«اعتماد» در گفتوگو با عبدالرضا فرجيراد بررسي میکند
ديپلماسي با چاشني مقاومت
با افزايش تحركات ديپلماتيك ايران، اعمال فشارها بر اسراييل و برقراري آتشبس موقت به سناريويي محتمل تبديل شده است
حديث روشني
همزمان با افزايش تنشهاي نظامي ميان ايران و رژيم اسراييل، نشست اخير ژنو ميان وزراي خارجه ايران و سه كشور اروپايي برگزار شد. نشستي كه در شرايطي به انجام رسيد كه همچنان حملات تجاوزكارانه رژيم اسراييل به خاك ايران ادامه دارد و فضاي امنيتي منطقه را به شدت ملتهب كرده است. در پايان اين دور از گفتوگوها با وجود تأكيد طرفين بر تداوم مذاكرات، آنچه در رسانههاي غربي بازتاب يافت، نشان از تفاهم نداشت، بلكه تأكيد بر فشار طرفهاي غربي جهت توقف غنيسازي صلحآميز ايران بار ديگر برجسته شد؛ موضوعي كه به گفته مقامات وزارت امور خارجه ايران، در نشست اخير قاطعانه توسط نمايندگان كشورمان رد شده است. در همين راستا عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان در پايان اين نشست اعلام كرد كه ايران تحت هيچ شرايطي برنامه هستهاي صلحآميز خود را متوقف نخواهد كرد و پذيرش پيششرطها در ميانه تجاوز نظامي را غيرمنطقي و غيرقابل پذيرش خواند. همزمان، اما دونالد ترامپ رييسجمهور امريكا در ادامه مواضع متناقض خود ضمن تكرار گمانهزنيهاي ادعايي در باب ورود يا عدم ورود واشنگتن به جنگ تحميلي مجددا مدعي شد كه ايرانيها تمايل به انجام مذاكره مستقيم با امريكا دارند؛ ادعايي كه با موضع ثابت تهران مبني بر عدم گفتوگو با ايالات متحده تا زمان توقف كامل تجاوزات اسراييل، در تضاد آشكار قرار دارد. در اين ميان اما پايگاه خبري اكسيوس به نقل از منابع ديپلماتيك اروپايي مدعي شد وزراي خارجه اروپا از عراقچي خواستهاند مستقيما وارد مذاكره با دولت ترامپ شود و حتي پيشنهاد دادهاند نمايندگان ايالات متحده در دور بعدي گفتوگوها حضور يابند؛ پيشنهادي كه البته با مخالفت و امتناع صريح طرف ايراني مواجه شده است. اين در حالي است كه در مقابل، ترامپ تلاشهاي اروپا را بينتيجه خوانده و ادعا كرده اروپاييها كمكي نكردند، ايران ميخواهد با ما صحبت كند! در عين حال اما سيانان به نقل از يك مقام غربي اعلام كرده است كه اروپاييها به تهران اطلاع دادهاند كه واشنگتن قادر به توقف اقدامات نظامي اسراييل نيست. همچنين، امريكا اين پيام را منتقل كرده كه توقف كامل غنيسازي، پيششرط هرگونه مذاكره خواهد بود. با اين همه و با وجود فعل و انفعالاتي كه اخيرا در زمينه ديپلماتيك ميان تهران و دول غربي در جريان است، تحليلگران معتقدند تحركات متحدان تلآويو در شرايطي كه قادر به محكوم كردن حملات وحشيانه اين رژيم نيستند، عمدتا با هدف تحت فشار قرار دادن ايران براي بازگشت به ميز مذاكره در شرايطي نابرابر انجام ميشود؛ راهبردي كه از همان آغاز درگيريها با واكنش منفي تهران مواجه شده است. در اين ميان، همچنين تشديد نگرانيهاي روسيه به عنوان متحد تهران بالاخص نسبت به حمله احتمالي اسراييل به نيروگاه اتمي بوشهر، احتمال ورود فعال اين بازيگر به عنوان نقش ميانجيگر را افزايش داده است. گفتني است رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان طي روز دوشنبه راهي مسكو خواهد شد. سفري كه به باور ناظران احتمال دارد معادلات جنگ را طي روزهاي آينده تغيير بدهد. در همين راستا روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي متغيرهاي تاثيرگذار بر آينده تنشها ميان تهران و تلآويو بالاخص بعد از نشست ژنو و در آستانه سفر رييس دستگاه ديپلماسيمان به مسكو با عبدالرضا فرجي راد، استاد ژئوپلتيك گفتوگو كرده است. فرجيراد ضمن اشاره به تلاشهاي مضاعف ترویيكاي اروپايي براي برقراري آتشبس ميان ايران و اسراييل و پافشاري ايران بر مواضع اصولي خود، همزمان بر اين باور است كه امكان دارد آتشبسي يك هفتهاي ميان تهران و تلآويو بر اثر اين تحركات برقرار شود و در صورت مساعد بودن شرايط، اين فرآيند در ادامه تمديد شود.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
در شرايطي كه ترویيكاي اروپايي و وزير خارجه كشورمان ظاهرا نشست روز جمعه ژنو را مثبت ارزيابي كرده و فارغ از اختلافنظرها گفته ميشود اين رايزنيها قرار است تداوم داشته باشد، ترامپ مدعي است كه نميتواند تلآويو را مهار كند. در چنين شرايطي آيا تداوم فرآيند ديپلماسي نتيجهبخش خواهد بود يا نه؟
در هر صورت، براي اروپاييها نگراني شديدي به وجود آمده مبني بر اينكه اين جنگ ميان ايران و اسراييل گسترش پيدا كند. از طرف ديگر خطري ديگر وجود دارد آن ورود ايالات متحده به درگيريها است. در اين صورت، كل منطقه خليجفارس درگير تنش و جنگ خواهد شد و منافع اين گروه از بازيگران به خطر ميافتد. از همين رو، ترویيكاي اروپايي احساس ميكنند كه بايد جديتر وارد عمل شوند تا مذاكرات را تا حدودي به نتيجه برسانند. با اين حال، هر چند اروپاييها در ظاهر جدي هستند، اما حاضر نيستند از مواضع قبلي خود عقبنشيني كنند. به نظر ميرسد كماكان بر غنيسازي صفر درصدي تأكيد دارند و حتي گزارشهای ادعايي نيز منتشر شده كه موضوعاتي نظير برنامه موشكي و مسائل منطقهاي را نيز در ميز مذاكرات مطرح شده است. ايرانيها هم از طرف خود اعلام كردهاند كه غنيسازي صفر درصدي را نميپذيرند. البته در روزهاي اخير اخباري ادعايي منتشر شده مبني بر اينكه در مذاكرات اخير طرف ايراني گفته حاضر است درباره مسائل منطقهاي مشورتهايي داشته باشد. گفتني است اين خبر تاكنون تكذيب نشده و ميتواند در مسير مذاكرات نقش تسهيلكننده ايفا كند. از سوي ديگر، بخشي از بدنه حاكميت در ايالات متحده نيز در حال همكاري با اروپا براي فعال نگاه داشتن مسير ديپلماتيك است. به عنوان مثال، چهرههايي چون ماركو روبيو، وزير امور خارجه و آقاي ويتكاف نماينده ويژه ترامپ در خاورميانه تلاشهايي را در اين راستا انجام دادهاند. ايران هم اعلام كرده كه مذاكرات را متوقف كرده، مشروط به اينكه درگيريها متوقف شود و در آن صورت، تهران آماده بازگشت به ميز مذاكره خواهد بود. در اين ميان دونالد ترامپ از طرفي ديگر تمايل ندارد كه اروپا در چنين شرايطي دستاوردي داشته باشند. او به تازگي مدعي شده كه اروپاييها راهي ندارند و ايرانيها در نهايت با من به نتيجه خواهند رسيد. به نظر ميرسد او نگران است كه اگر اروپا در اين فرآيند فعال شود و مذاكرات ادامه پيدا كند، در صورت حصول توافق، اين توافق به عنوان يك دستاورد جمعي تلقي شود مشابه توافق 1+5 و نه يك موفقيت شخصي براي خودش. به همين دليل، آقاي ترامپ مرتبا اظهارات متناقضي مطرح ميكند. از يك طرف ميگويد ببينيم چه ميشود، تصميمگيري سخت است، مهار تلآويو دشوار است؛ و از طرف ديگر مدعي است كه اگر بخواهم، ميتوانم هر كاري را انجام بدهم. بنابراين، نميتوان حساب چنداني روي اين دست از اظهارات متناقض باز كرد. اما آنچه اهميت دارد اين است كه امريكا، با وجود ارسال چندباره پيامهايي براي مذاكره، واقعا تمايل ندارد وارد يك جنگ تمامعيار شود. در عين حال، برايش سخت است كه امتيازاتي مانند برجام را دوباره در اختيار تهران قرار بدهد. موضوع غنيسازي نيز به يكي از چالشهاي اصلي تبديل شده است. از اين منظر، مذاكرات بايد از سر گرفته شود، تا اسراييل تحت فشار قرار بگيرد و درگيريها را متوقف كند. حتي من معتقدم و البته براي نخستين بار است كه كه تحليل خود را رسانهاي ميكنم كه احتمال دارد يك توقف موقت يك هفتهاي در درگيريها اعلام شود، مذاكرات ميان ايران و امريكا آغاز شود و در صورت پيشرفت، توقف تنشها تمديد شود و مذاكرات ادامه پيدا كند تا در نهايت طرفين به توافقي دست يابند.
در صورت عدم تحقق آتشبس موقت و ورود احتمالي امريكا به جنگ و همصدايياش با اسراييل چشمانداز اين تجاوز را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا پادشاهيها اهرمي براي توقف اين تجاوز را دارند يا خير؟
من تصور ميكنم كشورهاي عربي حاشيه جنوبي خليجفارس در تلاش هستند كه به هر شكل ممكن، نقش ميانجي را ايفا كنند؛ پيامهايي را منتقل ميكنند و رفتوآمدهايي دارند. سعوديها و قطريها در اين زمينه پيشگام هستند. هر چند بعيد ميدانم اماراتيها در اين پرونده بسيار فعال عمل كنند. به نظرم در هر صورت اين گروه از بازيگران براي تحت فشار قرار دادن ترامپ فشارهايي را اعمال كردهاند تا وارد اين بحران نشوند. اروپا نيز خواهان آن نيست كه پاي امريكا به جنگ كشيده شود و اساسا تمايلي ندارد منطقه با بحران جدي مواجه شود. آنها احتمالا تجربه جنگ ايران و عراق را در نظر دارند. چرا كه هيچكس تصور نميكرد آن جنگ تحميلي 8 سال به طول بينجامد. از همين رو، امروز هم بسياري نگرانند كه اگر اين درگيري ادامه پيدا كند، به جنگي فرسايشي و طولاني تبديل شود. از طرفي شاهد هستيم ترامپ هم اخيرا مدعي شده كه فرصتي دوهفتهاي را براي رفع تنشها لحاظ ميكنم. او پيش از اين، همين ادعا را با بازه زماني دوماهه مطرح كرده بود. بنابراين، ممكن است در اين دو هفته تحولات زيادي رخ بدهد. اگر حملات ادامه پيدا كند، ايران نيز احتمالا واكنش نشان ميدهد و حتي احتمال دارد پاسخهاي تهران تشديد شود. اين موضوع ميتواند هم براي اسراييل مشكلاتي ايجاد كند و هم براي ايران هزينهزا باشد. در هر حال با توجه به اينكه دو روز گذشته، زمينهاي براي مذاكره در ژنو ايجاد شد و توافق شد كه مذاكرات با طرف اروپايي ادامه پيدا كند، به نظر ميرسد كه احتمال تبادل امتياز ميان ايران و اروپا وجود دارد. چرا كه مذاكره با اروپا نسبت به امريكا قدري آسانتر است. در گفتوگو با اروپا تنوع موضوعات و پيچيدگيها بيشتر است. با اين حال، برخي مسائل وجود دارد كه هر دو طرف ايران و اروپا ميتوانند در قالب آن منعطفتر عمل كنند. به باور من اگر اين مسير ادامه يابد و گفتوگوها پيش برود، احتمال دارد اروپا و امريكا به شكلي هماهنگ به راهحلي برسند كه در آن، توافق نهايي به نام ترامپ ثبت شود و اروپا نيز ادعاي دستاوردي نداشته باشد. اين ميتواند اقدامي در جهت اقناع ترامپ براي پذيرش توافقي احتمالي باشد.
ورود احتمالي امريكا به اين اقدام متجاوزانه تا چه اندازه ممكن است پايگاه اجتماعي جمهوريخواهان حاميان ترامپ در آستانه رايگيري كنگره را متاثر كند، بالاخص آنكه شعار «پايان جنگهاي بيپايان» ترامپ از جمله شعارهايي بود كه آراي رييسجمهوري را افزايش داد؟
قطعا اين موضوع تأثيرگذار خواهد بود. آمارهايي كه اين روزها از درون جامعه ايالات متحده منتشر ميشود، نشان ميدهد كه اكثريت مردم شايد نزديك به دوسوم يا حتي بيشتر مخالف ورود امريكا به يك جنگ جديد هستند. البته ممكن است بيش از ۵۰ درصد مردم، تحتتأثير تبليغات صورت گرفته از «حق دفاع اسراييل از خود» حمايت كنند، اما وقتي پاي دخالت مستقيم نظامي امريكا به ميان ميآيد، طبق شنيدهها، ميزان مخالفت به حدود ۸۰ درصد ميرسد. در اين ميان، مخالفان جنگ در بين دموكراتها بسيار بيشترند. حتي در ميان جمهوريخواهان نيز حمايت از عدم مداخله نظامي واشنگتن حدود۳۰ تا ۳۵ درصد است. واقعيت اين است كه جنگ تلفات دارد، پيامدهاي اقتصادي سنگيني بهدنبال خواهد داشت، و موجب افزايش قيمت انرژي در داخل امريكا ميشود. در چنين شرايطي، صرفنظر از اينكه به كدام جناح سياسي وابسته باشيد، اقتصاد به موضوع اصلي تبديل شود. در جامعهاي كه اكثر افراد درگير تأمين مخارج زندگيشان هستند، افزايش قيمت انرژي و سوخت، مستقيما بر كيفيت زندگي آنها اثر ميگذارد. در نتيجه، اگر تنش در منطقه تشديد شود و قيمت نفت و بنزين بالا برود، سياستهاي ترامپ نيز به حاشيه رانده خواهد شد. به اعتقاد من، اين مسالهاي بسيار مهم و تعيينكننده است و همين مساله نيز ترديدهايي جدي براي آغاز جنگ به وجود آورده است. چرا كه اساسا آينده ورود امريكا به جنگ با ايران بسيار مبهم و غيرقابل پيشبيني است. امريكا ممكن است تصور كند كه با يك عمليات محدود، مثلا اسراييل نقاط مشخصي را هدف قرار بدهد و سپس امريكا در مرحله پاياني وارد عمل شده و يك هدف مهم مثلا فردو را هدف قرار بدهد و بعد اعلام پيروزي كند. اما اين تصور بسيار سادهانگارانه است؛ زيرا ايران بدون ترديد به اين حملات پاسخ خواهد داد و اين پاسخها ميتواند براي طرف مقابل هزينهزا و آسيبزننده باشد. در اين شرايط، امكان دارد پايگاههاي امريكايي در منطقه به طور مستقيم در تيررس واكنش ايران قرار بگيرند. افزون بر آن، موضوعاتي همچون بسته شدن تنگه هرمز و امنيت كشتيراني در منطقه، بحران را پيچيدهتر ميكند. به همين دليل، برخي چهرههاي عاقل در حاكميت امريكا، مانند جي.دي. ونس، معاون رييسجمهوري تلاش دارند به ترامپ هشدار بدهند و او را از ورود به جنگ بازدارند. به همين دليل نيز ايالات متحده در روزهاي گذشته چندين بار پيامهايي براي ايران فرستاده و خواستار بازگشت تهران به ميز مذاكره شده است. البته در اين ميان، نگرانيهايي نيز وجود دارد. برخي تحليلگران در واشنگتن معتقدند اگر اسراييل را به آتشبس وادار كنند، ايران همچنان بر مواضع خود باقي خواهد ماند. از اين رو، تلاش دارند فشارها را افزايش بدهند تا ايران را به ميز مذاكره بازگردانند، با اين تصور كه اگر تهران تحت فشار حملات اسراييل قرار بگيرد، امتيازات بزرگي خواهد داد. اما اين تحليل دقيق نيست؛ ايران مواضع خود را بارها اعلام كرده و تصريح نموده كه حاضر به پذيرش غنيسازي صفر درصدي نيست. بايد درباره اين موضوع بهصورت واقعبينانه تحليل كرد. راهحلهايي وجود دارد از جمله ايجاد يك ساز و كار نظارتي مشترك با مشاركت آژانس بينالمللي انرژي اتمي، يا حتي پيشنهادهايي كه خود امريكاييها مبني بر بازرسي از تاسيسات هستهاي ايران مطرح كردهاند و دهها مسير ديگر كه ميتواند به رفع اين چالش و بنبست ديپلماتيك كمك كند.
به باور شما در صورت ورود احتمالي امريكا، واكنش روسيه به كنش واشنگتن خواهد بود، علاوه بر اين در شرايطي كه روسيه از ابتداي تجاوز آشكار تلآويو به كشورمان صرفا به حمايتهايي لفظي بسنده كرده است. سفر رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان به مسكو را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
توجه داشته باشيد كه ايران، در هر صورت، هرگونه گفتوگويي را به ويژه گفتوگوهايي در سطحي مانند مذاكرات احتمالي با امريكا يا اروپا را در هماهنگي با ساير بازيگران انجام ميدهد. مذاكرات اخير ايران با اروپاييها نيز كه در سطح وزير امورخارجه صورت گرفت، از همين جنس است. هرچند در باب رايزني با اروپا به واسطه تنشهاي حاكم ميان روسيه و اين گروه از بازيگران كه ماجراي اوكراين بازميگردد، ايران تلاش كرده ديگر اعضاي گروه 1+5 را نيز در جريان جزييات اين مذاكرات قرار بدهد. هر چند اكنون فرصتي فراهم شده كه مشورتهايي با روسها صورت بگيرد. از يك سو، ايران ميتواند در اين نشستها، آنچه در مذاكرات با اروپاييها گذشته را مطرح كند و از سوي ديگر، ارزيابي كند كه روسيه در نهايت چه رويكرد عملي را در حمايت از ايران در پيش خواهد گرفت. آيا مسكو تنها به حمايت لفظي بسنده ميكند، يا واقعا قصد دارد حمايتي عملي از ايران انجام بدهد؟ از سوي ديگر، اگر دور دوم مذاكرات برگزار شود، ايران بيترديد چين را نيز در جريان تحولات قرار خواهد داد. چينيها تاكنون از مواضع ايران حمايت لفظي داشتهاند و موضعگيريهاي سفير چين و همچنين روسيه در نشست شوراي امنيت نيز در همين چارچوب ارزيابي ميشود. حتي كشورهايي چون پاكستان و الجزاير نيز مواضع حمايتي داشتهاند، اما در عمل هنوز نشانهاي از اقدام موثر ديده نميشود. به نظر ميرسد كه در يكي، دو روز گذشته روند ديپلماتيك تقويت شده و اگر اين مسير ادامه يابد، احتمال تضعيف مسير جنگ بيشتر خواهد شد. در چنين شرايطي، اميد ميرود كه آتشبس موقتي و اوليهاي با ميانجيگري اروپاييها و در نتيجه رايزنيهاي فشرده آنها با ايالات متحده برقرار شود. اين آتشبس ميتواند زمينهساز ازسرگيري مذاكرات با امريكا و در نهايت دستيابي به يك آتشبس پايدار و توافق بلندمدت باشد.