• 1404 شنبه 28 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6095 -
  • 1404 شنبه 28 تير

يعني هشت شاكي از موسيمانه و بوژوويچ بدتر بود؟

تاوان «مجتبي جباري» بودن!

علي ولي‌اللهي

اگر استقلال انواع و اقسام جام‌ها را در چند سال گذشته درو كرده بود و فصل پيش در رتبه نهم كار را به پايان نرسانده بود، مي‌شد به مجتبي جباري خرده گرفت كه چرا ادعاي نيمكت تيم را كرده! ولي در شرايطي كه تيم فصل قبل نهم شده و در برهه‌اي كانديداي سقوط بوده و همين جباري آمده و با يك قهرماني جام حذفي فصل فاجعه‌بار را نجات داده، چرا بايد براي برخي‌ها متعجب‌كننده باشد كه «هشت شاكي» به صراحت ادعا كند كه مي‌تواند سرمربي استقلال شود؟ چرا به محض اينكه كلام از دهان او در آمد گعده‌ها و باندها و به اصطلاح پيشكسوتان دست به دست هم دادند تا مبادا جباري روي نيمكت استقلال بماند؟ در باشگاهي كه موسيمانه با آن نتايج فاجعه‌بار ميليون دلاري پول چاپيد و بوژوويچ بدون برد صدها هزار دلار به جيب زد و پيش از او هم نفرات ديگر به اندازه خودشان تيم را به سمت سقوط بردند و فقط بدهي روي بدهي باشگاه گذاشتند آيا به مجتبي‌جباري نمي‌رسد كه بگويد «من مي‌توانم استقلال را به روزهاي خوب بازگردانم؟» اين خيلي هضم ناشدني است؟

نيازي نيست بگوييم مجتبي جباري بين اهالي فوتبال يكي از مستقل‌ترين آدم‌هاست كه سال‌ها بيرون نشستن را به لابي‌گري با اين و آن ترجيح داده است. همين كه طرف با آن سابقه ملي و باشگاهي و در حالي كه برخي مربيان با رزومه سقوط براي فصل بعد تيم مي‌گيرند بدون تيم مي‌ماند و مي‌رود سراغ كتابفروشي، يعني ارتباط ندارد. يعني نخواسته ارتباط بگيرد. يعني نخواسته زنگ بزند فلان آدم سياسي يا نظامي يا امنيتي كه «باشگاه برايم جور كن». يعني نخواسته شماره كارت بگيرد از فلان بلاگر  و  ادمين كه «تيتر  بسازيد  برايم.» 
همين آدم به پشتوانه تجربيات فوتبالي، مدركي كه در مربيگري گرفته و يك قهرماني جام حذفي با تيم از هم پاشيده استقلال آمد و گفت من مي‌توانم سرمربي استقلال شوم. سوال اين است چرا همين جمله به بعضي‌ها فشار آورده؟ آنقدر كه لشکري بسيج مي‌شوند كه جلوي آمدن او را به باشگاه بگيرند و مديرعاملي هم كه هنوز فرق ليگ برتر و ليگ آزادگان را نمي‌داند و قرار است براي مربي ايران نيامده غرامت ميليون دلاري بدهد مي‌گويد «جباري دلش خواست بماند نخواست برود.» بعد شاكي مي‌شوند كه چرا «هشت شاكي» عصباني مي‌شود و مي‌گويد اگر نمي‌توانيد حرف بزنيد دهان‌تان را ببنديد. به هر حال هر آدمي ظرفيتي دارد. يك روز مجتبي جباري در تلويزيون نشست و گفت: «چرا من نبايد توي اين فوتبال هيچ پيشنهادي داشته باشم؟» هر كس بتواند به اين سوال درست پاسخ بدهد مي‌تواند در مورد مجتبي جباري و امثال او كه مي‌خواهند مستقل و سلامت كار كنند، حرف بزند. هرگونه بحثي در مورد جباري بدون پاسخ دادن به اين سوال صرفا فراري است از مواجه شدن با واقعيت فوتبال ايران. اگر قرار باشد چشم‌مان را به آنچه تاكنون گذشته ببنديم و به يك باره از بعد مصاحبه جباري كه گفته مي‌خواهم سرمربي استقلال شوم بيدار شويم و بگوييم وا اسفا! چطور يك نفر به چنين جسارتي مي‌رسد كه خودش را لايق نشستن روي نيمكت يك تيم مي‌بيند و به ديگران حمله مي‌كند كه چرا تخطئه‌اش مي‌كنند دچار خطا كه نه، يك  حماقت عميق  شده‌ايم. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون