن نام‌هاي تكراري روي سگ‌ها و گربه‌ها و حيوانات خانگي ديگر خسته شده‌ايد، بد نيست به شيوه‌هاي نام‌گذاري خلاقانه و طنزآميز نويسندگان نگاهي بيندازيد. مثلا آلبر كامو، نويسنده برنده نوبل ادبيات، گربه سياهي داشت كه نامش را «سيگارت» (سيگار) گذاشته بود. براي ما كه گوش‌هاي‌مان به شنيدن نام‌هايي مثل مخمل، نبات، كيت‌كت و چيزهايي از اين دست عادت دارد، سيگارت اسم نسبتا بكري است. عشق كامو به سيگارهاي گولوازش تقريبا به اندازه رمان‌هايش مشهور است و عجيب نيست كه اسم گربه‌اش را هم از روي همين عادت ديرينه به سيگار كشيدن انتخاب كرده باشد. 
او به خاطر حمله‌هاي مكرر سل كه اولين‌بار در 17 سالگي‌اش تشخيص داده شد، ناچار از دروازه‌باني فوتبال كناره‌گيري كرد ولي اسم شيء مرگبار مورد علاقه‌اش را روي گربه‌اش گذاشت.
ظاهرا چنين چيزي در ميان فيلسوفان فرانسوي قرن بيستم رايج بود. ژان پل سارتر اسم گربه‌اش را «ناتينگ» به معناي «هيچي» و ميشل فوكو اسم گربه‌اش را «اينسنيتي» يا ديوانگي گذاشت و دريدار هم اسم «لوگوس» را انتخاب كرد. دريدا، لوگوس، چرا كه نه؟
جز اين، نويسندگان بدشان نمي‌آمد موقع نام‌گذاري روي حيوانات خانگي‌شان كمي هم شوخ‌طبع باشند. دوروتي پاركر، نام يكي از پودل‌هاي فرانسوي سياه خود را «كليشه» گذاشت. او زماني به خبرنگاري گفته بود كه «خيابان‌ها با سگ‌هاي پودل سياه فرانسوي فرش شده است.»
خورخه لوئيس بورخس، گربه‌اي به نام «بپو» داشت كه نامش را از شخصيتي در شعر لرد بايرون، درباره مردي كه در دريا گم شد، برداشته بود. خود لرد بايرون هم گربه‌اي به نام بپو داشت. ظاهرا بپو عاشق نوشيدن شير از جمجمه بود.
موريس سنداك، نام سگ خود را هرمان گذاشته بود. يك ژرمن شپرد با سني نامعلوم، چون نويسنده هرگز دوست نداشت بداند سگش چند ساله است و آرزو مي‌كرد ‌اي كاش نمي‌دانست كه خودش هم چند ساله است. 
او نام حيوان خانگي‌اش را به ياد هرمان ملويل، نويسنده موبي‌ديك گذاشته بود كه يكي از نويسندگان مورد علاقه‌اش بود.
نام كامل ترير وست هايلند جان گرين هم جالب است: فايربال ويلسون رابرتز گرين. جان گرين درباره نام‌گذاري تريرش اين‌طور توضيح داده است: «نامش را از بولداگ الكلي رمان «آخرين بوسه خوب» جيمز كرامبلي برداشته‌ايم، اما او را ويلي صدا مي‌زنيم، چون همانطور كه دامپزشكش مي‌گويد، او «ويلي ويلي گوگولي» است.»
جورج اورول و همسرش آيلين، بزي به نام موريل داشتند. ظاهرا همسر اورول با شيطنت نام يكي از خاله‌هاي اورول را روي اين بز گذاشته بود. بزي به همين نام هم در مزرعه حيوانات، اثر مشهور اورول حضور دارد: يكي از باسوادترين و دوست‌داشتني‌ترين شخصيت‌هاي داستان.
شيوه نام‌گذاري همينگوي روي گربه‌هايش هم جالب توجه است. «پاپا» معتقد بود كه گربه‌ها دوست دارند حرف «S» را در اسم‌هاي‌شان بشنوند. او اسم يكي از گربه‌ها را استفان اسپندر گذاشت كه بعدها به اسپندتريفت تغيير كرد و در نهايت به شكل كوتاه‌شده اسپندي صدايش مي‌زدند. برادر اسپندي، شكسپير نام داشت كه بعدا نامش به باربرشاپ و بعد به شاپسكي تغيير كرد. سومين گربه هم اكستازي نام‌‌گذاري شد.
گرترود استاين و آليس بي. ‌تكلاس يك سگ پودل سفيد به نام بسكت (سبد) داشتند كه ظاهرا تكلاس نامش را انتخاب كرده بود، چون فكر مي‌كرد «انقدر شيك است كه بايد سبدي از گل را با دهان خود حمل كند.» (كاري كه البته هرگز انجام نداد.) بسكت هر روز در آب گوگردي حمام مي‌كرد و در نهايت بسكت دوم جايگزين آن شد.
ادوارد لير، گربه تبي غيرجذابي به نام فوس داشت، اما در واقع نام كاملش آدرفوس، شكل ديگري از كلمه يوناني آدلفوس به معني برادر بود.
مارك تواين گربه‌هاي زيادي داشت؛ هم‌زمان 19 گربه. نام تعدادي از اين گربه‌ها «ابنر، موتلي، كيت ولگرد، فراولين، تنبل، بوفالو بيل، سالي صابوني، كليولند، شيطان (كه در راه كليسا پيدا شد و وقتي تواين فهميد مونث است، اسمش را سين به معني گناه گذاشت)، طاعون، قحطي، پوره ترش (گربه مور علاقه تواين كه اخلاق‌هاي جالبي داشت، اما به الهيات و هنر علاقه‌مند نبود)، آپوليناريس، زرتشت، بلاترسكيت، بابيلون، بونز، بلشازار، جنسيس، ژرمينا، بامبينا، آنانسي، سقراط، سندباد، دانبري و بيليارد نام داشتند. (عكسي از تواين موجود است كه بچه گربه‌اي را در گوشه ميز بيليارد گذاشته تا خودش را با توپ‌ها سرگرم كند) اما چرا چنين اسم‌هايي؟ تواين گفته بود تا بچه‌ها تلفظ كلمات سخت را تمرين كنند.
چستر هايمز، نويسنده امريكايي آفريقايي‌تبار كتاب خشم در هارلم، يك گربه سيامي چشم‌آبي به نام «گريت» داشت كه از «نام جادوگران در دربار پادشاهان غرب آفريقا» انتخابش كرده بود.
حالا بعد از خواندن اين اسم‌ها، اگر گربه بي‌پناهي را از گوشه خيابان در كنج حياط‌تان پناه دهيد، اسمش را چي مي‌گذاريد؟

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون