• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5438 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۰ اسفند

خداحافظ پسر « ايران»

شينا انصاري

نامش را پيروز گذاشتند؛ چون از مرگ در روزهاي نخست تولد، نجات يافته بود. دو برادرش همان ابتدا جان‌شان را از دست دادند و او باقي ماند. هرگز از جانب مادرش «ايران» پذيرفته نشد و يكه و تنها با مشكلات جسمي دست و پنجه نرم كرد. پيروز همان‌گونه كه در اسارت متولد شد، ناگزير به زندگي در فضايي محصور در پرديسان با تيمارگري دلسوز ادامه داد. او همواره در معرض تماشاي ايرانيان بود. راه رفتن، غذا خوردن، بازي كردن و بزرگ شدنش را مي‌ديدند و قربان صدقه‌اش مي‌رفتند. پيروز، سلبريتي حيات‌وحش ايران شده بود. شايد هيچ‌گاه، اين حجم از توجه به گونه‌اي از حيات‌وحش در معرض انقراض در ميان عموم مردم كشور سابقه نداشته است. از منظري، اين اقبالِ گسترده اميدواركننده و از بُعدي ديگر قابل تامل هست. پيروز هيچ‌گاه يك زندگي معمولي نداشت. او نه در شرايطي كه هر توله يوز در طبيعت ‌زاده مي‌شود به دنيا آمد و نه بخت آن را داشت كه همانند همنوعانش زندگي كند، بدود يا شكار كند. او با محروم ماندن از يك زندگي طبيعي نهايتا 10 ماه تاب آورد و شوربختانه به دليل نارسايي كليوي از دست رفت. 
مرگ پيروز گرچه به لحاظ احساسي موجي از ناراحتي در جامعه پديد آورده است، ولي در عين حال سوالات مهمي را هم پيش روي‌مان گذاشته است. آيا تكثير در اسارت يوزپلنگ مي‌بايست به دغدغه اصلي محيط‌زيستي‌ها و رسانه‌هاي كشور تبديل شود يا حفظ زيستگاه؟ واقعيت اين است ما آن‌قدر كه از امورات زندگي در اسارت پيروز، يا توران و آذر (دو توله يوز ماده‌اي كه اخيرا به جمع يوزپلنگان در اسارات پيوسته‌اند) شنيده‌ايم، از ارزيابي محيط‌زيستي پروژه‌هاي مخرب زيستگاه‌هاي حيات‌وحش و مخالفت دستگاه‌هاي متولي نشنيده‌ايم. اين توله يوزپلنگان اسير، متاسفانه همگي قرباني توسعه ناپايدار و نابودي زيستگاه‌هاي‌شان بوده‌اند. حال با فرض آنكه با آزمون و خطا و تجربه‌هاي تلخ 
پشت سر گذاشته، بتوان در آينده موفقيت‌هايي هم در زادآوري در اسارت داشت، آيا اولويت در پروژه‌هاي حفاظت از يوزپلنگ بايد در همين موضوع خلاصه شود و تكثير در اسارت ابزاري باشد براي انحراف افكار عمومي از اقدامات توسعه‌اي بدون ضابطه در مناطق زيستگاهي؟ 
پيروز، توله يوزپلنگي كه به‌واسطه دخالت انساني در زمان تولد، هيچ‌گاه آغوش مادرش «ايران» را تجربه نكرد، حال در قلب ايرانيان نشسته است. اما همه اينها چه سودي براي پيروز دارد؟ او در انزوا و درد زندگي كرد و از دست رفت. با وجود اين، نكته اميدواركننده محبوبيت پيروز اين است كه او هر چند در ادامه زندگي و بقا پيروز نبود، اما در توجه مردم ايران به مظلوميت حيات‌وحش سرزمين‌مان موفق بود. مرگ غم‌انگيز پيروز در زمانه‌اي كه هر روز اخباري ناگوار از مرگ و مير حيات‌وحش در كشور به دليل تصادفات جاده‌اي، شكار غيرمجاز و... در رسانه‌ها منتشر مي‌شود، مي‌تواند تلنگري باشد براي همه ما تا بيشتر از آنكه به نگهداري حيات‌وحش در اسارت دل ببنديم، از خانه‌هاي واقعي‌شان در طبيعت حفاظت كنيم و اين‌گونه زندگي سزاوارتر و طولاني‌تري براي آنها مهيا كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون