• 1404 يکشنبه 25 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6068 -
  • 1404 يکشنبه 25 خرداد

نگاهي به كاركرد موسيقي فولكلور و مدرن در سينما

زيبايي‌شناسي صوتي

سعيد هنرمند

در گستره‌ پهناور سينما، موسيقي نه صرفا عنصري همراه، بلكه پيكري ا‌ست مستقل و كاركردي كه كيان دروني اثر سينمايي را ساختار مي‌بخشد و آن را از حيث دريافت عاطفي و معرفتي در تراز تجربه‌اي چندحسي ارتقا مي‌دهد. در اين ميان، دو گونه برجسته موسيقايي، يعني فولكلور و مدرن هر يك با خاستگاه، ماهيت و رسالت خاص خود، نقشي بس تعيين‌كننده در بنيانگذاري زيبايي‌شناسي صوتي فيلم‌ها ايفا مي‌كنند.خواه در سينماي واقع‌گراي ايران، خواه در مدرنيته پرشتاب سينماي جهاني. موسيقي فولكلور يا مردمي كه در تار و پود فرهنگ‌هاي قومي و بومي ريشه دارد، نخستين و بديهي‌ترين كاركردش را در تكوين و تجسد هويت مي‌يابد. آنگاه كه نواي تنبور كردستان، دوتار خراسان يا لله‌وا مازندران در فيلمي ايراني طنين مي‌افكند، مخاطب تنها با يك قطعه موسيقايي مواجه نيست، بلكه گويي پنجره‌اي گشوده مي‌شود به جهان دروني قومي خاص، به حافظه فرهنگي و به اسطوره‌هاي زيسته ايشان. در فيلمي چون زماني براي مستي اسب‌ها (بهمن قبادي) موسيقي فولكلور نه يك پس‌زمينه صوتي، بلكه صدايي پيش‌برنده و شخصيت‌محور است كه فضا را بومي، روايت را عاطفي و مضمون را تاريخي مي‌سازد. در سينماي جهاني نيز آثاري چون The Wind That Shakes the Barley (كن لوچ) يا Dances with Wolves (كوين كاستنر) از موسيقي بومي ايرلندي يا سرخ‌پوستي براي احضار حافظه تاريخي، زخم‌هاي استعمار و ايستادگي فرهنگي بهره مي‌گيرند. در سوي ديگر، موسيقي مدرن يا معاصر -اعم از مينيماليستي، الكترونيك، اكسپريمنتال يا آوانگارد‌- بيانگر جهاني ديگر است؛ جهاني ذهني، تكه‌تكه، ناپايدار و گاه مخدوش.موسيقي اكسپريمنتال از دل جسارت در شكستن قواعد كلاسيك برمي‌خيزد، حوزه‌اي‌‌كه در آن، صدا از قيد ملودي و هارموني رهايي مي‌يابد و به عنوان ماده خامي براي تجربه ناب شنيداري تلقي مي‌شود. موسيقي مينيمال، با رويكردي به‌ ظاهر ساده‌گرايانه، از تكرارهاي ريتميك، الگوهاي تدريجي و شفافيت صوتي بهره مي‌گيرد تا با كمترين عناصر، بيشترين تاثير حسي و تفسيري را رقم زند. آوانگارد، به‌‌مثابه جرياني پيشرو و چالشگر، مرزهاي ژانري را درمي‌نوردد و در پي نوييت و بي‌قراري خلاقانه است. اين نوع از موسيقي‌ها به مدد پيچيدگي فرمي و گسست‌هاي ساختاري‌، به ابزار مناسبي براي فيلم‌هايي بدل شده‌اند كه از روايت خطي، شخصيت‌پردازي كلاسيك و رئاليسم نمايشي فاصله مي‌گيرند و به سوي سينماي ذهن، تجربه و تأمل گام برمي‌دارند. در فيلمي چون جدايي نادر از سيمين، موسيقي مدرن فضايي مي‌آفريند كه در آن سكوت، تكرار و گسست، بيش از ملودي و نظم كلاسيك، معناي بصري را قوت مي‌بخشند. در جهان، نمونه‌هاي برجسته‌اي چون آثار آندري تاركوفسكي، با همكاري آهنگسازاني چون ادوارد آرتيميف، به‌ خوبي نشان مي‌دهند كه چگونه موسيقي مدرن، عصيان دروني انسان معاصر را پژواك مي‌دهد. با آنكه موسيقي فولكلور و مدرن در سطح صوري و خاستگاه تاريخي در تضاد جلوه مي‌كنند، اما در بسياري از آثار شاخص، فيلمسازان با نگاهي تلفيقي به اين دو نوع موسيقي، بر غناي بصري و شنيداري اثر افزوده‌اند. در فيلم قصه‌ها (رخشان بني‌اعتماد)، موسيقي شهري امروز، با مايه‌هايي از نغمه‌هاي سنتي، تجربه‌اي صوتي پديد مي‌آورد كه در آن، جامعه معاصر ايراني -‌با تمام تضادهاي دروني‌اش‌- به‌ طرز عميقي بازنمايي مي‌شود يا در سينماي اروپا، فيلم Amelie (ژان-پير ژونه) با موسيقي يان تيرسن، نمونه‌اي است از تلفيق موسيقي مدرن شهري با توناليته‌هاي كلاسيك و فولكلوريك فرانسوي كه شخصيت و فضاي فيلم را يگانه و متمايز مي‌سازد. در بسياري از آثار سينمايي كشورهاي موسوم به جنوب جهاني، موسيقي فولكلور نه‌تنها ابزاري براي بيان زيبايي‌شناسي فرهنگي، بلكه بيانيه‌اي پسااستعماري است، تلاشي براي احضار صداي سركوب‌ شده، زبان‌هاي به حاشيه رانده ‌شده و حافظه‌هايي كه قدرت رسمي كوشيده است تا فراموش شوند. فيلم
 The Battle of Algiers (جيلو پونته‌كوروو) از طبل‌هاي محلي و نغمه‌هاي سنتي شمال آفريقا بهره مي‌گيرد تا بافت فرهنگي انقلاب الجزاير را در برابر سلطه فرانسوي به تصوير كشد. اگر موسيقي را زبان دوم سينما بدانيم، چگونگي انتخاب نوع آن، معناي فلسفي فرمي اثر را دگرگون مي‌سازد. سينمايي كه بر وحدت فضايي و زماني و هويت‌محوري استوار است، بالطبع با موسيقي فولكلور، به ثبات و ريشه‌داري مي‌رسد، اما سينمايي كه در پي شكستن معنا و معناسازي از دل آشوب است، در موسيقي مدرن، آيينه‌اي براي بيان بحران مي‌يابد، 
از اين رو، موسيقي نه زينتي براي تصوير، بلكه معمار روايت است. در فيلم در دنياي تو ساعت چند است؟ (صفي يزدانيان)، موسيقي تلفيقي با تاكيد بر نوستالژي، مفهوم زمان را شكسته و درهم مي‌ريزد. در مقابل، در فيلم هجوم (شهرام مكري)، با موسيقي الكترونيك، نوعي ريتم سرد، بي‌احساس و تكرارشونده خلق مي‌شود كه بازتاب‌دهنده تكرار بي‌پايان خشونت و نظارت است. در نگاهي جامع، موسيقي فولكلور و مدرن، اگرچه از سرچشمه‌هايي متضاد و گاه متنافر نشأت گرفته‌اند، اما در اقليم سينما، بستري مشترك يافته‌اند براي بيان حقيقت انساني، در گستره‌اي از سنت تا مدرنيته. فولكلور، با گرماي خاطره و اصالت و موسيقي مدرن، با برودت تامل و انفصال، دو بالند براي پرواز روايت در جهان تصويري. درنهايت، آنچه زيبايي‌شناسي صوتي سينما را والا مي‌سازد، نه انتخاب صرف يكي از اين دو گونه، بلكه تناسب و ضرورت در كاربرد آنهاست، آنجا كه فيلمساز، به ياري گوش شنوا و ذوق خلاق، موسيقي را چونان عنصري حياتي در بافتار بصري و معنايي اثر خويش مي‌نشاند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون