• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5614 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۷ آبان

گفت‌وگو با امين‌الله رشيدي، خواننده و آهنگساز

گنجينه‌اي از ناشنيده‌ها سينه‌اي از ناگفته‌ها

سيمين سليماني

امين‌الله رشيدي، از آن دسته هنرمنداني است كه سخن گفتن درباره‌اش آنچنان آسان نيست، او در شمار معدود افرادي است كه تاريخي از موسيقي را بر دوش مي‌كشد. پاي صحبت‌هايش كه مي‌نشيني با وجود اينكه حدود يكصد سال سن دارد، از برخي خاطرات چنان دقيق صحبت مي‌كند گو اينكه همين ديروز برايش رخ داده؛ ترانه و آهنگ هم مي‌سازد اگرچه ما از او بيشتر به عنوان يك خواننده پيشكسوت ياد مي‌كنيم. سال 1325 از محل تولدش كاشان به تهران مهاجرت كرد و به راديو ايران راه يافت؛ از او شمار زيادي اثر موسيقي وجود دارد؛ ‌هرچند خودش مي‌گويد آثارش خيلي بيشتر از اينهاست.
رشيدي همزمان در برنامه‌هاي موسيقي ارتش كه از راديو ايران پخش مي‌شد، در اركستري به سرپرستي علي تجويدي خوانندگي كرده است و البته در چند برنامه راديويي محمد بهارلو هم شركت داشت. گفته مي‌شود كه رشيدي در مدت فعاليتش در راديو ايران حدود ۱۲۰ آهنگ ساخته است كه البته شعر برخي از ساخته‌هايش را هم خودش سروده است، علاوه بر اين بيشترين و بهترين كارهاي او با ترانه‌هايي از تورج نگهبان و همچنين پرويز وكيلي به يادگار مانده است. بسياري از ساخته‌هاي اين خواننده پيشكسوت توسط اركسترهاي شماره ۱ و ۲ راديو ايران اجرا شدند كه حاصل همكاري با بزرگاني مانند حبيب‌الله بديعي، پرويز ياحقي، همايون خرم، رضا ياوري، افليا پرتو، محمد ميرنقيبي، انوشيروان روحاني، ولي‌الله البرز و... هستند. سراغ اين خواننده رفتيم و با او گپ و گفتي صميمانه داشتيم كه در ادامه مشروح آن را خواهيد خواند.
امين‌الله رشيدي به «اعتماد» درباره نحوه ورودش به راديو اين‌طور توضيح مي‌دهد: «سال 1325 بود كه از كاشان به تهران نقل مكان كردم و همان زمان بود كه فهميدم راديو ارتش هر هفته پنجشنبه شب‌ها ساعت هفت برنامه‌اي در زمينه‌ موسيقي دارد كه توسط آقاي تجويدي و چند نفر نوازنده ديگر و ضرب‌گير اجرا مي‌شود. گوينده اين برنامه آقايي بود به نام «اميرسليماني» كه از من دعوت كرد تا در برنامه موسيقي ارتش حاضر شوم و اجرا داشته باشم. وقتي من آنجا حاضر شدم و برنامه موسيقي اجرا كردم از كارم استقبال شد و به من پيشنهاد دادند كه مرتب براي راديو ارتش برنامه اجرا كنم. از آن موقع اين همكاري شروع شد و مرتب در راديو حضور داشتم. آن زمان امكانات ضبط صوت و... به ايران نيامده بود و همه كارها را زنده مي‌خوانديم و البته كه واقعا زنده خواندن خيلي سخت است ولي ما مي‌خوانديم خب آن موقع جوان بوديم و شجاع، حتي فكر نمي‌كرديم كه ممكن است اشتباه بخوانيم كه از آن بازه زماني هيچ نوار و اثري موجود نيست.» 
رشيدي در ادامه به دوراني اشاره مي‌كند كه نوار و امكانات ضبط در دسترس قرار گرفت؛ مي‌گويد: «بعد از سال 33 كه سيستم ضبط روي نوار وارد راديو شد، هم در برنامه راديو تلويزيون و هم در برنامه ارتش، اجراها ضبط شدند و الان هم آن نوارهاي ضبط شده را دارم.»
رشيدي در اين گفت‌وگو بارها به آرشيو گوناگون خودش و گنجينه‌اي كه نگهداري مي‌كند، اشاره دارد و عنوان مي‌كند: «يك جهان و يك گنجينه از موسيقي دارم و همچنان از آنها نگهداري مي‌كنم و افرادي كه علاقه‌مند هستند براي ديدن اين آرشيو به خانه من مي‌آيند.»
از امين‌الله رشيدي مي‌خواهم كمي به عقب‌تر برگردد، به وقتي كه به تهران آمد و اينكه در چه كلاس‌هايي حاضر شد؛ او اين‌طور از خاطراتش تعريف مي‌كند: «اول كه به تهران آمدم به كلاس برادران وفادار رفتم البته در اصل آموزش من در هنرستان موسيقي بود كه در مكان تالار رودكي امروز است، به آنجا مراجعه كردم و اعلاني ديدم كه نوشته بود شاگرد آواز مي‌پذيرند و من هم رفتم در كلاس آواز و نت‌خواني شركت كردم. نت نويسي را هم پيش برادران وفادار و معارفي كلاس رفتم و البته خودم نت‌‌نويسي را در هنرستان موسيقي ياد گرفتم، خيلي هم زود ياد گرفتم. حتي وقتي در خيابان قدم مي‌زدم گاهي آهنگي به ذهنم مي‌رسيد و همان‌جا در خيابان نت آن را مي‌نوشتم. يكي ديگر از معلمان من مرحوم استاد محترم موسي‌خان معروفي بود. دكتر مهدي فروغ از استادان هنرهاي زيبا بود كه در هنرستان موسيقي هم استاد آواز بود و شنيده بودم خودش هم آثاري را ضبط كرده كه الان در دسترس نيست؛ خوب يادم هست كه آقاي فروغ به ما توصيه مي‌كرد كه در آواز تحرير اضافه ندهيد. من آن زمان تحرير اضافه مي‌زدم البته نسبت به خيلي‌ها كمتر بود اما ايشان مي‌گفت كه اصلا اينها چيز بيخودي است. آقاي فروغ نقل مي‌كرد كه استادي داشته كه در همين هنرستان موسيقي درس مي‌داده و تحصيلكرده آلمان بوده است و مي‌گفت در آلمان كه خوانندگان ايراني براي ضبط صفحات مي‌رفتند، تحرير زيادي مي‌دادند و همشاگردي‌هاي آلماني اصلا از اين شكل تحرير اضافه خوششان نمي‌آمده است. معتقد بود كه تحرير بايد طوري باشد كه خارجي‌ها هم خوش‌شان بيايد و دوست داشته باشند.»
از او مي‌پرسم خودتان در اين رابطه چه نظري داريد، عنوان مي‌كند: «من در آوازهايم به هيچ عنوان تحريرهاي آن‌‌طوري ندارم و تحريرهايم كوچك و نرم است، تحريرهاي مخصوص خودم را دارم. ما هوشيار شديم و درس گرفتيم كه آن تحريرها اصلا لزومي ندارد و عملا اضافه است. در اولين آلبومم به نام «مرغ سحر» هم كه در آن آواز و تحرير دارم، به اين شيوه كار كرده‌ام و بعدا هم همين روش را ادامه دادم.»
اما در سال ۱۳۲۸، موسي معروفي واسطه آشنايي رشيدي و علي‌محمد خادم ميثاق رهبر يكي از اركسترهاي راديو ايران، شد. رشيدي از همان سال به عنوان خواننده و آهنگساز فعاليتش را در راديو آغاز كرد و اولين‌بار ترانه «رنج جدايي» از ساخته‌هاي موسي معروفي را با اركستر او در راديو اجرا كرد. رشيدي درباره موسي خان و كارش در راديو بيشتر مي‌گويد: «تازه كه از كاشان آمده بودم اعلاني ديدم در هنرستان موسيقي ايران واقع در خيابان ارفع (شهريار امروز) كه مربوط به كلاس درس موسيقي آواز بود و هنرجو مي‌پذيرفت، با حسن گل نراقي و حسن معنوي رفتيم براي ثبت نام. وقتي با بچه‌ها به راديو رفتيم و من پذيرفته شدم يكي از آنها كه عصباني شده بود به من گفت آقاي رشيدي اين موسيقي امروز اصلا به درد نمي‌خورد و اصل، موسيقي قديم است و رفت و ديگر پيدايش نشد. من از جواني نوآور بودم. براي نوآوري كه نمي‌شود رفت كلاس و درسش را خواند. من رفتم پيش موسي خان معروفي نوازندگي تار را آموختم. بعد يكي از آهنگ‌هاي موسي خان معروفي را با شعر از يكي از ادبا خواندم «بتا بنگر كه از غم عشقت/ چشم خونبارم چو دريا شد» وقتي موسي خان اين را از من شنيد به دست‌اندركاران راديو گفته بود كه اگر خواننده مي‌خواهيد اين است، خواننده‌اي كه نت مي‌داند، آهنگ را هم خودش مي‌سازد و خودش مي‌خواند و به شما هيچ زحمتي نمي‌دهد. اين را موسي خان گفته بود و چه افتخار بزرگي براي من بود كه چنين فرد معتبري كه كسي حرفش را رد نمي‌كرد، معرفم باشد.»
رشيدي باز هم به آرشيو غني خودش اشاره مي‌كند و گله‌مند از اين است كه ارزشي كه بايد به آن داده نشده است. «آهنگ‌هايي كه ساختم يا كارهايي كه در راديو و تلويزيون خواندم و ضبط شدند، همه را در آرشيوم دارم؛ گنجينه‌اي كه در ايران نظير ندارد. حالا مانده‌ام آن را به كجا ارايه دهم. همه را من دارم. آقاي مرتضي مومني تصاويري از من گرفته‌اند كه در ايران نظير ندارد. آرشيو من كامل و عالي است «چه گنج‌ها كه نهان است در خرابه من» خانه من مملو از آثار موسيقي است، آخر نمي‌دانم به كي بگويم كه اينها تاريخ است و داراي ارزش.»
او از برنامه‌هايش ياد مي‌كند كه دو سال قبل آهنگ‌هايي را در صدا و سيما خوانده كه بسيار ارزشمند بوده‌اند و ادامه مي‌دهد: «تلويزيون ما كه اصلا به كلي خوانندگي و موسيقي را از بين برده و اصلا بهتر است بگوييم نيست ديگر. سيستمي كه ما داريم اصلا موسيقي و ساز و آواز نمي‌خواهد، ما به كي شكايت ببريم گوش به حرف ما نمي‌دهند. موسيقي كه اينها در تلويزيون مي‌خوانند اصلا موسيقي نيست. گنجينه‌اي از آثار اجرا شده دارم در باغ ارم شيراز، كاخ‌هاي سلطنتي و... يادداشت‌ها و مصاحبه‌هاي زيادي دارم در ادوار مختلف، من هم ترانه‌سرا هستم و هم نويسنده، كتاب‌هايم هستند، سفرنامه‌هايم به هرجا كه مي‌رفتم. به كدام اهميت مي‌دهند؟»
رشيدي همچنين در ادامه تاكيد مي‌كند كه هميشه به دنبال كارهاي جديد و اصولي بوده و سعي داشته كه تنها بر سنت‌ها تعصب نداشته باشد، او مي‌گويد: «يك نكته خيلي مهم و كارآمد كه بايد اينجا بگويم اين است كه به نظرم كارهايي كه در برنامه گلها انجام مي‌شد قديمي و كلاسيك بودند؛ من در آنجا هم سعي داشتم كه به‌روزتر كار كنم و آثارم را جديدتر ارايه كنم. اين را هم بگويم كه من در برنامه گل‌ها اجرا نمي‌كردم و در آن زمان آهنگ‌هاي خودم را مي‌خواندم البته ارزش اساتيد قديم به جاي خود محفوظ است آنها هم زحمت كشيدند و آهنگ ساختند ولي از نظر من هنر يعني ابتكار، من خودم آهنگ مي‌ساختم. هرچند كه ارزش آن آثار هم به جاي خود باقي است اما خب من هميشه در فكر نوآوري و خلاقيت بودم.»
او درباره خلاقيت و به‌روز بودن اين‌طور اظهارنظر مي‌كند: «به نظر من اين چيزي خدادادي است كه بايد در وجود آدم باشد. كارهايي كه تلويزيون امروز از خواننده‌ها نشان مي‌دهد فقط سر و صداست و نه موزيكي دارد و نه صدايي. من خودم كه يك خواننده و آهنگساز قديمي هستم آنقدر آهنگ اجرا نشده دارم ولي كيست كه به آنها بها دهد. الان همه اينها هست اما متاسفانه خيلي‌هاي‌شان به باد هوا مي‌رود و كسي نيست كه آنها را اجرا كند، من حتي نت‌هاي‌شان را هم نوشته‌ام و حاضر و آماده است همراه با شعر بزرگ‌ترين شاعران و تصنيف‌سازان ايراني اما اين گله را به كي بگويم.»
رشيدي از اولين آهنگي كه ساخته ياد مي‌كند، آهنگي كه او را به ياد استاد عارف مسلكش در كاشان مي‌اندازند وقتي كه داستان مرغ حق را براي او تعريف كرد؛ «من تا بيست‌سالگي كاشان بودم و حدود 12 سالم بود كه يك آهنگ ساختم. داستان مرغ حق از زبان استادم روي من بسيار تاثير گذاشت و در آن دوران باعث شد كه آهنگي در كودكي بسازم.»
رشيدي كه از روزنامه‌ها و آرشيو و مصاحبه‌هايش مي‌گويد، انتظار دارد كه قدر اين‌ گنجينه دانسته شود و گله‌مند از اينكه به آنها و هنرش آن‌طور كه بايد و شايد اهميت داده نشده است توقعي كه براي يك پيشكسوت موزيسين يكصد ساله به هيچ عنوان زياد نيست.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
کارتون
کارتون