مخالفان داخلي و خارجي توافق هستهاي؛ دو بستر و يك رويا
كه در ابتداي طرح جدي پرونده هستهاي ايران، دولت جورج بوش مكررا عنوان ميكرد كه ايران اساسا نيازي به فناوري هستهاي (چه صلحآميز و چه نظامي) ندارد و بايد به ذخاير غني فسيلي خود اتكا كند. از آن زمان تاكنون تلاشهاي بينالمللي ايران و مقاومت در برابر تحريمهاي ظالمانه و ضد مردمي مواضع متحدان امريكا را به جايي رسانده كه ضمن به رسميت شناختن اساس حقانيت فعاليت هستهاي ايران، در اغلب موارد از مواضع و سنگرهاي قبلي خود عقب نشسته و در برابر ايران كوتاه آمدهاند. چرا كه برنامه هستهاي ايران در حال حاضر بومي بوده و برخلاف تجربههايي چون عراق و ليبي، امكان بازگشت آن به نقطه شروع يا نابودي آن وجود ندارد. موج اخير تحريمهاي گسترده و بينظير يك جانبه و بينالمللي ضدايراني نيز اگرچه ايران را به دردسر انداخته و مشكلات جدي براي ايران مهيا كرده، ولي قادر به از پا انداختن ايران نبوده است.
در مقابل، ايران نيز كه در دوران دولت هشت ساله قبلي، به جامعه بينالمللي و مصوبات شوراي امنيت، اتحاديه اروپا و امريكا بياعتنايي ميكرد و خود را در برابر تحريمهاي جهاني مصون و ضد ضربه ميپنداشت، دريافته كه اين روش و سياست بيش از اين جوابگو نبوده و هزينه ادامه مناقشه با غرب و جامعه بينالمللي و بيتوجهي به كاركرد ديپلماسي در حال افزايش و فرسوده كردن توان كشور و مردم است.
مذاكرات كنوني ايران و شش قدرت بزرگ جهاني بيگمان يكي از مهمترين فرازهاي تاريخ ايران و بلكه تاريخ ديپلماسي جهان است. به ندرت پيش آمده كه كشوري خارج از رده ابرقدرتهاي اقتصادي، سياسي و نظامي اينگونه با عزت و با پافشاري بر اصول خود با همه قدرتهاي بزرگ مذاكره كند. ترديدي نيست كه در 12 سال اخير، هم ايران و هم طرف مقابل مذاكرات، در تاكتيكها و راهبردهاي خود در قبال يكديگر اشتباهاتي مرتكب شدهاند، ولي برمبناي اصل تبيين شده توسط بيسمارك كه سياست را هنر امكانات ميداند، ايران با توجه به امكانات و محدويتهاي خود بهترين و پربارترين اقدامات را براي خروج از اين بحران و رسيدن به يك توافق و تفاهم با جامعه بينالمللي انجام داده است. توافق ايران و غرب در موضوع هستهاي، در يك شرايط رويايي شايد ميتوانست بهتر از اين صورت گيرد و امتيازهاي بيشتري براي ايران كسب كند، ولي در شرايط كنوني اين بيشترين و بهترين توافقي است كه ميتواند نصيب ايران شود.
يك مرور ساده و كوتاه در تاريخ مذاكرات ايران با هر يك از قدرتهاي بزرگ طي دست كم دو سده اخير نشان ميدهد كه رويكرد عزتمندانه ايران در مذاكرات طي دو سال اخير، آن هم در مواجهه همزمان با همه قدرتهاي بزرگ جهاني، يكي از درخشانترين نمونههاي فن ديپلماسي ايراني و هنر امتيازگيري در زمانه بحران و مخمصه است. آن هم در شرايطي كه دولتهاي قبلي كشورمان، كه كمتر كسي اميد داشت ايران تا اين حد بتواند به نتايج نسبتا مطلوب خود نزديك شود.
ترديدي نيست كه ايران در حال حاضر در حال تجربه يكي از مهمترين و حساسترين فرازهاي تاريخ خود است. صرف نظر از توفيق در گفتوگو و توافق كه هدف اصلي ايران در اين چالش بود، همگامي و هدف يكسان تندروان داخلي و لابي اسراييل و نومحافظهكاران امريكايي و اروپايي براي تخريب و توقف مذاكره و توافق نيز امري عبرتآميز و تاريخي است.
٭تاريخنگار و تحليلگر امور بينالمللي