• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5635 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱ آذر

سعيد فانيان، رییس پیشین شبکه بین‌المللی جام جم در گفت‌وگو با « اعتماد» بررسی می کند

صعود و سقوط شبکه جام جم

گروه سياسي| در اين شماره در محضر سعيد فانيان يكي از مديران رسانه‌اي كشورمان هستيم كه در روزمه ايشان فعاليت‌هايي چون رييس واحد مركزي خبر طي سال‌هاي 67 تا 73، مديريت شبكه‌هاي جهاني جام‌جم از سال 82 تا88 و عضو هيات علمي دانشگاه دیده می‌شود. قرار است در محضر ايشان در خصوص موضوعات مرتبط با رسانه در كشورمان صحبت كنيم. همان طور كه شما هم در جريان اخبار قرار داريد، شبكه جام‌جم با تغيير رويكرد مواجه و بحث‌هايي درباره تعطيلي و تغيير نحوه پخش اين شبكه مطرح شده است. با توجه به اينكه گستره پخش اين شبكه ايرانيان خارج از كشور را شامل مي‌شود و اين بحث موضوع مهمي در حوزه رسانه‌اي محسوب مي‌شود. در محضر سعيد فانيان قرار است نوري به ابعاد مختلف اين بحث بتابانيم. مباحث مرتبط با چگونگي تاسيس، اهداف تاسيس و ساير موضوعات مرتبط قرار است بررسي شود. جناب آقاي فانيان خوشبختم در محضر شما هستيم. به اعتمادآنلاين خوش آمديد. اگر موافق هستيد بدون فوت وقت به بحث ورود كنيم.

 

بفرماييد زمينه‌هاي تاسيس شبكه جام‌جم چه بوده؟ اهدافي كه مبتني بر آن، اين شبكه شكل گرفته و مسيري كه تا به امروز طي كرده چه بوده است؟

به نام خدا؛ سلام عرض مي‌كنم به مخاطبان اين گفت‌وگو و اميدوارم كه گفت‌وگوي خوبي را شاهد باشند. آثار مناسبي به لحاظ رسانه‌اي داشته باشد. از شما هم به خاطر دعوت‌تان ممنونم. طي سال‌هاي 71 تا 72 كشورها شروع كردند به تهيه و تدارك و راه‌اندازي شبكه‌هاي با زبان اصلي شان براي مردم‌شان در اقصي نقاط دنيا. در اواخر دوره رياست محمد هاشمي زمينه‌هايي براي اين منظور تدارك ديده شد. يعني بستر تبديل بخش آنالوگ به ديجيتال در حال انجام بود. البته در ساير كشورها انجام نشد و تنها برخي بخش‌هاي داخلي كشور پخش ماهواره‌اي آغاز شد. تعدادي از كشورهاي منطقه شروع كرده بودند به پخش برنامه‌هاي برون‌ مرزي‌شان. با حضور آقاي علي لاريجاني و آغاز سياست‌هاي توسعه‌اي صدا و سيما، ايشان هم تلاش كردند امكان دسترسي به صدا و سيماي ايران را براي ايرانيان خارج از كشور فراهم كنند. با رو به افزايش گذاشتن ايرانيان خارج از كشور و افزايش مستمر آن، نخستين بخش شبكه جام‌جم در كانال اروپا آذرماه 76 راه‌اندازي شد. در آن زمان من مدير و نمايندگي ايران در لندن و اروپا بودم. مي‌ديدم شور و شوقي كه ايرانيان نشان مي‌دادند و درخواست‌هايي كه براي دريافت شبكه وجود داشت. وقتي سازمان متوجه شد كه مخاطبان خوبي دارد و نيازهايی را مي‌تواند پوشش بدهد. در سال 78 شبكه دوم مختص امريكا و در خرداد 81 شبكه آسيا راه‌اندازی شد. تقريبا تمام نقاط حضور ايرانيان در اقصي نقاط جهان با اين 3 شبكه پوشش داده شد. به جز آفريقا كه ايرانيان زيادي در آنجا حضور نداشتند. پس بنا به نيازسنجي‌هايي كه صورت گرفته بود و حركتي كه در كشورهاي مختلف انجام مي‌شد، صدا و سيما هم براي عقب نيفتادن از قافله شروع كرد به راه‌اندازي برون مرزي شبكه‌هاي فارسي زبان خود. البته تعدادي شبكه‌هاي فارسي‌زبان با بردهاي محدود به صورت شبكه‌هاي كابلي و چند ساعت در روز در برخي كشورهاي اروپايي و مناطقي از امريكا قبل از این تاريخ هم آغاز به كار كرده بودند. اين شرايطي كه در آن زمان طي چند سال يعني 76 تا 81 اين مجموعه شبكه‌اي صدا و سيما كامل شد و پخش‌ها به سمت برنامه‌هاي 24 ساعت؛ يعني در روز 72 ساعت پخش در 3شبكه انجام شد.

به نظرم لازم است به بحث محتواسازي هم اشاره شود. فاز دوم فعاليت‌هاي جام‌جم از ابتداي دهه 80 به بعد بحث محتواسازي بود. گزاره‌هايي كه مبتني بر آن قصد داشتيد رشد و توسعه را در شبكه ايجاد كنيد چه مواردي بودند؟

نكته‌اي كه در اهداف شبكه تعريف شده بود، تقويت ارتباط ايرانيان با كشور مادر، بحث تقويت هويت ايراني، حفظ ارتباط ايرانيان با داخل، حفظ و توسعه زبان فارسي و بالاخره حفظ هويت ايراني - اسلامي مواردي بودند كه در اهداف شكل‌گيري اين شبكه تعريف شده بود. البته بحث اطلاع‌رساني هم يكي از بخش‌ها بود. تهيه و تدارك برنامه‌هاي سرگرمي، تفريح و سريال‌هاي طنز هم جزو برنامه‌هاي شبكه بود. البته در شريطي كه اين شبكه راه افتاده بود و ابتدا روزي چند ساعت برنامه داشت (من در آن زمان مسووليت ديگري داشتم) موسيقي زنده هم اجرا مي‌كرد، باعث جلب ‌توجه ايران خارج از كشور بود. بحث ديگر نيازهاي ايرانيان بود كه من به آنها توجه نشان دادم.البته قبل از من 4مديريت وجود داشت. ايزدي كه شروع شبكه را در دست داشت، آقاي روستا، آقاي خسروي و حيدريان. حيدريان در ادامه معاون سينمايي وزارت ارشاد شدند و من بعد از ايشان به جام‌جم آمدم. از آذر 76 تا اسفند81 ايشان كار كرده بودند و من بعد از اسفند81 كار را در دست گرفتم. در اين برهه شبكه به لحاظ پخش 24 ساعته، قوامي يافته بود و 72 ساعت برنامه در 3 شبكه مجزا پخش مي‌شد. مواردي كه ما احساس مي‌كردیم مورد استقبال ايرانيان قرار مي‌گيرد، مشكلاتي بود كه ايرانيان در حوزه اداري با آن دست به گريبان بودند. مشكلات كنسولي، مسائل حقوقي، حتي راهنمايي‌هاي پزشكي، كارشناسي و... از اين نوع موضوعات بودند. چون در اين شبكه از افراد متخصص و حرفه‌اي دعوت مي‌شد، راهنمايي، ارتباطات، پاسخگويي خوبي ارائه مي‌كردند. اين نوع برنامه‌ها عمدتا برنامه زنده بودند كه امكان تماس زنده براي آنها فراهم بود. براي شبكه امتیاز بود كه مخاطب هموطن آن در هر جاي دنیا تماس بگيرد و مشكلات خود و يك طيف ديگر را مطرح كند و راهنمايي مناسبي را دريافت كند. بخشي از برنامه‌هاي موفق شبكه كه توسعه داده شد همين نوع برنامه‌ها بود. بخشي از ايرانيان خارج از كشور مخاطب اين برنامه‌ها بودند و فعالانه آن را دنبال مي‌كردند. برنامه‌هاي مذهبي، مناسبتي، فرهنگي و تاريخي، سريال‌هاي تاريخي، طنز و... تهيه مي‌شد. چون شبكه به عنوان شبكه‌اي فرهنگي، اجتماعي تعريف شده بود برنامه‌هاي كاملي تهيه مي‌شد. هدف‌گيري شبكه عمدتا حول محور خانواده‌ها بنا شده بود. براي همه مردم نه فقط سياسيون، روشنفكران و... برنامه توليد مي‌شد براي همه اقشار اين محتوا توليد مي‌شد. البته در برخي موارد همپوشاني‌هايي وجود داشت. مثلا خط اروپا از مسير شبكه امريكاي جام‌جم مي‌گذشت؛ پس از اروپا هم مي‌توانستند شبكه اروپا را بگيرند و هم امريكا. البته بحث رقابت هم مطرح بود. به مرور تعدادي از شبكه‌هاي فارسي زبان در خارج از كشور شكل گرفتند كه براي ايران برنامه پخش مي‌كردند. هرچند به نظرم شبكه‌هاي فارسي‌زبان عمدتا براي مقصد داخل ايران برنامه پخش مي‌كردند. بيشترين تماس‌ها از ايرانيان خارج كشور بودند اما هدف آنها ايرانيان داخل كشور بودند. شبكه سعي مي‌كرد اين نيازها را پاسخ بدهد. يكي از شاخص‌هاي اصلي ما تماس‌هايي بود كه از نقاط مختلف با برنامه گرفته مي‌شد. فكر مي‌كنم در آن زمان صدا و سيما هم پذيرفته بود كه بايد دست برنامه‌سازان اين شبكه مقداري باز باشد. بسياري از افراد بودند كه در داخل امكان اجراي برنامه نداشتند اما در شبكه جام‌جم برنامه داشتند.

ممكن است به برخي از اين نام‌ها به صورت مصداقي اشاره كنيد؟

مثلا يكي از چهره‌هايي كه من دوست داشتم در جام‌جم كار كند، مرحوم عطاالله بهمنش بود. ايشان تا 82 سالگي روي آنتن برنامه اجرا مي‌كرد. افرادي كه مانند ايشان حضور پيدا مي‌كردند كه زماني رييس فدراسيون كشتي بوده، ورزشكار دونده بوده و در واقع تاريخ ورزش ايران را در دست داشت، معلوم بود كه گروهي از همدوره‌هاي ايشان و كساني كه از ايشان خاطره داشتند، روي خط مي‌آمدند و ارتباط مي‌گرفتند و... ايشان 3 الي 4 سال با ماکار كرد تا زماني كه اجرا براي ايشان سخت شده بود. تهيه‌كننده‌اي هم به نام آقاي محمدي‌بقا داشتند كه هماهنگي‌ها را انجام مي‌داد. يا گويندگان شاخص راديو، افرادي كه چهره تلويزيوني هم داشتند اين امكان را داشتند كه به ‌طور خاص در جام‌جم برنامه داشته باشند.

در مورد پخش زنده موسيقي هم اين باز بودن دست وجود داشت؟

جلوي اين بخش متاسفانه زود گرفته شد. فشارهاي داخلي باعث شد تا در آن بخش هم محدوديت ايجاد شود. قبل از من اين محدوديت‌ها انجام شده بود. حتي برخي افراد كاست‌هاي وي‌اچ‌اس از برنامه‌هاي جام‌جم ضبط مي‌كردند و در فرودگاه‌هاي داخل كشور دستگير مي‌شدند. اين روند نشان مي‌دهد كه يك نوع خاص دوگانگي ايجاد شده بود. اين کارها باعث شد از داخل فشار آورده شود تا نمايش آلات موسيقي محدود شود.

ميان ساير شبكه فارسي زبان آيا رقابتي شكل گرفته بود؟ شبكه‌هايي كه با جمهوري اسلامي ارتباط داشتند و شبكه‌هايي كه به گروه‌هاي اپوزيسيون مربوط بودند؟

در آن برهه ما يك چنين حسي نداشتيم. انصافا ما خودمان را چند سر و گردن قوي‌تر، وسيع‌تر، انرژيك‌تر، با دريايي از توليدات و... مي‌دانستيم. ديگران اين ظرفيت‌ها را نداشتند. بسياري از اين شبكه‌هاي فارسي‌زبان، كانال چند ساعته بودند. بسياري از آنها شخصي بودند و برخي از آنها موسيقي و... پخش مي‌كردند.

شما از مقطعي صحبت مي‌كنيد كه هنوز تلويزيون بي‌بي‌سي فارسي هم شكل نگرفته بود؟

بله؛ نه بي‌بي‌سي فارسي، من و تو، اينترنشنال و... حضور نداشتند. البته برخي شبكه‌هاي فارسي بودند اما نه در اين وسعت. فضاي مجازي فعال هم وجود نداشت، مخاطب ما از طريق تلفن و با هزينه شخصي ارتباط برقرار می‌کردند. اين بسيار ارزشمند بود كه فردي با هزينه شخصي‌اش سوال كند، نظر بدهد، ابراز احساسات و تشويق و... كند. فكس و ايميل و... هم وجود داشت. اما از فضاي مجازي واتساپ و... خبري نبود. حتي همين امروز هم تلفن يك تماس مطلوب براي رسانه‌هاست. ما احساس خوبي از اين بده بستان‌ها داشتيم. استقبال خوبي داشتيم؛ هرچند برخي محدوديت‌ها مثل ماجراي موسيقي پيش آمده بود اما امتيازاتي هم وجود داشت.

آن امتيازات چه بود؟

ما امتيازاتي نسبت به شبكه‌هاي خارج از كشور و شبكه‌هاي داخلي داشتيم. نخست اينكه از برخي چهره‌ها راحت‌تر مي‌توانستيم استفاده كنيم. دسترسي به آرشيو شبكه صدا و سيما امتیاز بعدي ما بود. شبكه‌هاي مختلف صدا و سيما در داخل اگر با هم رقابت داشتند، هيچ كدام با ما رقابت نداشتند. بنابراين ما مي‌توانستيم حاصل توليدات آنها را انتخاب كنيم. مجبور نبوديم برنامه‌اي را پخش كنيم. اين قدرت انتخاب در توليدات خوب را هيچ كدام از شبكه‌هاي فارسي زبان نداشتند. ما در طول ماه در اين 3 شبكه، در 3 زمان عصرگاهي (خانواده)، شبانگاهي (تاريخي) و طنز، 15 سريال در حال پخش داشتيم. در بسياري از نقاط مانند اطراف ايران مانند امارات و بخش‌هایي از حاشيه خليج فارس 2 الي 3 شبكه ما را مي‌گرفتند. در اروپا 2 و در امريكا 1 شبكه ما قابل دريافت بود. بسياري از سريال‌هاي طنز داخلي همزمان در جام‌جم پخش مي‌شد و بازتاب‌هاي زيادي داشت.

آيا مي‌توانيد از برخي از اين سريال‌هاي ايراني نام ببريد؟

همه سريال‌هاي طنز مانند شب‌هاي برره، مرد هزار چهره، كارهاي - آقاي مهران مديري - و در كل سريال‌هاي طنز 90 قسمتي با استقبال مواجه مي‌شد. كارهاي آقاي عطاران و... هم پخش مي‌شد. البته هماهنگي پخش آنها زحمت داشت و چون مشكلي در داخل وجود نداشت، كار ما راحت بود. بسياري از شبكه‌ها همكاري خوبي با ما داشتند. مي‌دانم ما در ميان عامه مردم، طيف تحصيلكرده‌ها، دانشجويان و... مخاطب داشتيم. حتي افراد شاخصي چون سياستمداران قديمي و فعالان سياسي لابه‌لاي برنامه‌ها تماس مي‌گرفتند.

اگر در خاطر داريد می‌توانید برخي از اين سياستمداران را نام ببريد؟

خاطرم نیست؛ مثلا سريالي درباره رضاشاه پخش مي‌شد، خانواده‌هاي قديمي تماس مي‌گرفتند و خواستار داشتن ويديوي برنامه‌ها مي‌شدند. چهره‌هايي چون استاد فرشچيان مرتب با ما ارتباط داشتند و ما هم با ايشان تماس داشتيم و همكاري‌هاي مشتركي داشتيم. بسياري از استادان دانشگاه با جام‌جم در ارتباط بودند. از روي تماس‌هاي گرفته شده، جام‌جم مركز ثقل يا نقاطي رصد مي‌شدند كه جمعيت ايراني وجود دارد. مثلا در فلان نقطه امريكا متوجه مي‌شديم كه تعداد زيادي از دانشجويان ايراني رفته‌اند. مخاطب ما محدود به ايرانيان خارج از كشور نبود و گستره‌اي از فارسي زبانان وجود داشت. از كردستان عراق تماس داشتيم. از مناطق مختلف جهان، افغانستاني‌هاي مقيم اروپا، تاجيكستاني‌ها و... تماس مي‌گرفتند. يكي از شخصيت‌هايي كه برنامه‌اي در مورد ايشان تهيه شد، دكتر احمد جاويد بودند. گروهي فرستاديم و برنامه‌اي تهيه شد. بر اساس اظهارات خودشان، ايشان نخستين دانشجوي غيرايراني دكتراي ادبيات فارسي بودند. ايشان 13 سال رييس دانشگاه كابل بودند. رساله دكتراي ايشان درباره شاهنامه فردوسي بود. بسياري از استادان خارجي كه درس فارسي مي‌دادند با ما در ارتباط بودند. در سال‌هاي ابتدايي فعاليت‌هايم، خودم از چندين دانشگاه انگليس كه رشته فارسي داشتند ديش و ماهواره جام‌جم را در اختيار ايشان قرار داديم تا بتوانند استفاده كنند. حتي از سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين هم برخي افراد فارسي زبان با ما در تماس بودند. من در مورد 7 سال فعاليت‌هاي خودم سخن مي‌گويم و نمي‌دانم در سال‌هاي بعد چه اتفاقي رخ داد. يك رسانه وقتي موفق است كه وجه مميزه‌اي نسبت به ديگري داشته باشد. يعني مخاطب به دليل داشتن وجوه متفاوت آن را انتخاب كند. چه كسي جام‌جم را انتخاب مي‌كرد؟ كسي كه دنبال هويت ايراني‌اش بود. كسي كه به اخلاق و آداب ايراني احترام مي‌گذاشت، دوست داشت و مي‌خواست كه ببيند و در جريان قرار بگيرد. كسي كه دوست داشت به وطنش وصل شود. حتي در زمينه موضوعات مذهبي و پرسش و پاسخ ديني برنامه تهيه مي‌شد. كارشناسان خبره انتخاب مي‌شدند. اصولا فردي كه به جام‌جم مي‌آمد بايد برگزيده مي‌بود. سياست من اين بود كه جام‌جم جاي آزمون و خطا نيست. تعداد زيادي از مجريان خوب در شبكه‌هاي داخلي و راديويي بودند كه از بين آنها انتخاب مي‌شدند. تا اين افراد خودشان در اجرا پرستيژي براي مخاطب داشته باشند. اين موارد به جز دسترسي‌ها امتياز جام‌جم بود. به جز برنامه كودك و نوجوان و... كه بايد بچه‌هايي حضور داشته باشند كه در اين زمينه فعاليت مي‌كردند. بچه‌هايي كه برنامه‌هاي نوجوان آن زمان را تدارك مي‌ديدند همگي بااستعداد بودند. آقاي نويد محمدزاده، محسن افشاني و... ازجمله اين افراد بودند. مثلا برنامه گروه آقاي قناد و تيم‌شان كه عموها بودند. شنبه و يكشنبه برنامه زنده‌اي بيش از یک ساعت داشتند. وقتي ايرانيان خارج از كشور به ايران مي‌آمدند، دوست داشتند به اين برنامه‌ها بروند. ما برنامه‌هايي را با 800 تا 1000 ايراني خارج از كشور پر مي‌كرديم. مثلا ايرانياني كه قرار بود به ايران بيايند از قبل هماهنگ مي‌كردند كه مايل به حضور در برنامه‌هاي جام‌جم هستند. ما در سايت يا برنامه‌اي اعلام مي‌كرديم كه مثلا 20 روز ديگر به مناسبت‌هاي مختلف مذهبي يا ملي برنامه‌اي داشته باشيم. كساني كه مايل هستند با اين شماره تماس بگيرند و اسامي‌شان را بدهند. من نديدم چنين جمعيتي كه با ميل و هزينه شخصي و...حضور پيدا كنند.850 تا هزار نفر در مكان‌هايي چون اريكه ايرانيان حضور پيدا مي‌كردند و در جشن‌ها شركت مي‌كردند.

اين دوران دوران شكوفايي شبكه جام‌جم بود. پايان مديريت شما همزمان مي‌شود با ظهور شبكه‌هاي فارسي زبان. از سال 88 است كه بي‌بي‌سي فارسي رسما فعاليت‌هاي خود را متاثر از فضاي سياسي داخل كشور آغاز مي‌كند. در دهه 90 شبكه من و تو و نهايتا در پايان دهه، شبكه ايران اينترنشنال فعاليت‌هايش را آغاز مي‌كند. چه رخدادهايي شكل مي‌گيرد كه يك چنين فضايي با حضور رسانه‌هاي فارسي زبان ايجاد مي‌شود؟ درباره فضاي پساشكوفايي جام‌جم هم توضيح بدهید؟

شبكه‌هاي فارسي زبان خارج از كشور رو به تزايد بودند. طبق گزارش‌هاي كارشناسي در سال 81 عنوان شده بود كه نزدیک به 20 شبكه ماهواره‌اي فعال هستند. در سال 88 موعد پايان كار من به بيش از 50 شبكه رسيده بودند. بي‌بي‌سي قبلا در راديو فعال بود. نخستين كساني كه به بي‌بي‌سي فارسي آمدند، فعالان بخش فارسي زبان اين شبكه بودند که بعدا افراد رسانه‌اي دیگری از داخل كشور در آن حضور پيدا كردند.

مثل آقاي مسعود بهنود و...

بله، رويكرد تعداد اندكي از شبكه‌ها تا قبل از اين تاريخ، سياسي بود و بیشتر شبكه‌ها، فرهنگي و خانوادگي و اجتماعي و سرگرمي بودند. از اين مقطع است كه شبكه‌هاي عمدتا سياسي (حتي به نام شبكه‌هاي فرهنگي اما در باطن سياسي) ظهور پيدا مي‌كنند. فكر مي‌كنم همزمان با مهاجرت‌هاي گسترده ايرانيان، تحولات سياسي داخل ايران و... به جاي تقويت شبكه جام‌جم و تنوع بيشتر شرايط برعكس شد. صدا و سيما آن گونه كه بايد و شايد خود را با رويكردهاي جديد وفق نداد و دنبال راه‌هاي جديد ارتباط مخاطب نرفت؛ يكي از اتفاقاتي كه 2 سال پس از رفتن من در چينش برنامه‌هاي تلويزيون و شبكه جام‌جم رخ داد، اين بود كه برنامه‌ها و كنداكتور سه شبكه را مشابه كردند. البته چند لطمه ديگر هم متوجه جام‌جم شد؛ ابتدا شبكه‌هاي رقيب زياد شدند. دوم اينكه رويكردهاي سياسي متفاوتي پيش آمد كه انگيزه سياسي مخاطبان جام‌جم را پاسخ نمي‌داد. ضعيف برخورد شد و جام‌جم تقويت نشد. تحريم‌ها و برخوردهاي فني هم كمك كرد كه مشكلاتي ايجاد شود. در مقاطعي شبكه جام‌جم همراه با شبكه‌هاي ديگر از روي ماهواره قطع شد، جابه‌جا شد، متوقف شد. جابه‌جايي آدرس پخش شبكه و پشتيباني‌ها باعث شد تا مخاطبان كاهش پيدا كنند. حتي در مقاطعي برخي ماهواره‌هاي روسي شبكه را پوشش می‌دادند. اينها نتوانستند پخش‌هاي قبلي را پاسخ بدهند. نهايتا چند سال قبل اين چند شبكه در يك شبكه ادغام شدند و برنامه‌هاي تكراري پخش شد. به ‌طور كلي شبكه جام‌جم نحيف شد و تقويت نشد. از ديد من بيشترين نكته‌اي كه مي‌توانست مخاطب را جذب كند، برنامه‌هاي زنده، فعال و بانشاطي بود كه ارتباط مستقيم با مخاطب ايجاد مي‌كرد. اين موارد رخ ندادند. چون شبكه خيلي در چشم مديران داخلي و مديران عالي صدا و سيما نبود، تقويت نشد. شبكه‌اي كه در چشم است، ديده مي‌شود و در ديدرس قرار دارد و حمايت‌هاي بيشتري جلب مي‌كند. غير از ضعف مديريت، حمايت‌هاي لازم هم صورت نگرفت. موضع پشتيباني و امكانات فني ضعيف شدند. سياست‌هاي مديريتي خوب نبودند، رقبا بيشتر شدند و مخاطبان شبكه كاهش پيدا كردند. كما اينكه شبكه‌هاي داخلي هم با مشكل كمبود مخاطب مواجه شدند. اما نكته خاصي وجود دارد و آن، اينكه بي‌بي‌سي فارسي يا ايران اينترنشنال و... عمدتا به قصد جذب مخاطب داخلي راه‌اندازي شده‌اند. كسي مخاطب 87 ميليوني را هدف قرار ندهد. هيچ كدام از اين شبكه‌ها هدف‌شان ايرانيان مقيم خارج نبودند. مخاطب هدف جام‌جم اساسا داخل نبود، ايرانيان خارج از كشور و بعد هم فارسي زبانان بودند. اين تغيير رويكرد وجود داشت و نبايد جام‌جم را با شبكه‌هاي داخلي مقايسه کرد.

سال 88 رخداد مهمي در فضاي سياسي تاريخ معاصر ايران است. شكافي در درون كشور شكل مي‌گيرد كه آسيب‌هاي زيادي را در بخش‌هاي مختلف متوجه منافع ايرانيان مي‌كند. هرچند صدا و سيما قبل از سال 88 سعي مي‌كرد تا حد ممكن كمتر به مباحث سياسي توجه نشان بدهد اما از سال 88 سايه سنگين سياست در صدا و سیما گسترده‌تر مي‌شود. بي‌طرفي براي رسانه بسيار مهم است اما انتقاد از رسانه ملي در دوران بعدي در خصوص برخوردهاي سياسي و جناحي وارد است. درباره از ميان رفتن اصل اعتماد ميان مردم و صدا و سيما توضيح مي‌دهيد؟

من مدافع هويت تعريف شده شبكه بودم كه حوزه فرهنگي و اجتماعي بود. زياد نمي‌پسنديدم كه برنامه‌ها سياسي شود. ايشان - علی لاریجانی - در جلسه‌اي اين انتقاد را مطرح كردند كه رويكردهاي سياسي جام‌جم بايد بيشتر شود. به ايشان (علی لاریجانی) توضيح دادم كه برنامه‌هاي سياسي شبكه تحت مديريت معاونت سياسي است. من شخصا رويكرد فرهنگي و سياسي را بيشتر مي‌پسندیدم. چه برسد به اينكه سوءگيري‌هاي خاص سياسي شكل بگيرد. در داخل كشور برخي عروسك‌هاي سياسي درباره سياستمداران خارجي در صدا و سيما پخش مي‌شد. من به مديريت بخش سياسي اعلام كردم موافق اين تصميم نيستم. چون اگر ما قرار است وزير خارجه امريكا را با ساخت عروسك مسخره کنيم، طبيعي است آنها هم حق دارند اين كار را انجام بدهند. اساسا این برنامه براي ايرانيان خارج از كشور جذابيت خاصي نداشت. ما بايد به فكر مخاطبي باشيم كه دسترسي وسيع‌تري از مخاطب داخلي به موضوعات مختلف دارد. ضمن اينكه اگر موضوعي را خودمان نمي‌پسنديم براي ديگران هم نبايد پذيرفته شود. بنابراين من موافق رويكرد سياسي نبودم.

در واقع خط‌كشي‌هايي را ترسيم مي‌كرديد كه مخاطب‌تان را از دست ندهيد؟

بله، مثلا كاريكاتوري در عالم سياست از شخصيت مذهبي و... در خارج پخش مي‌شد كه براي مردم كشورهاي ديگر عادي بود، براي ما ولي غيرعادي بود. ما نبايد به اين سمت مي‌رفتيم. در بسياري از موارد افراط و تفريط مي‌شد.امروز هم اگر در مديريت رسانه حضور داشتم اين ديدگاه را دنبال مي‌كردم. در مرحله بعد طرفدار اين بوديم كه برنامه‌هاي سياسي، به صورت پرسش و پاسخ و دو‌طرفه باشد.

يعني ديالوگ برقرار شود؟

آنلاين باشد، زنده باشد. اينكه شما قطعه‌اي برنامه سياسي را ضبط كرده و يك طرفه پخش كنيد، به درد كسي نمي‌خورد. در داخل كشور هم همينطور است. من اين نقد را به صورت كلي دارم. هر برنامه‌اي را كه به صورت چالشي باشد (حتي فكري، انديشه‌اي و سياسي) ديده مي‌شود و مخاطب دارد. اما اگر قرار باشد، يك طرف متكلم‌وحده باشد و راجع به مسائل سياسي و اجرايي سخنراني بكند، براي كسي جذابيتي ندارد. اتفاقا آقاي حسن عباسي كه بعدها در داخل كشور حاشيه‌سازي كردند و در بسياري از موضوعات وارد شدند (كه به نظرم كار درستي نبود) در مقطعي در مباحث سياسي مي‌آمد و در برنامه‌هاي جام‌جم (شركت كرده) پاسخ مي‌داد و (واكنش‌ها هم) خوب بود. سي‌دي‌هاي اين برنامه‌ها در دانشگاه‌هاي داخلي توزيع مي‌شدند. بسيار محترمانه و منطقي سعي مي‌كرد پاسخ دهد، مخاطب هم قانع مي‌شد.مجري كه بود؟ آقاي عبدالرشيدي يكي از بهترين مجريان و خبرنگاران. ايده ما اين بود كه كارشناس زبده باشد، مجري هم ورزيده باشد. بالاخره ميكروفن باز بود، امكان داشت حرفي زده شود. ما هم بايد ظرفيت داشته باشيم كه اگر بين اين همه تلفن كسي چيزي گفت و نقدي را مطرح كرد، سعه صدر باشد. خاطرم هست آقازاده رييس سازمان انرژي اتمي به برنامه زنده ما آمدند، وقتي در پايان برنامه به ايشان گفتند، برنامه مستقيم بود، ايشان باور نمي‌كرد. مجريان اين برنامه دكتر محمود احمدي افزادي و آقاي عبدالرشيدي بودند. حتي در زمينه كارشناسان مذهبي تلاش مي‌شد، بهترين كارشناسان حضور پيدا كنند تا بتوانند پاسخ دهند. در داخل و خارج البته شرايط فرق مي‌كند. برنامه‌اي مي‌تواند در داخل و خارج موفق شود كه اقناعي باشد. اقناعي يعني اينكه به پرسش‌هاي مخاطب جواب دهد. هنرمندي به برنامه چشم‌انداز مي‌آمد. مردم و مخاطبان با هنرمندان تماس مي‌گرفتند و درباره نقش و... صحبت مي‌كردند و جواب مي‌گرفتند. وقتي قرار بود برنامه‌اي پخش شود، برنامه پرمخاطب انتخاب مي‌شد. نمي‌گويم، ذايقه برنامه‌هاي داخلي عين ذايقه ايرانيان خارج از كشور است، اما سرنخ‌هايي را نشان مي‌داد. به علاوه چارچوب‌هايي كه مخاطب خارج از كشور به آن نياز دارد. (مطرح بودند)

شما اشاره كرديد، زماني علي لاريجاني درخواست كرد تا چاشني سياسي برنامه‌هاي شما بيشتر شود، توضيح مي‌دهيد؟

در آن زمان بحث حمله نظامي امريكا به عراق مطرح بود وآقاي لاريجاني اين بحث را مطرح كردند. تقاضا كردند كه حجم برنامه‌هاي سياسي را بيشتر كنيم. اتفاقا آقاي لاريجاني يكي از بهترين پشتيبانان شبكه جام‌جم بودند. ايشان مرا صدا كردند كه به جام‌جم بروم. اساسا به دليل رودربايستي با ايشان (مديريت را) قبول كردم. تا جايي هم كه مي‌توانستند حمايت مي‌كردند.علي لاريجاني يكي از روساي صدا و سيما بود كه رسانه را خوب مي‌فهميد. هر فردي كه مسوول شود، يكسري مشكلات و چارچوب‌هايي دارد، اما پشتيباني‌هايي كه از جام‌جم داشتند نشان مي‌داد كه آن سوي جهان را خوب مي‌شناسد. در صورتي كه برخي از آقايان چنين نگاهي نداشتند.

