• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3292 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۳ تير

كافه‌هايي با چند دهه خاطره

كافه‌هاي دركه در خطر تخريب

 

 

رضا قشلاقي/ سال‌ها پيش در شهر پوناي هند، صاحب يكي از كافه رستوران‌هاي قديمي شهر، كه حالا كافه‌اش در محله گران قيمتي واقع شده بود، تصميم گرفت كافه‌اش را تخريب و آن را تبديل به يك مجتمع تجاري و فرهنگي كند. شهردار منطقه نه تنها اجازه تخريب و حتي تغيير كلي دكوراسيون را نداد بلكه اعلام كرد اين كافه فقط اجازه تغييرات و بهبود فضاي رستوران را به شكلي كه به شكل ظاهري آن آسيب زيادي وارد نشود، دارد. استدلال شهرداري آن بود كه سالخوردگاني كه صبحانه خود را در اين رستوران مي‌خورند و روزنامه مي‌خوانند سال‌هاست، گاهي 50 سال، كه اين كار را مي‌كنند و نمي‌توان در كمال اعتماد به نفس بلدوزر به جان خاطرات نيم قرن يك نسل انداخت. من اين سخنان را در سال‌هاي اقامتم در هند و از زبان صاحب آن كافه كه اتفاقا ايراني‌تباري، ‌زاده هند بود شنيدم. آنها چندين نسل آن كافه رستوران زيبا را اداره كرده بودند. آن سال‌ها هر بار كه به ايران مي‌آمدم مي‌ديدم چقدر تغييرات در شكل ظاهر شهر‌هاي ما سريع، سليقه‌اي و بي‌مطالعه است. از رنگ جدول خيابان‌ها گرفته تا تغييرات فوري در شكل خيابان‌ها، اسم خيابان‌ها و حتي مشاغل همگي نشانه‌هاي همان جامعه كوتاه مدت دكتر كاتوزيان بود، جامعه‌اي كه بي‌تاريخ مي‌شود يا فرصت شكل‌گيري خاطره و تعلق خاطر و استمرار تاريخ در ذهن شهروند را نمي‌دهد.

يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود انسان بتواند به جايي تعلق خاطر پيدا كند تداوم تصاويري است كه هر روز مي‌بيند. قدم زدن در راسته كتابفروشي‌هاي خيابان انقلاب براي خيلي از جماعت كتابخوان هنوز لذت‌بخش است زيرا علاوه بر موضوع كتاب، تداوم شغلي اين راسته كه همان كتابفروشي است و تغييرات نسبتا كمتر در ظاهر اين خيابان به من اين فرصت را داده است كه با آن در ذهنم خاطره بسازم و از ديدن دوباره‌اش تعلقم به آن افزايش يابد. نهاد‌ها به همين شكل ساخته مي‌شود و بعد تبديل به نرم مي‌شوند. حال اين را مقايسه كنيد با بيشتر خيابان‌هاي ديگر تهران كه نه‌تنها هر روز ساختماني با تنها 20 سال سن در آن جوانمرگ مي‌شود بلكه حتي مشاغل، ثباتي ندارند؛ در عرض تنها چند سال يك مغازه ممكن است فست فود، سوپري يا تاناكورا شود. اين تغييرات ناگهاني فرصتي به ذهن شما نمي‌دهد تا رابطه‌اي با پيرامون خود پيدا كنيد، فرصتي به شهرها نمي‌دهد تا شخصيت پيدا كنند. ما به جز چند شهر، آن هم فقط در بافت سنتي آن، شهر‌هايي با شخصيت ثابت نداريم. مثلا اگر به شما عكسي از بافت قديمي يزد نشان دهند به سرعت مي‌شناسيدش چون شخصيت شكل گرفته‌اي در طول ساليان دارد كه خدا را سپاس هنوز دست تطاول به آن نرفته ولي اگر عكسي از هر كدام از شهر‌هاي مثلا شمال يا غرب يا شرق كشور بيندازيد قابل تشخيص نيستند. ما مدام در حال تخريبيم و اجازه نمي‌دهيم محيط‌مان را بشناسيم و با آن رابطه‌اي عاطفي پيدا كنيم. مثال ديگري از كشور آلمان هم مفيد است.

در اين كشور ساختمان‌هايي با عمر زير 50 سال هنوز نوساز محسوب مي‌شوند، آلمان‌ها اگرچه مدام در حال مرمت و اصلاح ساختمان‌هاي خود هستند ولي به سختي راضي به تخريب ساختماني مي‌شوند، مسلما آنها هم عقل‌شان مي‌رسد كه در سيستم سرمايه‌داري خود ساختمان‌هاي قديمي را تخريب كنند و برج بسازند و سود بيشتري كسب كنند ولي اين كار را نمي‌كنند. به همين دليل است كه يك آلماني در خارج از آلمان بسيار بسيار بيشتر از يك ايراني ترك وطن كرده براي شهر و محله‌اش دلتنگ مي‌شود. زيبايي شهر‌هاي آلمان و بسياري از شهر‌هاي اروپايي محصول تخريب‌ها و تغييرات سريع نيست، بلكه محصول اصلاحات كوچك در طول ساليان دراز است. آلمان‌ها در سال‌هاي بعد از جنگ جهاني دوم تلاش كردند با استفاده از عكس‌ها و فيلم‌هاي باقي مانده شهر‌هاي خود را با همان شكل كلي و زيباي قبلي بسازند تا به مردم خود گذشته، تاريخ، خاطرات و تعلق‌شان را به خاك‌شان يادآوري كنند، تا گريختگان و دلزدگان را دوباره با خاكشان آشتي دهند.

و اما دليل نگارش اين مطلب اخباري بود كه چند روزي است در مورد دستور شهرداري مبني بر تخريب كليه كافه‌هاي دركه مي‌رسد، آن هم به بهانه حفط منابع طبيعي يا ساخت و ساز بيرون فضاي شهري در محيط كوهستان. اولا برخي از اين كافه‌ها قدمتي حدود 40 سال يعني حتي قبل از انقلاب دارند. در آن زمان همه اين كافه‌ها تنها با نامه‌اي از سوي دهداري دركه ساخته شدند. و برخي هم در سال‌هايي نزديك‌تر. نگارنده كاملا مي‌پذيرم كه بايد جلوي هر گونه ساخت و ساز جديدي را در محيط كوهستان گرفت ولي كافه‌هايي را كه حالا ديگر خود بخشي از فضاي كوهستان هستند و حتي فوايد زيست‌محيطي دارند نمي‌توان زيانمند شمرد. بيشتر اين كافه‌ها را براي جلب مشتري به فضاي سبز كوهستان افزوده‌اند و همچنين بخشي از امنيت كوهستان مديون همين كافه‌هاست. در نبود اين كافه‌ها مردم يا به كوهستان نمي‌آيند و اگر بيايند براي بهره‌گيري از خنكاي كوهستان كنار رودخانه را انتخاب مي‌كنند و اين يعني آلودگي و آسيب فراوان به محيط و درخت‌ها. بخش بزرگي از تهراني‌ها و بسياري از هموطنان شهرستاني كه مهمان خويشان خود در تهران بوده‌اند سال‌هاست با كافه‌هاي دركه خاطرات بسيار زيبا داشته‌اند و نبايد به اين راحتي با بيل و كلنگ به جان سال‌ها خاطره و تعلق خاطر اين همه ايراني در يكي از معدود تفرجگاه‌هاي زيباي تهران افتاد. به ويژه وقتي مي‌بينيم بسياري از باغ‌هاي قديمي محله دركه تخريب مي‌شوند و در كوچه‌هاي 2 متري آن ساختمان‌هاي 12 طبقه ساخته مي‌شود. اين جفا در سال‌هاي گذشته بر بسياري از محله‌ها يا بافت‌هاي پرسابقه شهرهاي‌مان رفته، ولي آقاي شهردار در حق دركه روا نداريد و به جاي آن جلوي تخريب باغ‌هاي دركه و تبديل آنها به برج‌هاي مسكوني را بگيريد. به اين كافه‌ها كمك كنيد زيباتر و در آشتي و صلح بيشتري با طبيعت باشند ولي تخريب‌شان نكنيد. كمك كنيد همين كافه‌ها مراكز آموزش مردم براي حفظ كوهستان باشند ولي تخريب‌شان نكنيد. كمك كنيد مردم بيشتري در آنجا خاطرات خوش بسازند، كوهپيمايي كنند و نفس بكشند ولي تخريب‌شان نكنيد. بگذاريد بچه‌ها بيايند از سر و كول كوه بالا بروند ولي بدون كافه‌هاي قديمي لطف آن بسيار اندك خواهد بود، ان‌شاءالله كه تخريب نمي‌كنيد. شما زيباترشان مي‌كنيد. ان‌شاء الله.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون