• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5497 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۰ خرداد

نگاهی به کتاب «ساکن دو فرهنگ»

درباره‌ ارامنه، در ستايش انسان

نسيم خليلي

كتاب «ساكن دو فرهنگ» با زيرتيتر دياسپوراي ارمني در ايران، كتاب خوش‌خوان و انديشمندانه‌اي است به قلم شيرين روبرت صافاريان درباره زندگي ارامنه ايران كه همچون آن كتاب خوب و خواندني «خانه دوطبقه خيابان سنايي» كه صافاريان زندگي خود را به عنوان يك ارمني در ايران در آن كتاب به تصوير كشيده است، نثري شيوا دارد و روايتي است تاريخمند و چه ارزشمندند اين قبيل تاريخ‌نگاري‌ها كه تاريخ را از بسترها و محيط‌هاي آكادميك و متوني با نثرهاي خشك و ملال‌آور، تلطيف مي‌كنند و به طيف گسترده‌تري از مخاطبان مي‌سپارندش.
 از فصل مبسوط تاريخ با همه جزييات و بازشكافي‌هاي درست و دقيقش كه بگذريم ديگر فصول كتاب هم كاملا ناظر بر تاريخ است، تاريخ اجتماعي، تاريخ مردم با روايتي كاملا رسا و تاثيرگذار، از مسائل و مباحث مربوط به تابوي ازدواج با غير در گفتمان‌هاي فرهنگي خانواده ارمني بگيريد تا چندفرهنگ‌گرايي ناگزير ارامنه، تا اهميت زبان‌محور بودن ارمني‌ها و تلاش‌شان براي نگهداشت آن زبان، تا خرده‌رفتارهاي جزيي روزمره‌اي مثل فرهنگ كفش و فرش يا مثلا مراسم و اعياد و آيين‌ها، مهم‌ترينش جشن سال نو كه براي ارامنه، همان روزهاي ژانويه است و در عين حال نوروز كه مي‌شود به‌‌رغم اينكه ارامنه آن را جشن نمي‌گيرند، اما در حس و حال جشني عمومي در وطن دوم خود، شادمانه سهيم مي‌شوند و همه اين توضيح و تشريح‌ها با چاشني طنازانه نويسنده همراه است و چنين رويكردي بي‌ترديد بر خوش‌خوان بودن كتاب افزوده است مثلا آنجا كه نويسنده دارد از جشن سال نو مي‌گويد: «ارمني‌ها سال نو مسيحي را در اول ژانويه (يازدهم دي) جشن مي‌گيرند و حق بدهيد كه در يك‌سال نمي‌شود دوبار سال نو داشت. هم منطقي نيست و هم اگر شدني باشد، به ضرر آدم است. اين طوري هرسال به اندازه دو سال پير مي‌شود!» 
اما يك فصل جذاب ديگر كتاب كه آن فصل هم باز تاريخمند است، فصل هنر و ادبيات است كه نويسنده با درك و اشراف درستي كه بر ساحت‌هاي فرهنگي و ادبي معاصر دارد، با شاهد مثال‌هايي ملموس مخاطب را با روايت خود همراه مي‌كند. مثلا در جايي به نقد برخي اظهارنظرهاي جلال آل‌احمد مي‌پردازد آنجا كه درباره ارامنه حرف زده و به‌‌رغم اينكه لحن جلال همچنانكه از قلم او انتظار مي‌رود در اين زمينه نيز تند و تيز است، اما نويسنده، صافاريان، با سعه صدر به تحليل و نقد آن مي‌پردازد، رهيافتي بسيار آموزنده براي هر كسي كه مي‌خواهد بر آنچه نويسندگان تاثيرگذار پيشين نوشته‌اند، نگاهي نقادانه بيفكند.  نويسنده در همين فصل نقبي هم مي‌زند به كتاب‌ها و روايت‌هاي زويا پيرزاد كه شايد موفق‌ترين نويسنده ارمني است كه به زبان فارسي قصه نوشته و قصه‌هايش طيف گسترده‌اي از مخاطبان را جذب كرده است. سپس نويسنده به تفصيل از دياسپورا مي‌گويد كه اشاره‌اي است به همان جوامع دور از وطن، پراكندگي و مهاجرت‌شان، جهان‌وطني‌شان و در نهايت اشاراتي تاريخي به نژادكشي ارامنه و واكنش‌ها در برابر آن.
 اما درخشان‌ترين بخش كتاب بدون ترديد پايان‌بندي تامل‌برانگيز آن است يعني اشاره نويسنده به فيلم «هانا آرنت» مارگارت فون تروتا، يك پايان‌بندي تاثيرگذار كه تنها از يك تحليلگر بي‌طرف و خوشفكر برمي‌آيد كه شجاعت ستودني و دل‌انگيزي است، اشاره به فردگرايي هانا آرنت يهودي در كتابي كه به هدف حمايت يا توصيف دغدغه‌ها و كوشندگي‌هاي جمعيتي از اقليت‌ها نوشته شده است، نويسنده با انتخاب اين پايان مي‌خواهد تاكيد كند كه آنچه به هر انساني هويت يا موقعيتي براي حمايت و تحسين و همدلي و همراهي مي‌بخشايد نه تعلق به يك گروه فكري و اقليتي و غيره كه كنش‌هاي انساني خود اوست به عنوان يك فرد مستقل: 
«يكي از دوستان و بستگان هانا آرنت در بستر مرگ او را متهم مي‌كند كه مردم يهود را دوست ندارد. هانا مي‌گويد: من هيچ «مردم»ي را دوست ندارم. من فقط دوستانم را دوست دارم. من تو را دوست دارم. من از دوست داشتن هر «مردم»ي ناتوانم و به اين ترتيب مفهوم جمعي مانند «مردم» يا «خلق» يا «ملت» را به چالش مي‌كشد، خصلت انتزاعي آن را نشان مي‌دهد و ملاك خود را به جاي آن، روابط انضمامي انساني مي‌داند.»
«ساكن دو فرهنگ» را نشر مركز و در سال نود و هشت منتشر كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون