اولين قدم شهروندي را هم كنار گذاشتهايم
مرجان يشايايي
آخرش معلوم نشد كدام شيرپاكخوردهاي طرح مخازن پسماند در شهر تهران را روي دست شهرداري گذاشت. نزديك به سه دهه است مردم به جاي آنكه پسماندهايشان را شب به شب درب منازل تحويل عوامل پسماند بدهند، آنها را در مخازن پسماند كه سر هر كوچه هست، مياندازند. دليلي كه آن موقع شهرداري براي نصب مخازن آورد، صرفهجويي در هزينه و زمان بود. اولش قرار بود 9 هر شب اين كار انجام شود تا همان موقع كاميونهاي مخصوص بيايند و پسماند را ببرند، اما بعد از مدت كوتاهي تهرانيها ديدند چه كاريه؟! اين شد كه هر كس هر موقع دلش خواست كيسه پسماندش را شوت كرد داخل مخزن. همين كار منشا چند شري شد كه تا امروز دامن پايتخت را رها نكرده است. مخازن پسماند شدند منشا آلودگي و بوي بد و منظره نازيبا. بعد از مدتي، با گران شدن مواد اوليه و افزايش بحران اقتصادي و تورم، زبالهگردي و برداشت پسماندهاي خشك قابلبازيافت، اغلب پلاستيك، شد شغلي دشوار اما با درآمد نسبتا مناسب. زمان زيادي از گذاشتن مخازن نگذشته بود كه شهرداري فهميد گذاشتن مخازن اشتباه بوده و تا چند سال قبل در طرحي به نام «طرح كاپ» كه ابتدا قرار بود به صورت پيشران در برخي محلات پايتخت انجام شود، قرار شد به تدريج مخازن جمعآوري شود و مردم به همان عادت حسنه برگردند كه سر ساعت اغلب مرد خانواده كيسه پسماند در دست منتظر كاميون پسماند ميماند. به اضافه اينكه قرار شد روزهاي جمعآوري پسماندهايتر و خشك هم جداگانه باشند. در سريال پرطرفدار «خانه سبز» با هنرنمايي زندهياد خسرو شكيبايي، به تكرار اين صحنه را ميبينيد كه در واقع جلسه شبانه مردان محل بود! طرح كاپ اما كامل شكست خورد و مردم ترجيح دادند پسماند تر و خشك خود را درهم و جدا نشده در هر ساعتي كه گذارشان افتاد، روانه مخزنهاي سر كوچهها كنند. اينكه چرا چند دوره شهرداري نتوانست اين طرح را اجرا كند، نيازمند تحقيق ميداني است كه نميدانم انجام شده يا نه. اما موضوع اين است كه زنجيره نتايج ناخوشايند مخزنها انگار سرِ پايان ندارد. ديدن زبالهگردها بر بالاي مخازن كه به دنبال پسماندهاي خشك قابلبازيافت هستند، در تهران و اغلب كلانشهرهاي جهان، به خصوص جهان درحال توسعه صحنه ناآشنايي نيست، اما اين اواخر شاهد پديدهاي هستيم كه تقريبا همه جاي شهر شايع شده؛ زبالهگردها كه ميدانند همشهريهايشان تفكيك پسماندتر و خشك را كه اولين قدم هر شهرنشين براي پاكيزه نگهداشتن محيط زندگيشان هست را هم كنار گذاشتهاند وتر و خشك را مخلوط با هم به مخازن مياندازند، كيسههاي پسماند را پاره ميكنند و ترها را همانجا داخل مخزن رها ميكنند و خشكهاي بهدردبخور را برميدارند. خيلي وقتها مخزن كه براي آساني كار برگردانده شده در همان حال ميماند و صحنه تهوعآوري كنار خيابان ايجاد ميكند كه هيچ قابلتحمل نيست. البته سور و سات گربهها كه به تعداد زياد دور مخزن را گرفتهاند، به راه است. از تبليغات موثر براي شهروندان و آموزشهايي كه بايد از سنين پيش از دبستان به بچهها داده شود، خبري نيست و اينكه هيچ تلاشي براي تغيير وضع فعلي در شهرداري تهران نميبينيم، افق آينده را ترسناك ميكند. آيا قرار است ساماندهي بيش از 7هزار تن پسماند كلانشهر تهران و آموزش شهروندان براي تفكيك پسماندتر و خشك رها شود؟