• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5571 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۱ شهريور

تبعات يورش به نهاد دانش

نهاد دانش، طي قرن اخير در اغلب جوامع انساني، نقش مغزافزار را داشته است. همان‌گونه كه اخلال در مغز، همه شريان‌هاي بدن، نقاط حساس و ... را دچار اختلال مي‌كند، اخلال در نهاد دانش هم همه بخش‌هاي جامعه را از مدار رشد و توسعه خارج مي‌سازد. اساسا در يكصد سال اخير كه تحولات علمي و فناوري بسيار سريع رخ مي‌دهند و جهان با ورود به عصر هوش مصنوعي پارادايم متفاوتي را شكل داده، نهاد دانش هم نقش منحصربه‌فردي را به عهده گرفته است. بررسي كشورهاي كمتر توسعه‌يافته، نشان مي‌دهد كه حتي اين كشورها طي نيم قرن اخير گام‌هاي بلندي در بخش دانش و فناوري پيدا كرده‌اند.50 سال پيش، كشورهاي همجوار ايران مانند عربستان، امارات، كويت، قطر و... فاصله زيادي با رشد ايران داشتند، اما سكون ايران و حركت سريع آنها، باعث شده ايران به‌رغم داشتن مزيت‌هاي فراوان مانند ويژگي‌هاي سرزميني، نيروي انساني متخصص و سابقه ديرين نظام دانايي و دانشگاهي از اين كشورها عقب بيفتد. بايد بررسي كرد چطور اين كشورها توانسته‌اند با اتكاي به نهاد دانش، توسعه دانايي‌محور، جذب اساتيد و دانشجويان خوشفكر كشورهاي منطقه (از جمله ايران) اين عقب‌افتادگي خود را به سرعت جبران كرده و از ايران پيشي بگيرند؟ تا جايي كه امروز دوبي به يك هاب بزرگ فناوري، جهانگردي و... بدل شده است اما ايران نه. بايد بررسي كرد چرا دوبي كه كمتر از بندر عباس ايران وسعت دارد به هاب جهانگردي دنيا تبديل شده و تعداد جهانگرداني كه سال گذشته از دوبي ديدن كرده‌اند، چندين برابر ايران بوده است؟ همين روند در عربستان هم ايجاد شده است. عربستان نيروهاي علمي را از سراسر جهان جذب مي‌كند و رنكينگ دانشگاهي خود را ارتقا مي‌دهد تا به توسعه پايدار دست پيدا كند. فقط در يك نمونه خاص، عربستان در حال احداث يك شهر مجازي بسيار عظيم است. شهري كه با توجه به نيازهاي فردا ساخته شده تا مزيت‌هاي نسبي را در اختيار اين كشور قرار دهد. اين رشد سريع در خصوص كشورهايي چون عربستان، امارات، كره جنوبي و... عمدتا با اتكا بر نهاد دانشگاه، نيروهاي متخصص، اساتيد كارآمد و مهاجرت دانشجويان و اساتيد ساير كشورها رخ داده است. در واقع عربستان جاذبه‌هاي بسياري (مادي و معنوي) ايجاد مي‌كند تا دانشجويان و اساتيد ساير كشورها از جمله ايران را جذب كند. بنابراين برخورد با نهاد علم، بيش از اينكه امروز ما را به خطر بيندازد و نگراني ايجاد كند، زندگي فرداي ايرانيان را هم با اخلال مواجه مي‌كند. وقتي با چنين نهاد مهمي برخوردهاي سلبي مي‌شود، نيروهايش بر صدر نمي‌نشينند و قدر نمي‌بينند، طبيعي است اين نيروها جذب جهاني شوند كه در برابر ايران قرار دارد. اين رفتارهاي نابخردانه با نهاد علم، نه فقط امروز ما را بر باد مي‌دهد، بلكه فرداي نسل‌هاي مختلف ايراني را هم تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد. رشد آسيب‌هاي اجتماعي، فقر، بيكاري، از بين رفتن محيط زيست، طلاق، اعتياد و... بخشي از آسيب‌هايي است كه ادامه اين روند را در كشور ايجاد مي‌كند. واقع آن است كه آمارهاي امروز كشور به اندازه كافي خطرناك است و تداوم اين برخوردها با نهاد دانش باعث وخيم‌تر شدن اوضاع در افق آينده مي‌شود. اگر رفتار نظام حكمراني با نهاد دانش اصلاح نشود و به جاي جاذبه، دافعه و نفرت و دغدغه ايجاد شود و به نهاد دانشگاه اعلام شود كه نبايد استقلال داشته باشد، نيروهايي كه قرار است فرداي كشور را بسازند، از كشور خارج مي‌شوند و فرداي خود را در گوشه ديگري از عالم مي‌بينند. نهاد علم در همه جهان از منظر اداره امور اقتصادي، اداري، مالي، استخدامي، روش‌هاي تدريس، پروتكل‌هاي تحقيقاتي و... بايد متكي به درون باشد. اما دولت ايران، امروز اين نهاد را از استقلال لازم خود دور ساخته و استقلال اين نهاد در بخش‌هاي مختلف را از ميان مي‌برد. اساسا نهاد دانش بر بلنداي استقلال است كه مي‌تواند به نظام حكمراني كمك كرده، زمينه‌هاي رشد را براي جامعه فراهم سازد و نهايتا برنامه‌اي براي پرتاب به آينده تدوين سازد. بسياري از كشورهاي منطقه، فاقد سابقه تمدني از جنس سابقه ايران هستند. اما ايراني‌ها چه قبل از اسلام و چه پس از آن تا دوران معاصر فرهنگ‌سازي كرده و تمدن مي‌ساختند. اين روند براي ايران و تمدن آنها بسيار نابهنجار است كه برخوردهاي سلبي با دانشگاهيان شكل بگيرد. نتيجه اين برخوردها مهاجرت‌هاي منفي فزاينده است. فراموش نكنيد مهاجرت منفي خطرناك‌ترين نوع مهاجرت است، چرا كه برخي مهاجرت‌ها مثبت بوده و براي انتقال علم از خارج به داخل صورت مي‌گيرد. اما مهاجرت منفي به دليل همين برخوردهاي سلبي صورت مي‌گيرد. وقتي با روش‌هاي سلبي به نهاد دانش در كشور آسيب وارد شود، ظرفيت‌هاي علمي كشور راهي ساير كشورها مي‌شوند و جماعت اندكي هم باقي مي‌مانند، به حاشيه رانده شده و جامعه نمي‌تواند از ظرفيت‌هاي آنها استفاده كند. امروز اين نگراني براي بسياري از ايرانيان ايجاد شده كه نهاد دانش، نهاد توسعه‌ساز نيست و بيشتر به نهادي تزييني بدل شده است. آثار اين روند بسيار مخرب بوده و آينده كشور را تهديد مي‌كند. به همين دليل است همه كساني كه دلنگران آينده كشور و حيات تمدني ايران هستند نسبت به اين رفتارهاي تند هشدار مي‌دهند و خواستار پايان آن هستند. اما آيا گوش شنوايي براي اين هشدارها و تذكارها خواهد بود؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها