سنت بنيانگذار در جنگ دفاعي(۲)
احمد مازني
دفاع فعال نه دفاع منفعل؛ والله تا حالا نترسيدم!
زماني كه كشور ما مورد تعرض دشمن بعثي قرار گرفت و هشت سال جنگ بر ملت ايران و انقلاب نوپاي او تحميل شد، امام بهطور مكرر و در شكلهاي مختلف به دفاعي بودن موضع جمهوري اسلامي ايران تأكيد ميكنند. از جمله در يكي از سخنرانيهايشان ميفرمايند: «ما هيچوقت سر دعوا با كسي نداشتيم، ما براي حفظ اسلام دفاع بايد بكنيم، براي حفظ مملكت اسلامي دفاع بايد بكنيم...». (موسسه نشر آثار امام، ۱۳۷۶: ۴۴۶-۴۴۵) دقت كنيد! در كلام راهبردي امام آمده كه «ما هيچوقت سر دعوا با كسي نداشتيم » اما وقتي ديگران سر دعوا را با ما باز كردند، ما دفاع ميكنيم؛ بنا بر اين راهبرد نظامي بنيانگذار جمهوري اسلامي هيچوقت جنگ ابتدايي نيست بلكه راهبرد ما بازدارندگي و در صورت تجاوز، دفاع براي حفظ اسلام و مملكت اسلامي است. و در كلام ديگر امام كه در يادداشت قبلي به آن اشاره شد علاوه بر راهبرد دفاع، بر دفاع فعال تأكيد شده است نه دفاع منفعل؛ به اين كلام شجاعانه امام يك بار ديگر توجه كنيد! « ما بادي[آغازگر] جنگ نبوديم و نيستيم، ليكن اگر كسي تعدي بكند دهان او را خُرد ميكنيم» ، شجاعت حد اعتدال بين ترس و تهور است؛ امام نه ترسو است و نه متهور؛ حتي يك بار در ماجراي دستگيري توسط ساواك گفته بودند كه: «اگر من خدای نخواسته، يك وقتی ديدم كه مصلحت اسلام اقتضا میكند كه يك حرفی بزنم، میزنم و دنبالش راه میافتم و از هيچ چيز نمیترسم بحمداللهتعالی. والله،تا حالا نترسيدهام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم كه می بردنم، آنها میترسيدند؛ من آنها را تسليت میدادم كه نترسيد. [خنده حضار] نمیترسم و نترسيدهام. ما حرفمان اين است كه آقا به قانون اساسی عمل كنيد؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد است؛ بگذاريد بنويسند مطالب را. اگر دين داريد به دين عمل كنيد؛ اگر چنانچه دين را ارتجاع میدانيد، به قانون اساسی عمل كنيد. خوب بگذاريد بنويسند. [مدير اطلاعات] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پيغام دادم كه من از آن آدمها نيستم كه اگر يك حكمی كردم بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود؛ من راه می افتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، يك وقتی ديدم كه مصلحت اسلام اقتضا میكند كه يك حرفی بزنم، میزنم و دنبالش راه میافتم و از هيچ چيز نمیترسم بحمدالله تعالی. والله، تا حالا نترسيدهام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم كه میبردنم، آنها میترسيدند؛ من آنها را تسليت میدادم كه نترسيد. [خنده حضار] آخر اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی كه انبيا خودشان را به آب و آتش زدند، اوليای عظام خودشان را به كشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بريدند، حبس كردند، تبعيد كردند، حبسهای طولانی كردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسيم، دين نداريم. ديندار هم برای اينكه خرقه را از اين عالم خالی كند میترسد؟ اگر ما ماورای اين عالم را اعتقاد داشته باشيم، بايد شكر كنيم كه در راه خدا كشته بشويم و برويم در صف شهدا. بترسيم؟ از چه چيز بترسيم؟ آن بايد بترسد كه غير اين عالم جايی ندارد. خدای تبارك و تعالی وعده كرده به ما كه يك جای خوب داريد، اگر چنانچه به دين من رفتار كنيد؛ و ما اميدوارم كه رفتار كنيم؛ اميد دارم كه رفتار كنيم. ما از چه بترسيم؟ چه ترسی ما داريم از شماها؟ شما آن آخر امر اين است كه ما را اعدام كنيد؛ اول زندگی راحت ماست؛ از اين كثافتكاريها بيرون میرويم؛ از اين رنج و مِحن خلاص میشويم. آقای ما فرموده: والله لابْنُ أبِي طالِبٍ آنسُ بِالْموْتِ مِن الطِّفْلِ بِثدْي أُمِّه (نهج البلاغه، خطبه5، ص: 52) خوب ايشان فرمودهاند، ما البته نمیتوانيم همچو دعواها بكنيم، لكن ما شيعه او هستيم. ما اگر از مرگ بترسيم، معنايش اين است كه ماوراء الطبيعه قبول نيست» (صحيفه امام، ج ۱، ص ۲۹۳.