بهترين رييس صدا و سيما در سال‌هاي پس از انقلاب را چه فردي مي‌دانيد؟

محمد هاشمي را در دوره خودش موفق مي‌دانم. با احتساب اينكه در آن زمان انحصار مطلق بود و رقيبي وجود نداشت. در عين حال محدوديت‌هاي فني و تخصصي بسياري وجود داشت. و البته علي لاريجاني. ايشان را در توسعه و فهم خوب رسانه نسبت به بقيه موفق مي‌دانم. من با ضرغامي هم تا آخر كار مي‌كردم. ولي... متاسفانه افرادي در مديريت سازمان بودند كه اصولا احساس مي‌كردند نيازي نيست نسبت به ايرانيان خارج از كشور فعاليتي شود و نيازي احساس نمي‌كردند. اين ديدگاه‌ها مشكل‌ساز شد.

فكر كنم درباره آقاي علي عسگري يك چنين رويكردهايي مطرح مي‌شود.

من با علي عسگري كار نكردم اما از آقاي سرافراز اين نقل را شنيدم كه علي عسگري عنايتي به شبكه‌هاي بيروني نداشت و نيازي نمي‌ديد. البته برخي آقايان معتقد بودند كه اينترنت وجود دارد و ديگر نيازي براي داشتن شبكه‌هاي بيروني وجود ندارد. البته من يك چنين اعتقادي ندارم.

خوب است به بحث مورد اشاره شما ورود كنيم؛ تصميم اخير در خصوص تغيير بستر پخش به اينترنت انتقاداتي را شكل داده است.برخي منتقدان معتقدند در ايران هم مانند ساير كشورهاي توسعه‌يافته اين طرفداران شبكه‌هاي تلويزيوني هستند كه بايد هزينه‌هاي رسانه مورد بحث را پرداخت كنند. هر سال بخش قابل توجهي از بودجه كشورمان با افزايش‌هاي قابل توجه (امسال بالاي 50درصد است) به صدا و سيما تخصيص مي‌يابد. يك شبكه گسترده و نيروي انساني غير بهره‌ور وجود دارد. در واقع هزينه صدا و سيما را همه ماليات‌دهندگان نبايد پرداخت كنند. بلكه مانند شبكه‌هاي كابلي، مخاطبان شبكه‌ها بايد هزينه‌ها را پرداخت كنند. در اين صورت صدا و سيما هم تلاش مي‌كند صداي مردم را بازتاب دهد، چرا كه هزينه‌هايش را مردم تامين مي‌كنند. مي‌دانم شما با اين ديدگاه مخالف هستيد.چرا؟

بحث شبكه‌هاي كابلي جداست. بحث ديدگاه ملي و عام داشتن جداست. طبق قانون صدا و سيما انحصار پخش را با وظايفي به عهده دارد.

فكر مي‌كنيد اين شيوه منافع ملي ما را تامين كرده؟

اينكه ديدگاه(هاي‌ موجود در كشور) انعكاس كامل ندارند يك بحث است، اما اينكه از مردم هزينه دريافت شود، قابل قبول نيست. من نشنيدم از شبكه‌هاي برون‌مرزي به زبان اصلي در كشوري پول دريافت شود.

منظور من كليت صدا و سيما بود و قصدم دريافت هزينه از جام‌جم نبود.

در انگليس هم، تا جايي كه يادم است، 5شبكه سراسري دارند. براي راه‌اندازي شبكه پنجم چند سال نظرخواهي مي‌كردند. از اين شبكه‌ها، 2شبكه مختص بي‌بي سي است.بي بي‌سي تبليغي دريافت نمي‌كند و فقط خانواده‌هايي كه تلويزيون مي‌خرند، هزينه‌هايي جزيي مي‌پردازند. اينكه بحث نقد رويكردهاي صدا و سيما مطرح شود، يك بحث است و دريافت پول بحث ديگر. اولا شبكه كابلي نه امكانات دارند و نه مشتريان وسيعي دارند. اين نقد را مي‌توان به صدا و سيما داشت كه بسياري از طيف‌هاي ايراني مي‌گويند، ما خودمان را در صدا و سيما نمي‌بينيم. اين يك نقد است. بسياري از اين افراد راست مي‌گويند. در داخل صدا و سيما حتي بسياري از برنامه‌هاي پر مخاطب تعطيل شده و جايگزيني هم براي آن پيدا نكرده‌اند. قصد من تحليل رسانه‌اي است و قصد ندارم حكم قطعي صادر كنم. اصل اينكه برنامه‌اي در اوج حذف شود و (مديران صدا و سيما) نتوانند جايگزين كنند، نشان‌دهنده راهبرد غلطي است كه انجام شده است. در مورد برنامه‌هاي جام‌جم هم من اين استدلال را قبول ندارم كه كم مخاطب شدن آن بايد منجر به تعطيلي شود. كاهش مخاطب نسبت به 10 يا 5سال پيش را قبول دارم و آن را مي‌بينم.بسياري از مخاطبان و ساكنان كشورهاي مختلف كه برنامه‌ها را رصد مي‌كنند كاهش مخاطب را منعكس مي‌كنند.اما اگر قرار است جام‌جم به خاطر كم‌مخاطب شدن تعطيل شود، بسياري از شبكه‌هاي داخلي هم به همين دليل مي‌توانند تعطيل شوند... . خود آقاي جبلي در ابتداي فعاليت‌هاي‌شان گفتند، ريزش مخاطب داشته‌ايم و (و اين ريزش) جدي بوده است. بنابراين تعدادي از اين شبكه‌هاي مشابه جدا از شبكه‌هاي «شما »و« ايران كالا» و... مي‌توانند تعطيل شوند. معتقدم اين كار كه شبكه‌اي با 26سال سابقه و سال‌ها در اوج بودن و مخاطبان خاص خود را داشتن تعطيل شود، درست نيست. فرصت نشد درباره مخاطبان اين برنامه صحبت كنيم.برخي افراد مي‌گفتند ما با جام‌جم زندگي مي‌كنيم. طرف تك افتاده در جايي دورافتاده از جهان و از اين شبكه استفاده مي‌كرد. اينكه شما‌ برداريد جام‌جم را از برد وسيع ماهواره و جهاني، محدود كرده و به اينترنت منتقل كنيد غلط است. اولا كدام اينترنت با چه ظرفيتي؟ و... جوابگو‌ست. مهم‌ترين مساله پاسخ به نياز ايرانيان خارج از كشور است. نياز مخاطب خارج از كشور اين است كه مسائل خود را ببيند و بتواند سوال كند، ديالوگ برقرار كند، بده و بستان كند. برنامه‌ها هم حتي‌الامكان بايد متناسب زمان جغرافياي خود پخش شود. بسياري از ايرانياني كه قبل از جام‌جم در خارج از كشور بودند و ديدگاه مذهبي داشتند در ايام ماه رمضان در وقت افطار و سحري، بسته‌هاي (رسانه‌اي) را درست كرده بودند كه در آستانه افطار از آن استفاده كنند. من خودم ديده بودم. جام‌جم اين نياز را برطرف مي‌كرد. از سوي ديگر، جام‌جم برنامه صبح را صبح و برنامه طنز را شب پخش مي‌كرد. يكي از برنامه‌هاي پربيننده و جذاب براي ايرانيان، برنامه مسابقات زنده ليگ برتر و مسابقات تيم ملي بود.فكر نمي‌كنم اين نياز در بستر اينترنت پاسخ داده شود. چقدر اين ظرفيت در كشور وجود دارد؟ دوستان اشتباه مي‌كنند كسي مثلا در كاليفرنيا برنامه‌اي را ديده و تماسي گرفته، فكر مي‌كنند اين ارتباطات وسيع است. اگر قطعه يا كليپي باشد ممكن است ديده شود اما برنامه زنده آنلاين در گستره قاره‌اي و جهاني تنها از طريق ماهواره ممكن است. اينترنت ممكن است، به شرطي كه توان و ظرفيت و... داشته باشد. مهم‌تر از همه چه كسي حاضر است برنامه‌ها را به گوشي‌اش بندازد و ببيند. اينكه من با اين تصميم مخالفم و آن را كارشناسي نمي‌دانم آن است كه كدام كشور‌ها حاضرند برنامه زبان اصلي برون مرزي‌شان را تعطيل كنند؟

فكر مي‌كنم تنها شبكه‌اي كه روي آن سرمايه‌گذاري مي‌شود همين نوع شبكه‌هاي برون‌مرزي است؟

من نشنيدم كه شبكه‌اي را روي ماهواره تعطيل كنند و به اينترنت منتقل كنند. راهكار اين است كه به مخاطب احترام بگذارند و اين روند را تقويت كنند.ارتباط‌شان با ايرانيان خارج از كشور بيشتر شود، نيازهاي‌شان را ببينند. تقويت فني كنند، مجريان بهتر، برنامه‌هاي پرطرفدارتر و... به كار بگيرند. شايد ما نتوانيم به 70درصد بيننده قبلي برسيم اما به هر حال مي‌توان در ميدان رقابت ماند.

در فراز پاياني خوب است درباره بحث مرجعيت رسانه هم صحبت كنيم. شما در حوزه تحقيقات هم كار كرده‌ايد. به نظر مي‌رسد مرجعيت رسانه‌اي به خارج از كشور منتقل شده، يكي از فعالان سياسي كشورمان مي‌گفت، حتي فعالان سياسي داخل كشور براي اينكه مباحث‌شان بازخوردهاي بيشتري پيدا كنند، ترجيح مي‌دهند خبر، گزارش و سوژه مورد نظرشان از طريق شبكه‌هاي ماهواره‌اي خارج از كشور پخش شود.چه كار بايد كرد تا مرجعيت به داخل بازگردد؟

آمدن امكانات جديد، ارتباطات آسان و تكنولوژي ارزان (اينترنت، شبكه‌هاي اجتماعي و...) اتفاق مهمي است.حتي گاهي در فضاي نسبتا محدود اينترنت داخلي، موضوعي طرح شده و بعد تازه صدا و سيما دنبال آن مي‌رود.به خاطر اينكه در ايران تعداد بسياري فعال رسانه‌اي وجود دارند كه خودشان صاحب اثر و توليد‌كننده محتوا هستند، ضمن اينكه به اخبار دسترسي دارند و منشأ توليد خبر هستند. بحث بعدي رقباي خارجي صدا و سيما و رسانه‌هاست. شبكه‌هاي خارجي راحت‌تر مي‌توانند كار كنند چرا كه محدوديت‌هاي امنيتي و منافع ملي داخلي را ندارند. اين هم عامل مهمي است. مثلا اگر در ايران قرار باشد درباره موضوعي صحبت شود تا زماني كه مرجع امنيتي اجازه ندهد، نمي‌توان اين موضوعات را در رسانه پخش كرد. به اضافه اينكه در داخل كشور هم آنچنان كه بايد، ارتباطات وسيع‌تري با همه تفكرات فعال و روز كشور وجود ندارد. ديگر مرجعيت تام نمي‌تواند به عصر انحصار باز‌گردد. بزرگ‌ترين عاملي كه باعث شكست انحصار صدا و سيما شده، گروه‌هاي اجتماعي و امكانات اينترنتي است.

آيا بهتر نيست قوانين انحصاري تغيير يافته و امكان فعاليت رسانه‌اي به ساير گروه‌ها داده شود؟

در همه جاي دنيا نوعي نظارت به هر پخشي وجود دارد، اما در خصوص توليد، تهيه و ساخت اين نوع انحصارها وجود ندارد. مهم‌ترين عامل شكست انحصار صدا وسيما فعاليت كاربران در حوزه‌هاي اينترنتي است. معتقدم به گونه‌اي بايد امكان پخش با نظارت فراهم شود. ضمن اينكه پخش توسط ساير نهادها فراهم شود تا از انحصار به قلمروي نظارت ورود كنيم. گمان مي‌كنم در قانون اساسي سال‌هاي نخستين انقلاب تصويري از انحصار رسانه‌اي وجود نداشته است. در آينده هم اين انحصار ترك بر خواهد داشت. اما صدا و سيما نه تنها انحصار خود را كاهش نداده، بلكه ساير امكانات رسانه‌اي (شبكه نمايش خانگي، پلتفرم‌ها و...) ذيل اختيارات صدا و سيما قرار داده شده است.تنوع سليقه‌ها در صدا و سيما مي‌تواند بيشتر شود. توليد‌كنندگان محتوا هم وسيع‌تر، متعدد‌تر، متنوع‌تر و...شوند. چه برسد كه توسط ساترا سايه سنگين‌تري بر رسانه انداخته شود.سليقه‌هايي كه نمي‌توانستند با صدا و سيما كار كنند در ساير حوزه‌ها با اندكي تفاوت فعاليت مي‌كردند، اما اين گزاره هم زير انحصار صدا و‌سيما قرار داده شد.اما در آينده نه چندان دور امكانات جديدتري ايجاد مي‌شود كه ديگر نظارت بر آن ممكن نيست.

شما عملكرد مديران فعلی صدا و سيما مانند پيمان جبلي و وحيد جليلي را چطور مي‌بينيد؟

مي‌دانم زماني كه آقاي جبلي به صدا و سيما آمد، همكار ما بود در بخش خبر. به لحاظ رسانه‌اي تجربيات خوبي دارد. در آغاز كار هم صحبت‌هاي خوبي داشت. شخصا فكر مي‌كردم تحول خوبي در صدا و سيما رخ دهد. البته ساختاري كه ايشان تحويل گرفت وضعيت مطلوبي نداشت. وقتي ايشان صحبت از تحول در رسانه كردند تصور شد كه اتفاق خوبي مي‌افتد. اما در جمع‌بندي بايد بگويم اتفاق عجيب و غريب و خاصي رخ نداده است. رويكردهايي كه ايشان به نظر مي‌آمد كه قصد دارد در بحث تحولي دنبال كنند رخ ندادند. يا نتوانست يا نگذاشتند. عملكرد ايشان تفاوتي در روند سازمان از نظر افكار عمومي و ميزان مخاطب ايجاد نكرده است. انتظاراتي كه از ايشان مي‌رفت؛ محقق نشد.

برخي معتقدند رييس واقعي صدا وسيما نه پيمان جبلي بلكه وحيد جليلي است.

به هر حال هر عملكردي به نام جبلي نوشته مي‌شود. من از كاركرد و سابقه رسانه‌اي جليلي خبر ندارم و نمي‌دانم در رسانه چه كرده است؟ مي‌دانم فعال فرهنگي بوده اما نمي‌دانم با چه تجربه و رزومه‌اي وارد اين سطح از مديريت رسانه‌اي شده‌اند. انتظار خود من از آقاي جبلي بيشتر بود و انتظار داشتم به نسبت رييس قبلي صدا و سيما عملكرد بهتري داشته باشد.چون ايشان نسبت به علي عسگري، رسانه‌اي‌تر بود. جبلي شرايط مناسبي تحويل نگرفت و عملكرد قابل توجهي هم ارايه نكرد. اتفاق سازنده، مثبت و روبه به جلو به لحاظ افكار عمومي و مخاطب رخ نداده است. معتقدم سرمايه هر رسانه‌اي مخاطب است. به هر دليلي مخاطب از دست داده شود و نتوان اين ريزش را جايگزين كرد يعني موفقيتي وجود ندارد.

از شما ممنونم و اميدوارم براي مخاطبان هم راهگشا باشد. البته ما پرسش‌هاي بسياري درباره عملكرد صدا و سيما داشتيم اما با توجه به اينكه اين پرونده در خصوص شبكه جام‌جم باز شده بود، گفت‌وگوهاي جزيي‌تر را به آينده موكول مي‌كنيم.


   به هر حال هر عملکردی  در صدا و سیما به نام جبلی نوشته می شود. من از کارکرد و سابقه رسانه ای جلیلی خبر ندارم و نمی دانم در رسانه چه کرده است؟ می دانم فعال فرهنگی بوده اما نمی دانم با چه تجربه و رزومه ای وارد این سطح از مدیریت رسانه ای شده اند.
   انتظار خود من از آقای جبلی بیشتر بود و انتظار داشتم به نسبت رییس قبلی صدا و سیما عملکرد بهتری داشته باشد.چون ایشان نسبت به علی عسگری ، رسانه ای تر بود.
   ما در جمع بندی باید بگویم اتفاق عجیب و غریب و خاصی رخ نداده است.
   زمانی که آقای جبلی به صدا و سیما آمد، همکار ما بود در بخش خبر. به لحاظ رسانه ای تجربیات خوبی دارد. در آغاز کار هم صحبت‌های خوبی داشت. شخصا فکر می کردم تحول خوبی در صدا و سیما رخ دهد.
   گمان می کنم در قانون اساسی سال‌های نخستین انقلاب تصویری از انحصار رسانه ای وجود نداشته است. در آینده هم این انحصار ترک بر خواهد داشت. اما صدا و سیما نه تنها انحصار خود را کاهش نداده، بلکه سایر امکانات رسانه ای(شبکه نمایش خانگی ، پلتفرم ها و...) ذیل اختیارات صدا و سیما قرار داده شده است.


   آمدن امکانات جدید، ارتباطات اسان و تکنولوژی ارزان(اینترنت، شبکه های اجتماعی و...) اتفاق مهمی است.حتی گاهی در فضای نسبتا محدود اینترنت داخلی ، موضوعی طرح شده  و بعد تازه صدا و سیما دنبال آن می رود
   در آن زمان بحث حمله نظامی امریکا به عراق مطرح بود وآقای لاریجانی این بحث را مطرح کردند. تقاضا کردند که حجم برنامه های سیاسی را بیشتر کنیم
   من با علی عسگری کار نکردم اما از آقای سرافراز  این نقل را شنیدم که علی عسگری عنایتی به شبکه های بیرونی نداشت
   علی لاریجانی یکی از روسای صدا و سیما بود که رسانه را خوب می فهمید.  هر فردی که مسوول شود، یکسری مشکلات و چارچوب هایی دارد، اما پشتیبانی هایی که از جام جم داشتند نشان می داد که آن سوی جهان را خوب می شناسد
   حسن عباسی که بعدها در داخل کشور حاشیه سازی کردند و در بسیاری از موضوعات وارد شدند( که به نظرم کار درستی نبود )در مقطعی در مباحث سیاسی می آمد و در برنامه های جام جم  (شرکت کرده)پاسخ می داد و (واکنش ها هم)خوب بود

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون