ادامه از صفحه اول
عصر تازه
اين نشانه قدرت ايران خواهد بود. مذاكرات همچنان كه نشانههاي عصر جديد را هويدا ميكند، فلسفه روابط بينالملل را هم بازنويسي كرد؛ فرآيند پيچيدهاي را تاسيس ساخت كه بر مبناي آن ممكن است دوستان را از يكديگر جدا كند و دشمنان را به يكديگر پيوند دهد. ديپلماسي اهرم بازي ميان دوستان نيست اما ضرورتي اجتنابناپذير است در روابط گروههاي رقيب و دشمنان. ريچارد نيكسون در كتاب «فرصت را از دست ندهيد» بر اين اعتقاد بود كه: «احترام به دوستان لازم است، اما احترام به دشمنان واجب است». نقش ديپلماسي نيز آنجا ارتقا مييابد كه بازيگران در زمره دشمنان يكديگر بهشمار بروند. در اين عصر جديد، دشمني يا دوستي ملاك نشستن پاي يك ميز نيست، بازيگران جهاني براساس استراتژي «مصالحهگرايي» و حداكثرسازي «سود مشترك» دريك مناقشه، تعامل همكاريجويانه را دنبال ميكنند. از اين بابت 14 جولاي 2015 در جهان، آغاز يك تاريخ جديد است كه در آن بنيادهاي نظام بينالملل دگرگون شده و مذاكرات هستهاي ايران يكي از مهمترين نشانههاي آن خواهد بود. در عصر قديم، قاعده بازي در عرصه بينالملل گونهاي ديگر بود، قدرتهاي بزرگ جهاني با تكيه بر توان و قدرت نظامي، سياست خود را ديكته كرده و ديگران مجبور به اطاعت بودند اما امروز قدرتهاي جهاني دور يك ميز با ايران مينشينند و در عرف مذاكرات، بده- بستان ميكنند، ميدهند و ميگيرند، بازي برد- برد را قاعده ميگيرند و اين دگرگونيها شايد نويد آغاز دوران، چندقطبي جديد به جاي دنياي تكقطبي باشد. دنيا بر اين اساس ميتواند به جاي دوري و گريز و گسستگي، در مسير به هم پيوستگي متقابل حركت كند. چندجانبهگرايي به معناي جستوجوي جمعي براي يافتن راهحلهاي مشترك براي مشكلات مشترك، مطلوبيت و اثربخشي عملي، خود را در هر دو سطح منطقهاي و بينالمللي به اثبات رسانده و حتي قدرتهاي عمده جهاني نيز فرا گرفتهاند كه آنها نخواهند توانست منافع خود را به شكلي يكجانبه تعقيب كنند. اين روند تدريجي اما فزاينده ائتلافسازي منطقهاي و جهاني، چه براي مقاصد كوتاهمدت يا تلاشهاي ماندگارتر، شاهد گريزناپذيري اقدام جمعي است. «همكاري» جايگزين «رويارويي»، «مذاكره» به جاي «تسليم بيقيد و شرط» يا رقابت دايم ميشود. انگاره تعقيب يا تحميل «بازي با حاصل جمع صفر» اكنون فروغ گذشته خود را از دست داده و توافق هستهاي اثبات تازهاي براي «بازي برنده» همه طرفهاست. از منظر داخلي اما اين توافق نميتواند تنها يك اتفاق بهشمار آيد كه محصول يك سياستورزي و خردورزي توامان جامعه و حاكميت است. جامعهاي كه در 24 خرداد، براي تغيير شرايط موجود روي به مسالمتآميزترين و البته نتيجهبخشترين روش آورد و حاكميتي كه به انتخاب طريق مذاكره و منطق ديپلماسي چه ناشي از جبر محيط منطقه يا بازتاب شرايط داخلي تن داد. اقتضاي سرشت سياسي نظامهاي بادوام در همين است كه در بزنگاه حوادث و بحرانها، منافع و مصلحت ملي را برهر چيز ديگري مقدم بشمارند و اين منطق دوبار، پيش از اين، يكبار در پايان جنگ هشت ساله خود و بار ديگر هنگام نخستين نزاع امريكا عليه عراق در سال ۱۹۹۱، از سوي نظم سياسي حاكم آزموده شد و توانست كشتي نظام را از امواج پرتلاطم خطرات عبور دهند و به ساحل امن آرامش برسانند. به مدد اين تجربه، تصميمگيران ايران اكنون با ايستادن پاي منطق مذاكره نهتنها منطق جبر و تهديد را به گرداب سونامي پرسش و ترديد كشاندهاند كه حتي از پي اتهامي سنگين، سهمي جديد از مراودههاي جهاني براي فرداي خود پسانداز ساختند. امروز كسي در اين ترديد ندارد؛ مسيري كه تهران در مركز اروپا براي تعامل و مذاكره گشوده يك تجربه نوين است. به ثمر نشستن اين تجربه، تهران پرقدرت را در كنار دولتهايي كه هنر و علم ديپلماسي را در خدمت تحصيل و تامين منافع ملي قرار دادهاند. بر همين مبنا، اكنون دولتمردان ايران نيز در تعقيب منطق گفتوگوي هستهاي به هر سه محصول ميمون مذاكره، تحصيل منافع، رفع اتهام و اثبات راستي خود نظر دارند، چنان كه حتي بزرگترين حريفان ايران در اين مناقشه از روش مذاكره چشمپوشي نكردهاند. حالا نه امريكا حاضر است مزاياي ميدان مذاكره با ايران را از نظر دور بدارد و نه حريفان خاورميانهاي جرات ايستادن در مقابل اراده مذاكرهكنندگان را پيدا ميكنند. اين مهم به دست نميآمد و نميآيد مگر با درك و شناختي درست از «فضيلت ديپلماسي».
درباره شماره امروز روزنامه
از همان موقع پيشبيني ميكرديم كه شايد نتيجه نهايي مذاكرات در زماني اعلام شود كه امكانات فني نشر و چاپ و توزيع امكان خبررساني ما براي مخاطبمان را فراهم نكند. بنابراين تصميم گرفتيم در لحظه اعلام توافق چهار صفحه آنلاين آماده كنيم و روي سايت« اعتماد» قرار دهيم تا سرعت خبررساني را افزايش دهيم. همچنين تصورمان بر اين بود كه احتمال دارد نگاه يك رسانه ايراني به اين واقعه تاريخساز براي جامعه بينالمللي جالب باشد. به همين دليل قرار بر اين گذاشتيم كه با نگاه « اعتماد» يك صفحه به زبان انگليسي منتشر كنيم تا امكان انتقال نگاه اين روزنامه به مخاطبان احتمالي جهاني نيز فراهم شود. همچنين بنا را بر اين گذاشتيم كه اين صفحه انگليسي به جاي صفحه آخر مالوف روزنامه قرار گيرد. به همين دليل صفحه آخر مالوف خود را به صفحه ماقبل آخر منتقل كرديم و محتواي آن را هم اختصاص داديم به نگاه روزنامهنگاران روزنامه اعتماد به اين بزنگاه تاريخي. اميد كه مقبول مخاطبمان قرار گيرد.